عزت آهنگر

سرود سبزآزادی

به دریا میزنم

این قایق بشکسته ی زن را
شتابان میزنم پارو
میان موج طوفان زا
مسیر عشق می پیمایم
و اندر قعر دریا
بی هراس از کوسه ماهی ها
ره آزادگی پویم
میان سینۀ پاکیزۀ
هریک صدفهای شکسته
خفته اندر ساحل خشکیده ی دنیای بی باور
گهر بار آرزوکارم
سرود سبز آزادی
و احساس رهایی را
محبت، آشنایی را
به ماهی های سرخ
مانده در مرداب تنهایی
به زیر جوشن زرین آگاهی
به عزم واژه ی پویش و دانایی
ز دل مستانه میخوانم .