متن سخنرانی خانم سکینه روشنگر در جلسۀ زوم گروپ گفتمان …  به مناسبت روز جهانی زن، به تاریخ 4 مارچ 2023

آیا افسانۀ اندوه تو را پایانی هست؟

با عرض ارادت به شما دوستان و درود به پیشگاه زنان ستمکش افغانستان، زنان غیور، دلیر، آگاه و با ارادۀ سرزمین ما!

صحبتم را با این سوال آغاز می کنم که: خواهر! آیا افسانۀ اندوه تو را پایانی هست؟

امروز بازهم دورهم جمع شدیم تا از روزهمبستگی جهانی زنان تجلیل نمائیم، به همدیگر تبریک بگوئیم و باهم دیگر درد دل کنیم. از مبارزات افتخار آفرین زنان افغان یاد کنیم  و دست های شان را گرم بفشاریم ، از دستاورد و یا قضایای مثبت زندگی زنان یاد کنیم. همچنین از طیف مصیبت ها و موارد نگون بختی  بر زنان که خیلی هم  بالااست یاد کنیم.

دراین کشور از پار وپارینه ها قصۀ جنگ است و ویرانی، فقراست و دربدری، حاکمیت جهل است و تاریک اندیشی برملتی ضعیف که به خود آگاهی نرسیده است. همچنان قصۀ سنگساراست و شلاق، زندان است و استبداد قرون وسطایی و زن ستیزی و در نهایت محصور نگهداشتن زنان درچهار دیوار بستۀ خانه و محروم از تمام حقوق و مزایای انسانی و محکوم به ازدواج اجباری. این همه مصیبت را بر مردمی به نام افغان و زنانی به نام زنان افغان، درکشوری به نام افغانستان می توان سراغ کرد.

قابل یاد آوری است که بدبختی های این ملت، و بخصوص زنان در کشور اسلامی افغانستان تاریخ طولایی دارد. اما آنچه واضح بوده و واقعیت تلخ سرنوشت ما را می سازد نه تنها به ضعف، ناتوانی و عقب ماندگی مردم ما مربوط می شود، بلکه به دولتمداران مرتجع افغان وسیاست های استعماری جهان خواران زورگوی نیزارتباط می گیرد. این که آنها چگونه از ضعف، نادانی، فقر واعتقادات دینی و مذهبی مردم این سرزمین سوء استفاده نموده و می نمایند، بُعد اصلی این قضیه را می سازد، که متاسفانه دراین راستا نیزموفق هم بوده وهستند. 

با ورق زدن اوراق تاریخ کشورطی چند دهۀ اخیر، به رقابت ها بین ابرقدرت ها و پکت های نظامی متجاوز و خونریزغرب و شرق(ابتدا پکت ورشو و بعد پکت ناتو) بر می خوریم که با استفاده از حاکمان و سیاست سازان کشورهای همسایۀ افغانستان بر مردم ما جفا نمودند. آنها با سوء استفاده از موقعیت جیوپولیتیک بسیار مهم کشورما برای تطبیق استراتیژی های منطقه ای شان و جهت بدست آوردن منابع سرشار ودست نخوردۀ طبیعی سرزمین ما، کشورما را به میدان جنگ تبدیل کردند، و تحمیل این بار سنگین برگردۀ ملتی بیچاره و مظلوم به گونۀ رقم خورد که همه هست و بودش از فرهنگ و اقتصاد و سیاست و… را به نابودی کشاندند.

ازاینجا است که شروع کارزار رقابت های اجیر منشی بین عده ای خود فروخته و وطن فروش، از خلقی- پرچمی تا مجاهد وطالب و بوروکرات، بر سربه چنگ آوردن قدرت دولتی تشدید می گردد و به جنگ های نیابتی کشانده می شود تا برای تامین منافع اربابان شان بهتر خوش خدمتی کرده باشند. بیش از چهل سال است که جنگ های نیابتی مزدوران ابر قدرتها و متحدینشان برای تامین تطبیق استراتیژی منطقه ای همچنان بی وقفه ادامه داشته ودارد و روز تا روز پیکر نحیف و بی رمق ملت را فرسوده تر ساخته است.

جنگ های نیابتی علاوه بر ویرانی کشور و تباهی نسل هائی از انسانهای این سرزمین، هزاران مصیبت ناتمام دیگر بر مردم مظلوم ما به بار آورده است. این افسانۀ اندوه به درازای بیش ازچهل سال بر سرنوشت نیم پیکر فعال جامعۀ ما یعنی زنان بیدفاع کشور گرۀ کور خورده  وباز شدنش متاسفانه  از چشمرس به دور و دست نا رس می نماید.

امروز دراینجا سر آن ندارم تا از مشکلات فرا راه زنان کشور و مصیبت های ناتمام شان طی دوره های مختلف زمامداران مزدور و وابسته به ارتجاع واستعمار یکایک نام ببرم؛ چه این اندوه بارهای بار و به تکرار از زبان زنان آگاه و دلیر افغان و هموطنان دردمند و با احساس ما مفصل برشمرده شده واز تریبون های مختلف به گوش جهانیان رسانده شده است.

استعمارگران شرق و غرب، تشنۀ چور و چپاول در سرزمین بی در و پیکر ما با استفاده از نیروهای مزدورشان (خلقی و پرچمی ها، دین مداران مستبد و زورگوی جهادی و یا تکنوکرات های دزد و خاین و یا هم طالبان جاهل و قاتل وکور و نادان با سیاست ها و عملکردهای ظالمانۀ قرون وسطایی شان) بارهای بار هرکدام به نوبت بر شانه های زخمی این ملت سوار شدند. آنهاعلاوه برفقر، درد ومرض، فساد، اعتیاد، و هزاران مصیبت ناروای دیگر تبعیض و تعصب و نفاق را بین ملیت های مختلف کشوربه شدت دامن زدند تا حدی که دیگر بین ملیت های این کشورهیچ اعتماد و اعتباری قابل باور نیست.

درجوامع مردسالار دنیا همیشه زنان ازفشار وستم قوانین نافذ مردسالارانۀ طبقات حاکم استثمارگر رنج می برند. درکشورما که مزدوران حلقه به گوش و اجیران استعمار در تمام دوران حاکمیت های مختلف شان قوانین ضد زن را به شکلی از اشکال نافذ ساخته اند، لذا زنان آسیب پذیرترین قشر جامعه را می سازند.

درین سرزمین حاکمان مرتجع و مستبد طالب با همیاری اربابان شان، بربافت زندگی گره خورده با ستم و استبداد زنان، حیله گرانه معامله می کنند و به عنوان نقطۀ فشار بر داد و ستدها و معاملات ننگین سیاسی شان استفاده می نمایند. بدین ترتیب با این حربۀ ناپسند و نیرنگ ظالمانه و دورویی، برای محو فعالیت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… زنان اقدام نموده و ضربات سخت و ناروا را برجسم و روح و روان  زنان کشور وارد کرده و می کنند.

ازهمین رواست، که هرگاه فریاد حق طلبی و دادخواهی زنان از گوشه و کنار کشور بلند می شود، با وجود تمام تلاش خواهران و مادران کشور برای به دست آوردن آزادی های حیاتی که تا زنده بمانند، این فریاد برحق فوراً در گلو خفه می شود و هیچگونه حمایتی ازطرف مردان ناآگاه و غرق مزخرفات دین مداری و سنت پرستی ازآن نمی شود. به همین مصداق است که طالب جاهل اعلان می نماید که پدران خانواده نمی خواهند که دختران شان به مکتب بروند و یا تحصیل کنند؟!؟!

آری! این مردان ناآگاه هستند که با وعدۀ خیالی بهشت و رسیدن به حور و غلمانش و ترس از دوزخ سوزان مندرآوردی، حاضر می شوند زندگی واقعی را قربان بسازند، که درقدم اول زنان قربانی این خیالبافی های بی معنی می شوند. تبلیغ چنین هجویاتی از تریبون مساجد و از طریق نهاد امر به معروف درکوچه و بازار آن قدر اذهان را تخدیر و مسموم کرده است که تخدیرشدگان بزرگترین مانع در سر راه هرجنبش و حرکت آزادمنشانه می گردند. دردا! لذت بردن ازنمایش سنگسار وحتی سنگ زدن به زنان بی گناه و یا تیرباران یک زوج جوان عاشق اگر تخدیر و جهل نیست، پس چیست؟ 

نکتۀ دیگری که قابل ذکراست: درحال حاضردرکشورهای مختلف اروپا و امریکا، از عدۀ دختران  و زنان مبارز ومعترض به سیاست های قرون وسطایی طالب(که واقعا قهرمانان این دورۀ تاریخ هستند)، دعوت به عمل آمده تا درمحافل مخصوصی که دایر شده از وضعیت زنان در افغانستان بگویند و گویا با غربی ها درد دل کنند و ازجامعۀ جهانی( همان متجاوزانی که خود از عاملین این مصایب به حساب می آیند) بخواهند که صدای شان را شنیده و راه نجاتی برای شان جست وجو کنند. گاهی این جوانان مورد دلسوزی و شفقت و مهربانی(؟!) نیزقرارگرفته ومدال های قهرمانی، از وزیر خارجۀ امریکا و یا مثل ومانندش دریافت می کنند.؟!؟!

نباید یاد مان برود که این اشک تمساح ها و دلسوزی های دولت های غربی برای چند تن از زنان در خارج کشور، چه سودی به زنان ستمکش کشورما می رساند و چه دردی را مداوا می کند. فقط حیله گرانه می خواهند نمایش دهند که از جنبش های آزادیخواهی زنان افغانستان و فعالانش حمایت می کنند و این فعالین مورد تشویق و ترغیب دولت های غربی هستند.

اگر ما به فکر همه زنان وطن و زنان زیرستم هستیم، باید با آگاهی و شناخت کامل، دوست و دشمن را تشخیص دهیم وفریب اشک تمساح را نخوریم و مهمتراین که از عاملان درد و فاجعه انتظار مدوا وکمک نداشته باشیم.

آخرمگرهمین کشورهای اروپایی و امریکا وهمسایگان جفاکارما، و حتی سیاستمداران زن شان مانند هیلاری کلینتن و بی نظیربوتو، نبودند که قبای سیاه بیچارگی را برملت ما بریدند و دوختند و برای ما طالب و چلی و مزدور تربیه کردند وما را به این روز سیاه کشاندند؟ واینک مائیم ملتی بیدفاع، مادرانی داغدار و زنان و دخترانی محکوم به خشونت، که تا امروز درد انتحار و انفجار و قربانی های بیشمارصادرشده ازجانب اینها مغز استخوان ما را می سوزاند. حال این مشوقین زن ستیزی، بیشرمانه برای ما دل می سوزانند وازجنبش های آزادیخواهی ما گویا حمایت می کنند و فریبکارانه برگردن عدۀ خوش باور مدال می آویزند؟! 

نباید فراموش مان شود که با قرارداد ننگین دوحه و تحمیل امارت دار و درۀ طالبان توسط امریکا ومتحدانش درافغانستان، مردم ما با مشقت و فقر و رنج دست و پا میزنند. عدۀ در نهایت ازما مجبور به فرار از سرزمین آبائی شده و مهاجرت های جبری را تجربه می کنیم. و چه سرگردان برای تثبیت هویت علمی خود و یادگیری زبان کشورهای میزبان وبرای  تطابق و یا انتگریشن ویا هم کاریابی، با مشکلات عدیدۀ دست و پنجه نرم می کنیم. همچنین چه تعداد ازین هموطنان به امراض روحی و روانی دچارشدند؟ و چه تعداد در راه مهاجرت های اجباری متاسفانه قربانی شده وعدۀ به گونۀ دیگر، در ابحار غرق گشته و می شوند.

نه! نه!!!! درد این فاجعه زیاد است هر ورقش را برگردانی به یک تراژیدی دیگری برمی خوری که عمق دردش جانکاه تر است.

نباید باز چند باره فریب نیرنگ های حیله گرانۀ استعمارگران را خورد.

خواهران و برادران ارجمند و با احساس لطفاً بیدار شوید!

اگرعزم مبارزه علیه استعمار و استبداد را دارید با گام های استوار با آگاهی و شناخت دشمن و محو کامل اثراتش گام بردارید. ما متعلق به کشور و ملتی هستیم که از چهار دهه و اندی بدینسو درسونامی ایجادشده ازجانب استعمار وارتجاع، ویران وغرق شدیم، سونامیی که حتی راه نور و روشنائی را برروی ما بسته است، سونامی تباه کنی که با ویران سازی همه ارکان ونهاد های هستی ما، اینک حتی حق آموزش و تحصیل و کار را از زنان و دختران جوان افغان گرفته است، هم اکنون بر دست وپای این ملت، و به ویژه زنان، زنجیرفقر و رنج، بدبختی وستم طالب واربابان تجاوزگرش زولانه گشته است.

درسرزمین ما مردمانی زندگی می کنند، که متاسفانه اکثراً بدون آگاهی ازسیاست های پشت پردۀ استعمار و ارتجاع حاکم همه خوب و بد دنیا را از عینک سیاه دین و مذهبیون وابسته به استعمار و ارتجاع خاین می بینند. این ها ارادۀ شان ضمیمۀ ارادۀ اربابان است و جز سود و قدرت، منطق دیگری در تصمیم گیری های شان وجود ندارد.

کلام آخر!

تازمانی که مزدوران اجانب، اعم ازدین مداران زن ستیز، ازهرقماشش(طالب وجهادی سر وته یک کرباس اند) وغلامان تکنوکرات امپریالیسم درحاکمیت این کشور باشند، وبا کوچکترین اعتراض با تفنگ ودار برخورد کنند، متاسفانه مردم ما و زنان مظلوم و بیدفاع ما رنگ خوشی و آزادی واقعی را نمی بینند.

پس بیایید همه با هم، روشنگرانه وبا صداقت، درفش مبارزات مان را، درهمه عرصه های لازم، درحد توان خود، علیه استبداد، زن ستیزی وجهالت، علیه دین مداران مستبد و جاهل و مزدوران رنگارنگ آزمون شده و نوپا و برای آزادی سرزمین ما ازچنگال دیو جهل و جهالت و استعمار، دراهتزاز و سربلند نگهداریم و به مبارزات برحق مان به شیوه های مناسب وموثر، تا محو کامل دشمن ادامه دهیم. 

آری هموطن!

و ای خواهردردمند!

عبور می کنیم این شب ظلمانی را