انجینیرشیر”آهنگر”

ضرورت اتحادچپ

قسمت چهارم

پیوسته به گذشته

عده ای با محاسبۀ این که وقت را از دست ندهند، به صورت عکس العملی در رویاروئی حزب دموکراتیک خلق قرار گرفتند و بدون تدوین برنامۀ منظم، به تداوم مبارزات گذشته و پیوند آن به زمان خود، و طرح یک کار منسجم و تشکیلاتی، به خیابان ها ریختند و برعلیه همۀ نابسامانی ها شعار قهرآمیز دادند.

“سازمان جوانان مترقی” که در تعاقب اعلام وجود “حزب دموکراتیک خلق”، بمثابه اولین سازمان چپ در میزان ۱۳۴۴ش هسته گذاری شد، به قول تعدادی از رهبران همان زمان، پاسخی بود به “ریویزیونیزم”. به زبانی دیگر تشکل “س.ج.م” عکس العملی بود به اعلام وجود “حزب دموکراتیک خلق”. این سازمان که محور اصلی مبارزاتی اش را رویاروئی و مبارزه با ریویزیونیزم، و در واقع حزب دموکراتیک خلق، قرارداده بود؛  طرح استراتیژی و تاکتیک مبارزاتی، برنامۀ کارعملی و اشکال تشکیلاتی پیش بینی شده نداشت. این که مبارزه با چه اسالیبی پیش برده شود، و این که تضاد عمدۀ جامعه چیست و به عنوان وظیفۀ اصلی، آن تضاد چگونه حل خواهد شد و اشکال و ابزار مبارزاتی و تشکیلاتی چسان باشد، مشخص نبود. به همین دلیل هم بود که  هم وغم رهبری درجهت رقابت با “حزب دموکراتیک خلق” در تظاهرات خیابانی به کار می رفت و مردم به حق، مبارزان این مقطع را “مظاهره چیان” نام گذاشته بودند. تقریباً تمام اعضای رهبری در تظاهرات و در سخنرانی ها بیرون داده شدند، ولی نام سازمان و برنامۀ آن که باید برای آگاهی وانتخاب راه، پخش می شد، مخفی نگهداشته شد.

البته “س. ج. م” دراین مقطع تنها نبود، محافل دیگری نیز در سال های ۴۰ ش شکل گرفته بودند، که می توان از محفل انجینرعثمان، محفل “رستاخیز” یا محفل هرات و محفل شاهپور نام گرفت که به همین شیوۀ کار، مشترکاً جریانی را به وجود آوردند که به نام “جریان شعلۀ جاوید” مسمی شد و نشریۀ آن خود را “ناشر اندیشه های دموکراتیک نوین” معرفی کرد. ازاین جهت  آن را “جریان دموکراتیک نوین” هم می گفتند. درگسترۀ جریان دموکراتیک نوین، محفل مرحوم غبار و محفل شهید مجید کلکانی نیزشامل بودند (ولی به قول خودشان، آن ها “شعله ای” نبودند – ویراستار).

فوراً باید متذکر شوم که با راه افتادن جریان “شعلۀ جاوید” و کشاندن موج انسان ها به دنبال خود، امپریالیسم و ارتجاع حاکم دستپاچه شدند و باز مثل همیشه، به سلاح دین متوسل شده و جریان اخوانی ها را، به وسیلۀ “مجددی” و “نیازی” و چند تن دیگر، برای تکفیر و تلعین جنبش آزادی خواهانه و دموکراتیک مردم، سازماندهی و باچوب و چماق جهت سرکوب “جریان شعله” فرستادند. اخوان با رنگ مذهبی اش بمثابه چوب دست نظام درهمه عرصه ها در برابر جریان “شعلۀ جاوید” قرار می گرفت وبه آن حمله می کرد که درحادثۀ ۲۹ جوزای ۱۳۵۱ش در صحن پوهنتون کابل، خونین ترین برخورد را به آن کرد و منجر به شهادت سیدال سخندان و زخمی شدن عدۀ از کادرها واعضای جریان شد. بحث روی این جریان را که مربوط به تاریخ زندگی اکثریت ما می شود، می گذارم به فرصت دیگری، ولی دراین جا به خاطر پیوند زدن گذشته به حال، به چند نکتۀ مثبت ومنفی عملکرد آن اشاره ای می کنم تا در تدوین برنامه وتعیین عملکرد آینده از آن بهره بگیریم:

۱- جریان “شعلۀ جاوید” یا جریان دموکراتیک نوین، با سردادن فریاد خشمگینانۀ ضد ارتجاع و استبداد، درعمل کانون تجمع هزاران هزار فریاد گره شدۀ نسل جوان خشمگین کشور گردید و به سرعت جنبشی را ایجاد کرد که در ماقبل خود سابقه نداشت. حتی می توان گفت بعد از سال ها رکود، جنبش پرشور و فراگیری را در سرتاسر کشور به وجود آورد، و این بزرگترین دستاورد جریان “شعلۀ جاوید” است که می توان آن را بذر افشانی گسترده نامید.

۲- جریان “شعلۀ جاوید” در وجود آحادش – علیرغم کمبودها – نسل روشنفکری را به میدان کشید ویا عرضه کرد که اکثریت عظیم شان از پاک ترین و بی باک ترین وعمل ورزترین جوانان کشور بودند و بعدها جانمایه های پربار سیاست گذاری های انقلابی شدند، که حتی می توان گفت جمعی از بهترین اندیشه ورزان انقلابی کشور نیز از آن برخاستند. به طورمثال شهید لهیب، شهید رستاخیز، شهید اکرم یاری، شهید دکتورفیض، شهید ازهر،  شهید پویا، شهید تیمور، شهید بهمن، شهیدانجینرقدوس، شهیدسیدال سخندان، شهید جرئت، شهید سرمد، شهید کریم، شهید حسین طغیان، شهیدماماغلام محمد، شهید لطیف محمودی، شهید محسن، شهیدعزیزطغیان و ده ها شهید وشاهد دیگر در زمرۀ اندیشمند ترین وعمل ورز ترین روشنفکران جامعۀ ما به حساب می آیند که از درون همین جریان قد برافراشته اند.  

۳- اثر گذاری سیاسی این جریان، بمثابه اولین جریان چپ مطرح شده در کشور، به حدی بود که تمام مرتجعین در قدرت ویا در انتظار قدرت را به هراس انداخته بود، وهر حرکتی را که خلاف منافع خود می دیدند به شعله ای ها نسبت می دادند، وحتی چنان که شاهدیم تا همین حالا هم حرکات انقلابی را “شعله ای” می گویند.

۴ – جریان “شعلۀ جاوید” جریان فرا قومی، فرا مذهبی و سرتاسری بود وفرزندان مبارز تمام اقوام، ادیان، مذاهب و مناطق سرتاسر کشور را درآغوش خود داشت.

۵ _ این جریان با سرافرازی تمام مستقل زیست وکلاً می توان گفت که هرگز سر به آستان ارتجاع – امپریالیسم وهیچ اجنبی فرود نیاورد.

 واما کمبود ها: 

ادامه دارد