آیا توسعه مهم تر از عدالت و برابری است؟

یونس غیاثوند،۳ مرداد، ۱۴۰۱ خورشیدی

اگر به دنیای امروز نگاه کنید در سرتاسر این سیارهء حیات بخش ، میزان انباشت ثروت در حال بیشتر و بیشتر شدن است، کارشناسان اقتصاد سیاسی از جمله دکتر مجید حسینی، استاد دانشگاه تهران اعتقاد راسخ دارند که اوّلین اقتصاد دنیا که همان ایالات متحده است صاحب بزرگترین انباشت سرمایه تاریخ می باشد، مشکل بزرگ جوامع این است که به توسعه فکر می کنند و نه عدالت، حال به این موضوع بیشتر می پردازیم.

روزنامه های دو جناح اصلی سیاسی ایران را اگر بنگرید درگیری عمدهء آنها بر سر این مسئله است که کدام یک از این احزاب سیاسی می تواند ایران را به سوی توسعهء پایدار ببرد، متاسفانه این طرز فکر و این طیف کلید واژگان تبدیل به ملکهء ذهن بخش بزرگی از مردم شده اند.

ایران ۱۴۰۱ به طور عجیب و سریعی به سوی توسعه و انباشت ثروت و نقدینگی رفته است، به سوابق مرتبط به فرآیند توسعه در ایران پسا انقلاب بنگرید، میزان ثروت مادی کشور  بیش از ده برابر سال ۵۷ بوده و برج ها، مال(بازارچه) ها، ویلاها و مراکز مالی نوین و حتّی جدیدتر و بهتر از امریکا ساخته شده اند؛ برای مثال ویلا های سرمایه داران و دلالان ایرانی در تهران، لواسانات و حتی در استانهای دورتر همچون خوزستان از آنچنان کیفیتی برخوردار هستند که در بِوِرلی هیلز لس آنجلس چنین سازه هایی یافت نمی شود‌، آیا این توسعه نیست؟

توسعه در شاخه های علمی مرتبط به خود همچون اقتصاد سیاسی به معنای رفاه و عدالت عموم نیست، بلکه ارتباط آن تنها با انباشت سرمایه و امکانات محدود شهری و روستایی است، حال یک نکته مانده، تفاوت توسعه و عدالت در چیست؟

طرح ساختن ایستگاه های مترو کلانشهر تهران بین سالهای ۱۳۶۷ و   ۱۳۶۸ توسط دولت وقت قبول گشته و کلید خورد، مجری اصلی این طرح اکبر هاشمی رفسنجانی و حزب او که همان حزب کارگزاران سازندگی است نامشان در تاریخ ثبت گشته است، این طیف خاص در کشور ما با نام تکنوکرات ها شناخته شده اند و اعتقاد راسخ و البته درستی دارند که نه تنها شبکهء مترو در تهران گسترش یافته، بلکه در کلان شهر های دیگر ایران نیز ما رشد سریع شبکه مترو را شاهد بوده و هستیم؛ این به معنای توسعه است ولی در توسعهء بدون توجّه به عدالت تنها برابری از بین می رود، اکبر  رفسنجانی با تامین بودجهء مترو سازی از سوی اموال عمومی و وام گیری از بانک های ربا خوار شرایطی را فراهم کرد که زندگی و امکانات  مردم مجاور ایستگاه های مترو شدیداً گران شود، طوری که اجاره نشین ها در این نواحی مجبور شده اند که به محله های فقیرتر مهاجرت کنند.

مشکل مترو و اجاره نشین ها تنها محّل برخورد تفکر توسعه محض و مسئله عدالت نیست، ما این درگیری را در موضوعاتی همچون مال سازی و مردم، فروشگاه های زنجیره ای و دکان های خرد و فقیر، آسفالت سازی خیابانها و شهروندان و… را شاهد هستیم.

یکی دیگر از این برخورد ها دربارهء مقابله مردم برخی مناطق شهری زاهدان، مرکز استان سیستان و بلوچستان با پدیدهء آسفالت سازی و لوله کشی گاز محلات آن اقشار فقیر است، اهالی برخی نواحی آن شهر با مقاومت خود به حق اجازه نمی دهند که کوچه ها و خیابانهای آنها آسفالت و گازگشی شود، زیرا به خوبی می دانند که محل تامین هزینه این پروژه ها از سوی اموال عمومی و بخصوص وام دهی با نظارت و مدیریت بانکهای خصوصی است و این عمل منجر به گران سازی املاک و اجاره بهای خانه های شهروندان آن محلات خواهد شد و در پایان آن اهالی مجبور هستند که به نواحی فقیرنشین تر بروند.

تنها روشی که می توان از طریق آن توسعه را پیش برد و به عدالت و نیازمندان صدمه نزد از راه کنترل سرمایه داران می گذرد، اگر شهرداری تهران محل تامین بودجه های خود را از اموال عمومی و وام های کلان بانکی، به سوی مالیات گیری از شهروندان و بخصوص سرمایه داران تغبیر دهد دیگر نه تورمی بوجود می آید و نه شاخص فلاکت افزایش می یابد.

آقای رفسنجانی رویایی داشت که به تحقق پیوست، نام این رویا ژاپن اسلامی است، او در چند سال اول پیروزی انقلاب به ژاپن سفر کرد و سازه های عظیم آن کشور را نظاره کرد و زمانی که به ایران آمد این آرزو را داشت که ایران نیز همچون ژاپن مراکز مالی، مترو، ایستگاه های هواپیمایی و برج های بزرگ شیشه ای داشته باشد، انواع پل و مترو در پایتخت ساخته شود و هرکسی که نام تهران را شنید یاد مراکز مالی آن بیفتد، آیا ما به این اهداف نرسیدیم؟

دولت کنونی ایران باید این موضوع را درک و در دنیای واقعی اجرا کند که تنها راه پیشرفت کشور از افزایش عدالت می گذرد، اگر قرار است مترویی ساخته شود نباید خانه های مردم آن نواحی مجاور ایستگاه های مترو گران شوند، اگر قرار است که فرودگاهی ساخته شود باید سرمایه آن از سوی مالیات سرمایه داران تامین بشود و بس‌.

اگر قرار است قیمت بنزین، مسکن و خوراک مردم با دلار عرضه شود باید حقوق مردم نیز به دلار پرداخت شود، اکنون ما شاهد افزایش نجومی قیمت مواد غذایی با ارزش دلار امریکا هستیم، ولی حقوق مردم به ریال پرداخت می شود و دولت نیز ارزش ریال را به شدت کاهش داده است، مسلما قدرت خرید مردم نیز کاهش می یابد.

در این دنیای عمیقا نابرابر هنوز هم کشور هایی وجود دارند که برای عدالت می جنگند، یکی از این کشور ها کوبا است، کوبای سوسیالیستی که بیش از ۶ دهه تحت محاصرهء سیاسی، نظامی و اقتصادی ایالات متحده و همپیمانانش است توانسته با امکانات هرچند محدود خود جامعه ای را بوجود بیاورد که در آن درصد بسیار کمی فقیر هستند و شب هنگام تمامی ساکنان این کشور با شکم پر سر خود را روی بالشت شان می گذارند، در کوبا برج ها و امکانات نوین و براقی وجود ندارد ولی عدالت پابرجا و قوی است، در کوبا مدارس و بیمارستان ها خدمات رایگان و یا کم بهره ارائه میدهند و تورم بسیار کم تاثیر است و هر روز مردم کوبا نگران فردای خود و اجاره بهایشان نیستند و همین کار منجر به افزایش پویایی اقتصاد می شود، زیرا مردمی که نگران فردایشان نباشند بخش بسیار بزرگ سرمایه مالی خود را برای خرید امکانات رفاهی شان خرج می کنند و همین تهیه امکانات منجر به افزایش تولید خواهد بود.

*- پانوشت: تشکر صمیمانه از همکار گرامی خود که در تهیه نظری و عملی این مقالات یاری خود را رساندند.

*******************************

*- منابع:

*-عدالت و توسعه از نگاه آقای خامنه ای.

*- نرخ بیکاری ۲.۵ برابر آمار رسمی است.

*- ساکنان تورم ۵۷ درصدی

*- نرخ تورم مواد خوراکی چقدر است؟

*- قواعد توسعه و عدالت همزمان.