عزت آهنگر

مثنوی رمضان خونین  💓

ای خاک همه دست و دهانت بشکستند
این قافله ی ظلم زبانت بشکستند

ای خاک به هر گوشۀ قلبت شده ماتم
دود بدنت شعله زند بر دل عالم

بوستان ترا آتش کین کرده خزانی
گلهای تو پر پر شده ماه رمضانی

در جنگل ویرانه که قانون بقا نیست!
از وحشت و خون زندگی را شور و نوا نیست

افتاده به دامان  تو سرو  و تن پرپر
کفتار جهان میخورد هر گوشه ترا سر

دشت و دمنت غرقه بخون لاله و سنبل
یک  شهر تراژیدی عالم شده  کابل

بر طفل دبستان تو هم  وحشی نادان
رحمی نکند علم و هنر می کشد هر آن

بیداری و وحدت بود آیینه احسان
زین ظلمت و تبعیض برهانیم دل و جان

با هلهله ی عشق رهایی بخروشیم
برضد ستم با همه احساس بجوشیم

ابر ستم و خادم شب را بزداییم
آزادی و آزادگی را صفحه گشاییم

عزت
۲۱ اپریل ۲۰۲۲