افراشته

سندی که تاریخی شد – برگرفته از آرشیف افراشته

مردم اوکراین درمیان دوسنگ 

همان طوری که امپریالیسم، به سرکردگی امپریالیسم امریکا به کمک وهمدستی تمام عیارارتجاع، توانست خیزش های توده ئی معروف به “بهارعرب” را درشمال افریقا به کجراه برده، با ناکام ساختن آنها دوباره گماشتگان مستقیم وغیرمستقیم خود را دررأس قدرت نصب نماید، دراروپا، ودرحال حاضرمشخصاً درکشور اوکراین هم چنین می کند. آنچه معضلۀ اوکراین را پیچیده ترمی سازد، رقابت روزافزون امریکا ـ اروپا با روسیه است. همان طوری که قبلاً هم درصفحات این سایت بدان اشاره شده است، با فروکش نمودن رویاروئی نظامی نیابتی امریکا ـ روسیه درشرق میانه، رقیب غربی روسیه  با پیشگامی امریکا، به هرنوع مانوری که بتواند رقیب روسی را با آن ضربه زده وحداقل تخریش نماید، متوسل می شود. بحران اوکراین هم نمی تواند ازرقابت مذکورمستثنی باشد؛ بخصوص اینکه اوکراین ازنگاه تاریخی وجغرافیائی علایق خیلی نزدیک با روسیه داشته ودرزمان قدرت سوسیال امپریالیسم شوروی، یکی ازعمده ترین پایگاه های بحری آن درسواحل بحیرۀ سیاه بود. پس “آتش افروختن” درآستان رقیب بهترین بدیلی است که امریکا وغرب به آن متوسل شده می توانند؛ ولی این بحران به یکبارگی پدیدارنگشته است.

اوکراین میان میراث شوروی سوسیال امپریالیستی وکشش به سوی “جهان آزاد”(اروپای غربی وامریکا) از زمان سقوط “پیمان وارسا” تا حال درتقلا است. با آن که درنیمۀ اول دهۀ ٢٠٠٠ سخن از”انقلاب نارنجی” بود، ولی آن رویداد با وجود تظاهرات و راه پیمائی های آن، هیچ ربطی با انقلاب نداشت، بلکه درست ازهمان رقابت میان روسیه وغرب ناشی می شد؛ وبایست افزود که با وجود رسوباتی ازسیاست های دورۀ به اصطلاح “جنگ سرد”، رقابت امروزمیان روسیه وغرب آشکارا رقابت درون سرمایه داری وکسب نفوذ ازهمین زاویه است، یعنی این که حتی تظاهربه سیاست “چپ” هم درآن نیست. ازاینرو هرقدرهم نمایندگان جناح مخالف دولت کوشش می نمایند تا وجه توده ئی و ارادۀ خلق به تظاهرات وخواست های خود بدهند، خواست ها وانتظارات خلق درهیاهوی تبلیغاتی ومطبوعاتی دوطرف منازعه، که هردو نمایندۀ سرمایه داری اند، کمرنگ و زائل می گردد.

آنچه موجب شد که نارضایتی های اتباع اوکراینی به بحران فعلی وتصادمات شدید با پولیس دراین روزها منجرشود، دواقدام رئیس جمهورفعلی، ویکتورایانوکوویچ می باشد. یکی امضاء نکردن پیمان تجارتی با اروپا که دست اروپا را در اوکراین بازمی گذاشت و برعکس نزدیکی با روسیه که فردای آن به تحریک اروپا مخالفان دولت به میدانها ریختند، و دیگری تشدید قانون ضد تظاهرات. ایانوکوویچ بعدازمدتی تردید، بالاخره میان پیوستن به جناح روسیه وپیوستن به سمت غرب، اولی را انتخاب کرد، که تا حد زیاد(و قراراعتراف یکی از وزرایش)، دراثرفشار ولادیمیرپوتین رئیس جهمور روسیه بوده است. باوجودی که ایانوکوویچ دراول مانورهای دپلوماتیکی بسان “ترازو به زمین زدن”ها و”َدَوبالائی” ها را به کاربرد، ولی تا جائی که انکشاف مسئله نشان می دهد، همه را برای مصروف نگهداشتن وفریب ذهنیت عامۀ طرفدارغرب دراوکراین انجام می داد؛ زیرا غرب با علم نمودن قضیۀ حبس صدراعظم سابق و محصول “انقلاب نارنجی” اوکراین ـ ایولیا تیموچینکو ـ که به جرم رشوتخواری و حیف ومیل ملیون ها دالر زندانی است، همواره به ضد رقیب روسی به تبلیغات می پردازد، وایانوکوویچ خواست قطعۀ “دموکراتیک” دلخوش کن غربی را چند روزی بازی کند. همگان شاهد بوده اند که اتحادیۀ اروپا درسیاست های خود که مسلماً برسیاست اقتصادی استواراست، به ناکامی مواجه شد، وتا حال بحرانات اقتصادی اعضای خود: یونان، آئرلند، هسپانیه و پرتگال را که همه ازبحران اقتصادی سبپرایم درامریکا ریشه گرفتند، نتوانسته حل نماید، ولی باآنهم برای ایجاد بحران سیاسی درساحات تحت نفوذ رقیب روسی خود، به “بهشت” جلوه دادن غرب واروپا دوام می دهد. رئیس جمهورفعلی اوکراین که پدرش یکی ازجنرال های با رسوخ امپراطوری شوروی بود، بعد ازسقوط دم ودستگاه سوسیال امپریالیسم، زیربال رئیس جمهورآن وقت اوکراین ـ لئونید کوچمه ـ که ازبقایای ریویزیونیسم روسی(بسان یلتسین) بود، قرارگرفت. پس وفاداری ایانوکوویچ به ماسکو هیچ تعجبی ندارد.

اقدام دوم ایانوکوویچ، بعدازاوج گیری تظاهرات که یکی از رهبران آن قهرمان سابق سنگین وزن بوکس اوکراین ـ ویتالی کلیچکو ـ است، مختنق ساختن فضای اعتراض وتعقیدات درقسمت راه پیمائی ها وتشدید فوق العادۀ قانون تظاهرات است. درست بهانه گرفتن همین اقدام که به دوسه روزقبل برمی گردد، موجب شد تا آپوزیسیون به راه پیمائی به سوی ادارات دولتی و پارلمان وتصادم با پولیس جهت نفوذ درکمربند امنیتی اقدام نماید ونشان دهد که اروپا ، امریکا وهواداران شان فقط اکت دموکراسی می کنند و در رسیدن به اهداف شان از همه مرزهای ممنوعه و دموکراسی گوئی های شان عبور و به خشونت و خونریزی و آتش زدن و ویران کردن متوسل می شوند. در اوکراین چنین می کنند و پیآمد آن تعداد زیاد مجروح ازهردوطرف ـ بیشترافراد پولیس ـ آتش سوزی ها، ویرانگری ها ودستگیری صدها نفرمعترض بوده است. چه فرقی است میان ویران کردن مجسمه های بودا توسط طالبان در افغانستان و ویران کردن مجسمه های تاریخی اوکراین توسط مظاهره چیان طرفدار امریکا و اروپا دراوکراین؟ هردوی این اعمال، بربریت و ویرانگری تاریخ ملت ها است که به تحریک غربی ها صورت می گیرد.

آنچه قابل یادآوری است این که مردم اوکراین که درزمان شوروی سوسیال امپریالیستی دربند واسارت بودند، اززمان سقوط آن دم ودستگاه، درسراب پیوستن به غرب و”فردای روشن” محصوراند. با همین خیال مردم اوکراین تجربۀ تلخ “انقلاب نارجی” یا “انقلاب مخملی” دنباله روان امریکائی- اروپائی را نیز با خود دارند که مشتی اشرافیت دزد وغارتگر را برآنها حاکم کرد و دار وندار اوکراین را به همراهی اربابان اروپائی – امریکائی شان به غارت بردند. حال هم که رقابت میان روسیه وغرب هر روز بیشتر و شدیدتر شده، غیرمحتمل به نظرمی رسد که اوکراین با آن تجربۀ تلخش ازغرب زدگان، بتواند به این آسانی ازنفوذ روسیه خود را رهانده و دوباره به وابستگی اتحادیۀ اروپا بپیوندد. به هرحال، توده های اوکراین دراین بُرد وباخت رقبای کپیتالیست(همه نمایندگان دولت واپوزیسیون، منجمله خانم تیموچینکو، وهم قهرمان سابق بوکس اوکراین، همه یا سرمایه داربزرگ و یا نمایندۀ سرمایه داری اند)، هیچ چشم انتظاری برای بهبود واقعی شرایط زندگی خود نمی توانند داشته باشند. برای ثبوت این ادعا، کافی است به آن تعداد ازکشورهای سابق پیمان وارسا نظراندازیم، که اکثراً “رؤیا”ی شان بعد ازپیوستن به اتحادیۀ اروپا به کابوس مبدل شده است. به عبارۀ دیگر، مردم اوکراین درحال حاضربه گفتۀ مردم ما “میان دوسنگ آرد هستند”، وتا زمانی که نظام سرمایه داری و رقابت امپریالیستی حاکم است، آرزوهای بحق مردم اوکراین بسان آرزوهای بحق بسا خلق های دیگرجهان، به سادگی و با تظاهرات ممکن نیست تحقق یابند.                                              

ما صحنۀ ازتظاهرات “دموکراسی” خواهان طرفداراروپا وامریکا را شاهد بودیم  که با خشم وقهر و کوکتیل مولوتوف موترها، ساختمانها و مال ومنال مردم را به آتش می کشند.

(اینک در نتیجۀ این رقابت امپریالیست های غرب و روسیه جنگ خانمانسوزی در اکراین درگرفت که اوکراین را ویران و مردم آن را به خون کشید و آواره ساخت تا به کشورهای غربی مزدوری کنند – ویراستار)