ا. م. شیری
امروز روسیه فرصتی برای تولد دوباره دارد
«عملیات ویژۀ نیروهای مسلح روسیه برای نازیزدایی در اوکراین چه مسائلی را برجسته کرد»
ــ بسیاری از اندیشمندان برجستۀ کرۀ زمین که در اعصار مختلف و در کشورهای مختلف زندگی کردهاند، بر این باور بودهاند: «احیای کرۀ زمین مستلزم احیای روسیه است. نجات روسیه نجات جهان، مرگ روسیه مرگ جهان است».
امروز روسیه فرصت دارد، نه تنها خود را نجات دهد، حتی میتواند با تولد دوباره، به یک نمونه برای احیای بشریت تبدیل شود و الگوی جدیدی از یک وضعیت اجتماعی- اقتصادی، معنوی و اخلاقی مبتنی بر عدالت و یک الگوی نجات برای همه بشریت، صرف نظر از تعلقات مذهبی، اجتماعی یا قومیتی به جهان نشان دهد. نظام سرمایهداری لیبرال جهانی تمام منابع خود را صرف نموده، به پایان خط رسیده است.
پس از بحران جهانی، یک دگرگونی بنیادی در کل نظم جهانی، نه تنها در زمینۀ اجتماعی-اقتصادی، بلکه مهمتر از همه، یک مدل معنوی در حال پیدایش است. روسیه باید یک الگوی تمدنی جدید در عرصۀ دولتمداری، عقلانیت، هماهنگی مادی و معنوی به جهان ارائه دهد. دموکراسی بدنام باید با تنوع ازلی روسی، یعنی وحدت مردم بر اساس اصول معنوی و اخلاقی مشترک که بهعنوان مبنای سیاست فرهنگی در پایههای سیاست فرهنگی دولتی قرار گرفته، جایگزین شود. ضمناً، این همان ایدئولوژی است که لیبرالها بشدت از آن هراس دارند. خلقهای روسیه و رهبری آن برای انجام این مأموریت مدنی- تاریخی خود، باید فرآیند تحول جهانی را شروع کنند.
در روند نوسازی، یک همهپرسی در مورد حفظ کشور برگزار شد، که اکثریت قاطع مردم ما از آن حمایت کردند (١٧ مارس ١٩٩١ با ٧٩ درصد رأی مثبت. مترجم)، اما لیبرالها تصمیم گرفتند کشور بزرگ را نابود کنند. همهپرسی برای تغییر نظام دولتی برگزار نشد.
مقامات از مردم نپرسیدند که آیا میخواهند در سرمایهداری زندگی کنند؟ ما باید عدالت را دوباره برقرار کنیم و با برگزاری یک همهپرسی، نظر مردمی را بپرسیم که در طول ٣٠ سال گذشته در زیر نگاه تحقیرآمیز ۵٠٠ الیگارش فربه، ١۴٠ میلیون نفر شهروند کشور به جیرۀ خشک محکوم شده است.
در شرایط اضطراری فعلی، با توجه به عدم اعتماد نسبت به بسیاری از وزیران و رؤسای ادارات، تشکیل یک نهاد تامالاختیار ویژۀ مرکب از نمایندگان دومای دولتی برای نظارت بر کار وزارتخانهها در دورۀ انتقالی ضرورت دارد!
در دومای دولتی حرفهایهای قادر به نظارت بر کار وزارتخانهها وجود دارند. رؤسای لیبرال وزارتخانهها و ادارات که آسیبهای مادی و معنوی جدی به کشور ما وارد آوردهاند، باید برکنار شوند. همۀ مردم ما قهرمانان لیبرالی کردن را بنام میشناسند: چوبایس، گرف، شودکوی و ادامۀ فهرست بلند. ما همۀ آنها را میشناسیم.
شاید به من بگویند: در تقاطع نباید اسب را عوض کرد. اما، ببخشید، آیا میتوان با اسب لنگ به میدان نبرد رفت؟ من مطمئنم که این فقط منجر به تقویت اعتماد به رئیس جمهور میشود و مردم را در اطراف رهبر کشور و خدمات نجات تاریخی وی متحد میسازد.
گروه «سیاه» سه نفره در کودتای بلاوژسکی مرتکب جنایت علیه کشور شد و با روسیه کاری کرد که نه خان مامای، نه ناپلئون، نه آنتانت و نه هیتلر مجموعاً نتوانستند انجام دهند. این گروه سه نفره کشور بزرگ را که طی هزارهها، ذره ذره، امیرنشین به امیرنشین، مردم به مردم توسط اجداد ما گردآوری شده بود، نابود کرد.
مسئولیت سه دهه ویرانی و خونریزی بر عهدۀ آنهاست. از خیانت به دستآورهای نیاکان ما سه دهه گذشت: وسوسۀ زرق و برق، تلویزیون حاشیهای، سینمای بازاری، علاقهمندی مفرط به قالب زرد بدنامی به نام اسکار. روسیه را انبوه مک دونالد، شلوار جین پاره، تجارت سریالهای نمایشی مبتذل پر کردند، موجد انقلاب فرهنگی، فرهنگ را در بازار به روی میز حراج گذاشت و آن را به خودفروشی وادار کرد.
آنها، سینما، این سلاح راهبردی کشور را شرکتی و خصوصی کردند. همه شما شاهد هستید که آنها از طریق تلویزیون وارد ذهن مردم شدند: «پوشکین به طرز ناامیدکنندهای منسوخ گردید». «زبان روسی بدون فحاشی وجود ندارد». «میهنپرستی آخرین پناهگاه رجالهها شده است». «شرکای» قسمخوردۀ ما دنیای اسلاو را، تنها نیروی قادر به مقاومت در برابر مستحیل کنندگان بشریت را از هم پاشیدند و به بازی گرفتند.
ندای اندیشمندان بزرگ روسیه را به خاطر آوریم. پوشکین پرسید: «در یک دعوای نابرابر چه کسی برنده خواهد شد؟ دروغگوی متکبر یا روس وفادار؟ آیا نهرهای اسلاو به دریای روسیه جاری خواهند شد؟ آیا تمام میشوند؟ سوال اینجاست!
داستایوفسکی گفت: «روسیه دو وظیفۀ جهانی- تاریخی دارد: اسلاویسم و نیکآئینی».
تیوتچوف خطاب به اسلاوها گفت: «قبیلۀ جهانی مغضوب، کی آدم میشوید؟ دورۀ نزاع و مصیبت شما کی به پایان میرسد، فریاد اتحاد طنینانداز میگردد و دیوار جدایی ما از همدیگر کی فرو میریزد؟ما با اطمینان به انتظار فرارسیدن آن روز، آن لحظه نشستهایم. و این باور به حقیقت خدا، اگرچه گرفتاریها و غم و اندوه زیادی وجود دارد و همچنان هم در پیش رو داریم، در ضمیر ما نمیمیرد… آن زنده است- سرپرست عالی، رأی او روی زمین نخواهد ماند، و کلام آزادی برای روسها، همۀ مرزها را پشت سرخواهد گذاشت». آن زمان فرارسیده است.
با این وجود، دولت به هیچوجه به موضوع اسلاویسم نپرداخت و با حذف آن از دستور کار سیاست داخلی و خارجی، مدیریت این موضوع را در سطح بینالمللی به نمایندۀ ویژۀ شویدکوی سپرد که سالها هیچ کار مفیدی در این جبهه انجام نداده و اهمیت موضوع اسلاو را بکلی درک نمیکند.
متصدیان کور اسلاویسم فاشیسم اوکراینی را نیز نادیده گرفتند. سه قوم اسلاو- روسها، اوکراینیها، بلاروسها، ماهیتاً یک قوم هستند، این واقعیت برای همه ما روشن است. آنها سنگ بنا، پایه و اساس دولت ما هستند، آنها روسیه مقدساند.
در مسکو، مراکز فرهنگی همۀ اقلیتهای ملی وجود دارد، جز مرکز فرهنگی اسلاو. درخواستهای مکرر از هر دو شهردار مسکو در طول سه دهه مبنی بر ایجاد مرکز فرهنگی اسلاو بیپاسخ مانده است.
سرگئی رادونژسکی گفت: «ما با نیروی عشق و اتحاد نجات خواهیم یافت». اکنون، در لحظه احساس خطر برای کشور ما، همه متحد شدهایم، پراکندگی حزب را کنار گذاشتهایم. ما برخاستهایم… سرگئی رادونژسکی، متحدهکنندۀ روسیه گفت: «ما با نیروی عشق و اتحاد نجات خواهیم یافت». و، هنگامی که زمان تغییر فرارسید، قدرتهای معنوی الهامبخش سرگئی در نبرد کولیکوف بودند و گفتند: برو، هیچ مترس، تو پیروز میشوی.
زمان آن فرارسیده است تا مردم ما به رئیس جمهور ما در میدان کولیکوف در قرن بیست و یکم دعای خیر کنند. روسیه دوباره به مبارزه با نازیسم تحت حمایت غرب برخاسته است. ما نه تنها برای آزادی جمهوریهای دونباس و لوگانسک، برای کییف روس و بخاطر دنیای روس قیام کردهایم، بلکه، به طرفداری از بشریت، برای نجات کل سیاره، از جمله، برای رهایی غرب روانپریش که به تمام قوانین و احکام خدا خیانت کرد، به میدان کولیکوف رفتهایم.
روسیه که بر فاشیسم هیتلری پیروز گردید، کرۀ زمین را با فرهنگ عالی اشباع کرد، بر قطب شمال و قطب جنوب دست یافت، راه فضا را به روی بشر گشود، امروز باید راه تحول و هوشمندی را به جهانیان نشان دهد.
ایوان ایوانوویچ عزیز! اولاً، از شما تقاضا میکنم با پیشنهاد برگزاری یک همهپرسی در خصوص انتخاب مسیر توسعۀ آینده: سرمایهداری یا دولت رفاه، به رئیس جمهور فدراسیون روسیه مراجعه کنیم (ایوان ملنیکوف، نایب رئیس مجلس از حزب کمونیست فدراسیون روسیه، که ریاست جلسه بر عهده داشت).
ثانیاً، به کمیتۀ توسعۀ جامعۀ مدنی دستور داده شود تا نمونهای از جامعه مدنی جدید مبتنی بر عدالت اجتماعی، ارزشها و سنن معنوی و اخلاقی ایجاد کند.
ثالثاً، نمایندگان ویژۀ دومای دولتی در وزارتخانهها و ادارات و یک نماینده در خصوص مسئلۀ اسلاو تعیین شود. پیشنهاد ایجاد مرکز فرهنگی اسلاو در مسکو و مراکز مشابه در سراسر کشور به رئیس جمهور و شهردار مسکو ارائه گردد.
رابعاً، در آستانۀ تمدن جدید، لازم است یک دادگاه بینالمللی مشابه دادگاه نورنبرگ، اعمال جنایتکاران را مورد ارزیابی قرار دهد. پس از جنگ جهانی دوم، نابودی یهودیان، هولوکاست و یهودیستیزی محکوم گردید. دادگاه بینالمللی جنگ جهانی سوم که اکنون در جریان است، باید نسلکشی جهانی روسها و روسهراسی را محکوم کند تا در آینده گستاخ نشود.
بار دیگر از همۀ شما، برادران و خواهران عزیز خواهش میکنم متوجه باشیم که فرهنگ مهمترین مسئله است. فرهنگ وجود داشته باشد، روسیه وجود خواهد داشت! لطفاً، به پیشنهاد مبنی بر تخصیص ٣ درصد بودجه از تولید ناخالص داخلی برای فرهنگ رأی دهید! این بسیار مهم است. در سال حراست از میراث فرهنگی، این میراث فرهنگی در سراسر روسیه از بین میرود.
مطمئنم که ما پیروز میشویم! برخیز، کشور بزرگ!
نیکولای بورلیایف (Nikolay BURLYAEV)
کارگردان و بازیگر سینمای اتحاد شوروی و روسیه، بازیگر ملی، برندۀ جایزۀ کامسامول لنینی، عضو کانون نویسندگان روسیه، عضو کمیتۀ فرهنگ ملی، نمایندۀ دورۀ هشتم مجلس (دومای) از حزب «روسیۀ عادل- برای حقیقت» (حزب سوسیالیست).
ا. م. شیری
۶ فروردین- حمل ١۴٠١
منایع: