افراشته

نفاق افکنی قومی حربه و نیرنگ

امپریالیسم و ارتجاع است

 استعمارگران و امپریالیست های متجاوز برای تحکیم سلطۀ اشغالگرانۀ خویش، به حقوق و حریم ملی خلقها و کشورها، به همکاری و همدستی پایۀ اجتماعی  شان در کشور تحت سلطه و یا اشغال شده، یعنی با تکیه بر طبقات ارتجاعی بومی و روشنفکرنماهای دون صفت و خود فروختۀ خادم امپریالیسم، با استفاده از حربۀ تفرقه افکنی در میان اقوام و ملیت ها، فرهنگ ها و زبان ها، و مذاهب موجود در همچو کشورها، مسائل و مناسبات حساس، آشفته و آسیب پذیر قومی ، نژادی، زبانی، مذهبی و سمتی را آشفته تر و شکننده تر می سازند.

هدف اشغالگران و ارتجاع مزدور خدمتگار آن از کاربرد این سلاح زنگ زده این است که مردم سرزمین اشغال شده را در اوج نفاق و شقاق، تعصبات کور و تحجر جاهلانه تکه تکه نموده و هر بخش آن را به سهولت در راستای حفظ و تحکیم سلطۀ استعماری خویش و غارت منابع و ثروت های آن سرزمین به خدمت گیرند. با این نیرنگ خانه خراب کن استعماری، یعنی ایجاد استخوان شکنی میان اقوام، زبان ها و مذاهب؛ استعمارگران و ایادی خود فروش بومی شان در صدد بوده اند تا از برقراری پیوند خون و قوام آن در میان اقوام کشور در راستای طرد تجاوز و اشغالگری استعمارگران، حتی الامکان جلو گرفته و حاکمیت استعماری ــ ارتجاعی مشترک شان را بدون دغدغه و درد سر تداوم بخشند.

سراسر تاریخ استعمار و امپریالیسم و جنگ ها، تجاوزات، کشور گشائی و لشکر کشی استعماری، امپریالیستی و سوسیال امپریالیستی به کشور ها، قاره ها و حریم ملی ملت ها و خلق های ضعیف(منجمله افغانستان)، به کرات شاهد به کارگیری این سلاح زنگ زده و نیرنگ استعماری یعنی “سیاست تفرقه بینداز، حکومت کن!” استعمار بوده است.

استعمار گر محیل و کهنه کار انگلیس از نیمۀ اول قرن نزدهم تا اوایل قرن بیستم “سیاست تفرقه بینداز، حکومت کن!” را در کشور ما و در مقابل خلق مقاومتگر ما به کار برد. هکذا سوسیال امپریالیسم متجاوز و اشغالگر شوروی طی یک دهه، از اواخر دهۀ هفتاد تا اواخر دهۀ هشتاد میلادی، برای شکستاندن ارادۀ ضد استعماری خلق آزاده و سلحشور افغانستان و جلوگیری از ایجاد مقاومت ملی متشکل و متحد با شعارهای آزادی خواهانه، دموکراتیک و مترقی مردم ما؛ ضمن توسل به “هیولای کشتار انسان ها” و کاربرد ماشین هولناک جنگی و شکنجه  و اعدامش در امر سرکوب رزمندگان و مقاومتگران ملی ما، از”سیاست استعماری تفرقه بینداز، حکومت کن!” همتا های امپریالیستی اش نیز مدد جُست.( جهادی های مزدور اجانب نیز با رسیدن به قدرت به نام اختلاف قومی از کشته ها پشته ساختند، که قتل عام هزاره ها در افشار توسط مسعود ویارانش و راکتباران کابل توسط گلبدین نمونه هائی از آن است).

بلاک تجاوزگر امپریالیست های امریکا ــ ناتو و شرکاء در جریان بیست سال اشغال نظامی کشور ما و تحمیل سلطۀ جابر استعماری شان بالای خلق در زنجیر این سرزمین، مزید بر کاربرد ماشین جنگی و پیشبرد جنگ روانی و تبلیغاتی، ادامۀ سیاست تطمیع مزدوران اخوانی و بورژواکمپرادورش(شامل تمام گروه های اخوانی و بنیاد گرای اسلامی، بقایای خلق و پرچم و ملیشیا و تکنوکرات های تربیه شده درغرب) تحمیق، اغوا، و استخدام عده ئی نابخرد، بی خبر و یا معامله گر برای جا افتیدن سیاست و حاکمیت غارتگرانه و جهانخوارانۀ استعماری شان و جلوگیری از مقاومت یکدست و متشکل آزادیخواهانۀ قاطبۀ مردم و نیروهای آزادی خواه کشور ما؛ نیز از”سیاست استعماری تفرقه بینداز، حکومت کن!” استعمار پیر انگلیس بهره جسته و آنرا به کار بسته است.

از بدو تجاوز و اشغالگری بلاک امپریالیست های امریکا ــ ناتو و متحدانش به کشور محبوب ما، اشغالگران ضمن استفاده از پیاده نظام قوت های ارتجاع مزدور اخوانی جمعیتی ــ شورای نظاری، وحدتی و دوستمی(غیر پشتون) در تجاوز به کشور ما، در کادر رهبری دولت پوشالی ساخت «بن»، با منطق پراگماتیستی و کمی و سبک و سنگین کردن غلط اقلیت و اکثریت؛ تکنوکرات های مرتجع و خود فروختۀ پشتون تبار تربیه شده در دستگاه های استخباراتی غرب چون کرزی، خلیل زاد، غنی احمدزی، علی احمد جلالی، انوارالحق احدی، حنیف اتمر و… را تعبیه کرده و در ظاهر رهبری ادارۀ مستعمراتی را به دست شان سپرد.

ارتجاع فئودالی و نمایندگان سیاسی شان در وجود تنظیم های خونریز، شریر، مزدور و تبهکار حزبی، جمعیتی، وحدتی، سیافی و… به همراه بورژواکمپرادورهای شکست خوردۀ دوستمی و خلقی ــ پرچمی بجا مانده از تجاوز روس؛ در دو پایگاه و جبهۀ متعارض قومی، زبانی و مذهبی؛ طومار طویلی از جنایت، وطنفروشی و ستم بر انسان مظلوم این کشور دارند. نیازهای تاریخی امپریالیسم و ارتجاع منطقه و کشور، فلسفۀ وجودی این نیروهای حزبی، جمعیتی، وحدتی، سیافی، دوستمی و خلقی ــ پرچمی وطنفروش، جنایتکار را می سازد. خلق و پرچم و گلیم جم های دوستمی ، اخوان حزبی، جمعیتی، وحدتی، سیافی و… طی چهار دهۀ اخیر به مردم این امتحان را داده اند: فروش وطن به بهای ناچیز و خیانت به مادر میهن، مزدوری به بیگانگان رنگارنگ متجاوز و طماع، شکنجه و به زندان افگندن فرزندان آزادۀ وطن، و کشتارشان در پولیگون و گورهای دسته جمعی، ویرانی هشتاد درصدی پایتخت، کشتار ۶۵ تا ۷۵ هزار کابلی بی گناه، سینه بریدن، بر فرق سر میخ کوبیدن، رقص مرده راه انداختن، تجاوز فردی و گروهی به زنان و دختران وطن، انسان ها را در کانتینر منفجر کردن و به جرم تعلق به یکی از اقوام کشور سوختاندن، و دهها جنایت هولناک دیگر…

آری! این ها است کارنامه های “درخشان” مسعود(و عبدالله) ــ ربانی، سیاف وهابی، گلب الدین تیزاب پاش، مزاری معدوم، خلیلی – محقق، دوستم، طالب وحشی و خونریز، تره کی میمون، امین جلاد، ببرک روباه و نجیب جلاد خاد در نقش سمبول و نماد مزدوری ابر جنایتکاران. مردم جفادیدۀ افغانستان از بیش از چهار دهه بدینسو همۀ این جنایات و جفاهای رفته بر خویش را در حافظه دارند و هیچگاه جنایت و جنایتکار را فراموش نخواهند کرد!

با این سابقه و کارنامۀ ننگین ارتجاع کشور، در جریان بیست سال اشغال کشور ما توسط ائتلافی از دول امپریالیستی جهانی، طبقات حاکم فئودال و کمپرادور ملیت ها و اقوام کشور ما، ضمن همدستی با تجاوزگران در تجاوز و تاراج کشور و چریدن بر خوان رنگین یغمای امپریالیستی و زراندوزی به بهای خیانت ملی و تاریخی، به امید واهی عروج به مدارج ترقی در زنجیرۀ قدرت پوشالی ساخت استعمار و آزمودن بخت خود برای حذف  یا کنار زدن حریف و خوشخدمتی به متجاوز، به دامن زدن عصبیت ها و حساسیت های قومی ــ زبانی و طرح شعارهای اغواء کننده و عامه پسند قومی، عمدتاً در دو پایگاه پشتون محور و تاجیک محور مبادرت ورزیدند. هر دو بخش ارتجاع قومی با اطمینان همزمان از حمایت بادار، برای عقده کشائی و به منظور انتقام از قوم و تبار دیگری، به دامان اشغالگر سرزمین خویش پناه برده و حتی به تصفیه ها و حذف فزیکی رقیب نیز پرداخته اند.

اینک با تبدیل مهره و به قدرت رساندن دوبارۀ طالبان، هردوجناح ارتجاعی مزدور و خونریز- هم از قدرت به زیر آمدگان دیروزی جهادی وتکنوکرات و هم به قدرت رسیدگان وحشی طالبی – همچنان برآتش نفاق قومی تیل می پاشند تا از احساسات غلط مردم نا آگاه برای تحکیم قدرت و یا دوباره رسیدن به قدرت خود، استفاده کنند. مشتی دندوره چی یاوه گو هم، از هردو طرف، درمیدیای بی در و بی سر انترنتی هرحرکتی را درداخل جامعه به همین گودال انداخته و به آن رنگ تعصب قومی می دهند تا آتش نفاق افروخته بماند و انواع دشمنان از آن بهرۀ بیشتر ببرند. این فاجعۀ دوامدار وخونبار تاریخ است که پیوسته از مردم ما قربانی وخون گرفته و با استفاده از این خونها وقربانی های مردم ناآگاه، مشتی جنایتکار قومی برشانه های مردم سواری کرده وهنوز هم می کنند. اگر ملت ما(شامل کلیه باشندگان کشور) به این  ضعف جانکاهش(اختلافات قومی) نقطۀ پایانی نگذارد و بر رخسار کثیف جنایتکار و فاسد و مزدور وطنفروش، از هرقومی که باشد، سیلی محکمی نکوبد و به همه آزمون شدگان بدسرشت و بدکنشت اقوام مختلف نه نگوید و یک پارچه برای آزادی از اسارت شان عمل نکند، آن جنایتکاران همیشه از این سلاح سخیف وکشنده برای حضور وقدرت خود استفاده می کنند، آنگاه کشورما همیشه گرفتار جنگ وخونریزی و بدبختی خواهد ماند، که هرگز با تعویض این مهره های پلید آزمون شده ره به جائی نخواهد برد.