عزت آهنگر

          عشق وطن

وطن هر جا روم از عشق تو سرشار میگردم
ز عطر خاک پاکت مست و هم بیدار میگردم

وطن دور از تو فردوس برین هم جای زیبا نیست
ز دامان تو دورم روح و احساس من اینجا نیست

گمان میکردم آرامش جدا از تو مرا یار است
پرستوی غریب غربتم دنیا مرا بار است

هزاران طعنه بر نام تو و زخم زبان گفتن
مگر مادر! جدا از تو به آغوش زیان رفتن

برایت هدیه ای نیم قرن خون و جنگ آوردند
صبوری سینه ات را ناکسان نیرنگ آوردند

بفرزندان مغرورت ببخش‌ این ننگ و حرمان را
که در دامان تو روییده و بشکسته پیمان را

وطن، افغانستان! تو آریانایی، خراسانی!!
تو مام زخمی و بشکسته از تبعیض دونانی

به هر جای جهان تثبیت هویت شویم افغان
بنام نامی تاریخ و فرهنگ توییم انسان!

گریز از مادر میهن ستیز با خویش و فرهنگ است
بیا بیدار شو فرزند که این خود ذلت و ننگ است!

کجای این جهان کس می‌پذیرد بیتو این ابنا
که در رنگین کمان ما تشعشع داری ای والا

به جز نام وطن تثبیت هویت نمی گردیم
درین جغرافیای دهر بی محنت نمی گردیم.