نیروهای تاریخزدۀ درونی مزدور ، دستیاران استعماراند
عادل ازدامنه های هندوکش
نیروهای تاریخزدۀ درونی مزدور، دستیاران استعماراند
درصفحات معاصر کشور اگر نگاهی گذرا کنیم دیده می شود که درتمامی وقایع تجاوز به کشورما نیروهای درونی وجاده صاف کن استعمارنقش بزرگ داشته اند. در دوران پادشاهی زمان شاه نواسۀ احمد شاه ابدالی، هند بریتانوی درجهان، به اصطلاح آن ها سه دشمن داشت، الکساندر روسی، ناپلیون فرانسوی و زمان شاه افغان که دراین بین از زمان شاه ترس زیاد داشت. این به آن دلیل که مردمان هندوستان روابط خوب با افغانها برقرار کرده بودند. ولی مشاورین سیاسی هند بریتانوی به وایسرای هندی اطمینان داده وگفتند مشکل بزرگی به زمان شاه ایجاد کرده و وی را نخواهیم گذاشت که بیکارشده وفکری به سوی هندوستان داشته باشد. مشکلات شیعه وسنی را به پشتیبانی پادشاه آن دوران ایران دامن زده و در درون کشور فیودال ها وخانان قبایل را برضد حکومت وی تحریک کرده درد سرهای بزرگی به زمان شاه ایجاد ومشکلات خاندانی را نیز برایش خلق کردند.
ازآن به بعد مولدین نامیمون چون شاه شجاع، امیردوست محمد خان، امیر عبدالرحمن خان، دودمان نادری وبعد ازتجاوز روس ها درشش جدی ۱۳۵۸ش ترکی، امین، کارمل، نجیب، درتداوم آن ربانی ملاعمر و بالاخره درتجاوز نیروهای امریکایی ومتحدین ناتویی آن، درهمه این ادوار نیروهای تاریخ زده، عقب گرا، ارتجاعی ومزدور منش بودند که همراه وهمکارمتجاوزین شده کشور را به خاک وخون کشانیدند.
احزاب خلق وپرچم آن زالوصفتانی بودند که برای استعمار و استحمارکشور ازآخرین امکانات کشتار، شکنجه، ترور واختناق کارگرفته صدها هزار انسان های عاقل، روشنفکر، آزادیخواه، وطن دوست ونیروهای مترقی را به قتل رسانیدند.
حکام روس که ازسال ها بدینسوتمهید نموده وفرصت شماری می کردند که چگونه وچه وقت کشورما را زیر سیطرۀ خود چون سائرکشورها بیاورند، این احزاب وطنفروش بودند که برای رسیدن به قدرت و آرزوهای غیرانسانی شان همکار و دستیار روس ها شده بابمب و باروت خواستند که ارادۀ مقاومت و آزادیخواهی افغان ها را بشکنانند.
کارنامه های مزدورمنشانه و برده گی آن ها درقبال ارتش متجاوز روس مایۀ شرم تاریخ معاصر کشور واقع شده، درحاکمیت چهارده سالۀ شان آنها ماهیت واهداف غیرانسانی شانرا به نمایش گذاشتند، که روسیاهی تاریخی را کمایی کردند.
آن هنگام که مقاومت ملی وضد استعماری ملت افغانستان درکشور، بعد از تجاوز روس ها شکل گرفت و دلیری، ازخودگذری و مقاومت جانبازانۀ ملت، روس ها را در سراشیب رسوایی وتباهی قرارداد، نیروهای مزدور دیگر، با شکل دیگر و با نام تنظیم های اسلامی درون مقاومت خزیده وباهمکاری ویاری امپریالیستان غربی در رأس مقاومت قرارگرفتند که مسیر ملی ومترقی ای که باید به نتایج به وجود آمدن یک حکومت ملی می انجامید راغصب کرده ومزدورمنشی دیگری را باعث شدند.
همان نیروها درخدمت تجاوز نیروهای اشغالگرامریکائی- ناتوئی قرار گرفته هردوباهم هرروز وحشت می آفرینند و سبب ویرانی می شوند.
ازآنجاکه افغانستان ازلحاظ اجتماعی – اقتصادی در مرحلۀ مستعمره- فئودالی با فیودالیسم درحال زوال قرار دارد، دراین عرصه تبانی سرشتی وماهیتی ای که بین فیودالیسم وامپریالیسم وجود دارد باعث شده که این چنین هم آهنگی وهمکاری دراین بین واقع شود. سرمایداری دریک وهلۀ تاریخی به عنوان نیروی مترقی محسوب می شدکه راه پیشرفت وترقی جوامع بشری رامساعد می ساخت وماهیت ضد فیودالیسم داشت. ولی ازآنجاکه سرمایداری به امپریالیسم بدل شده دیگر نه تنها نیروی مترقی نیست، که به یک نیروی ضد ترقی تبدیل شده ومراحل زوال ونابودی خویش را می پیماید. ولی ازآنجاکه امپریالیسم جنگ وبحران آفریده تا به عمرخود تداوم را باعث شده باشد، لذا درکشورما هردوی شان استراتیژی مشترک داشته باهم همکار وهم آهنگ هستند. آنهایی که ادعا می کردند که امپریالیسم به کشورآمده ومی خواهد فیودالیسم را نابود بسازد وفرصت تاریخی برای نیروهای مترقی فراهم شده که باید ازآن استفادۀ خوب بنمایند، اشتباه تاریخی را سبب شدند. آنها می خواستند اهداف تسلیم طلبانه وضد افغانی شان را درزیر این پردۀ استتار پوشانیده باشند. امپریالیسم درحال اضمحلال با فیودالیسم درحال اضمحلال دست به هم یکی کرده، هردو می خواهند که ازمرگ نجات یافته باشند. لذاست که هردو ضد نیروهای مترقی وپیش آهنگ توده های میلیونی بوده هردو باردگر چون دوران تجاوز روس ها ازآخرین امکانات نظامی – مادی کارگرفته تاهرگونه صدای ترقی خواهی وآزادی خواهی را درگلوخفه ساخته باشند. سیستم فیودال – کمپرادوری وضعیت سیاسی – اقتصادی ای است که درجامعۀ ما درتحولات اخیرشکل گرفته مانع صلح دوامداروحکومت ملی می گردد. فیودالیسم درحال زوال بدون حمایت نظامی – اقتصادی سرمایه های دلال نمی تواند لحظه ای تداوم عمر نماید، همانگونه که سرمایه های دلال امپریالیسم نمی تواند برای خود راه گسترش وپیشرفت را مساعد بسازد. تا آنزمان که این هم آهنگی وجود داشته باشد نیروهای فیودال – کمپرادور زمینه ساز تجاوز نیروهای بیرونی واقع شده، مانع طرد تجاوز می شوند.
امپریالیسم برای رسیدن به اهداف استعماری اش دراین بخشی از آسیا (کشورهای آسیای مرکزی وخاورمیانه) همکاران استراتیژیک و دوامدار کار دارد تا باهم بتوانند اهداف شان را بدست بیاورند. ازآنجاکه امپریالیسم یک سیستم بوده وبا فرصت سازی های متعدد می خواهد به اهداف خود نائل آید، لذا از هرگونه همکاران کوتاه مدت و دراز مدت ( راستی و”چپی” )همراهی و کمک نیاز دارد. برای اینکه به این مأمول موفق شده باشد درتقویت، استحکام و توانمند سازی نیروهای کمکی خویش هرنوع شرایط را فراهم می سازد.
اگر ازیکسو شخصیت های مزدوری را به نام رئیس جمهور بر بالای ملت حاکم نمودند وکسانی دیگر را به نام وکیل، وزیر، مجاهد، طالب و… به قدرت رسانیدند، درجانب دیگر احزاب مزدور و باد کرده را سمارق وار سبز نموده ، پروسۀ رشد احزاب و تکامل سیاسی را زیر نظارت دستگاه های استخباراتی خویش قرارداده، بدین شکل هرروزه ملت را از تحولات سیاسی و احزاب ونهادهای مردمی دور ساخته، به سوی زندگی شخصی و پول اندوزی توجیه کرده، می خواستند جامعۀ افغان را دربرابر خود غیرسیاسی ساخته باشند.
دموکراسی قلابی را که در وضعیت سیاسی کشورما مهندسی کردند سبب فریب شخصیت ها ی متزلزل و خورده بورژوا شد. دراین بین ازتاکتیک پرندۀ «مورچه خورک » کارگرفته، درفرصت های معین همه را بلعیده وهمه را می خواهند شریک وهمکار تجاوز خود نمایند. لذاست که هرنوع فعالیت سیاسی علنی ، حزب سازی، انتخابات، مبارزات پارلمانی درخدمت امپریالیسم بود. همه این نیروها به هرعنوانی که باشند ( دموکرات ها، تکنوکرات ها، مجاهدین، طالبان و نیروهای تسلیم طلب به اصطلاح چپ) جاده صاف کن استعماربوده وهستند، بنا به همکاری های این نیروها شکست تجاوز وغارت طولانی خواهد شد، درغیر آن که اگر این نیروها همکاری ننمایند استعمار ببرکاغذی ای بیش نبوده ، زوال آن حتمی و زود است.
اینک که امپریالیسم وازآنجمله لیبرالیسم نیز به یک نیروی زوال پذیر و ضد تحول وتکامل تاریخ از خیلی سال ها بدینسو تبدیل شده است و بحران های بزرگی را مواجه شده وکسربزرگ مالی واقتصادی را دربعضی کشورها چون یونان، ایتالیا، هسپانیا و… متحمل شده، ثابت شد که خلاف گفتۀ آنها «تاریخ به پایان نرسیده » وجهان باید منتظر تحولات جدیدی باشد، که درآن صورت نیروهای عقب گرا، تاریخ زده وجاده صاف کن استعمار نیز زوال پذیرفته ، ملت ها به پیروزی های دوامدارخود خواهند رسید.
padarjan2021-11-19T08:35:32+00:00