فرستنده: آرش

                      “الگو”-  کتابی که پیشگوئی های علمی اش ثابت شد

                                      قسمت بیست ویکم           

                       لویه جرگۀ ا ضطراری وحكومت ا نتقالی

 یكی از وظایف حكومت موقت كرزی تدویر لویه جرگۀ اضطراری بود كه از آن طریق بتوانند رئیس دولت انتقالی دوساله را تا انتخابات ریاست جمهوری برگزینند. تدویر این لویه جرگه نیز از كمیدی ـ تراژیدی های تاریخ افغانستان است. برای تدویر این لویه جرگه كمیسیونی از افراد مطمئن به امریكا و با سازش به ایران، پاكستان و روسیه به وجود آمد كه در رأس آن شخص بی كفایتی  ِصرف به نام  قرارگرفت. این كمیسیون با َصرف ملیونها دلار پول، حتی نتوانست افراد دلخواه مقامات َزر و زور را با یك نظم داخل لویه جرگه بسازد. نحوه ای برگماری افراد شركت كننده درلویه جرگه، نمایشی از اوج ابتذال وتمسخُر “انتخاب” بود. هر قدرتمدار و تفنگ سالاری، هركه را می خواست نمایندۀ محلی معرفی می كرد. چنین نمایندگانی حق داشتند به ملت مظلوم افغانستان سرنوشت وحاكمیت تعیین كنند. رهبران تنظیم های بنیادگرا و ویرانگر جهادی و قوماندانان زورمدارشان، علیرغم رشوت های گزافی كه از امریكا گرفته بودند، هركه را خواستند بدون هیچ گونه پرنسیپی به لویه جرگه فرستادند. در روز تدویرلویه جرگه هم برای كنترول وتسلط بیشتر برآن بدون كارت و مجوز، عده ای مسلح به زور وارد خیمۀ لویه جرگه شدند و برتمام جریان آن مداخلۀ زورگویانه كردند. رئیس نام نهاد لویه جرگه، نه توان كنترول و انتظام جلسه را داشت و نه جرئت نظم دادن آن را. درحضور بنیادگرایان و تفنگسالاران مسلح بی پرنسیپ، تركیب لویه جرگه هرگونه تصور دموكراتیك بودن را ازآن زایل می كرد. عده ای از افراد نیمه مستقل كه با استفاده از روابط قومی و یا نفوذ در تنظیم ها توانسته بودند وارد لویه جرگه شوند، كوشیدند حد اقل رنگ و روغن دموكراتیك به آن بزنند ولی لویه جرگه چنان در سیاهی تیره ای غرق بود كه رنگ دیگری را نمی پذیرفت. ازسوی دیگر این افراد نیمه مستقل كه دراقلیت ناچیزی بودند تجربۀ مبارزه در اپوزیسیون را هم نداشتند كه به حیث یك فراكسیون مخالف درجرگه موضعگیری می كردند. لذا صدای شان همچنان ناشنیده ماند و یك تجربۀ ناكام را پشت سر گذاشتند.

فضای لویه جرگۀ اضطراری به حدی تیره و تار بود كه با كوچكترین تبارزی از خواستن حق زنان درجامعه، بنیادگرایان فریاد بر‌آوردند “اینها كمونیست هستند كه فلان كس آن ها را به داخل لویه جرگه آورده است. اینها حق صحبت كردن ندارند، جرگه باید فیصله كند كه چپی ها دیگر درافغانستان جای ندارند و…”  و با چنین هیاهو وغوغائی فضای رعب و ترس را برجرگه حاكم ساختند. درتداوم همین مسایل بود كه دوتن ازشناخته ترین بنیادگرایان كه درهمه ویرانی ها و كشتارهای وطن وهموطنان دست شان دخیل است؛  پیشنهاد كردند كه نام دولت انتقالی را باید “دولت انتقالی اسلامی” بگذاریم و برای رای گیری برحاضرین فریاد زدند كه “هركس مسلمان است درتائید این مسئله به پا بخیزد”  حاضرین درجلسه از ترس این كه متهم به كفر نشوند، همه به پا خاستند و درپسوند نام دولت انتقالی كلمۀ “اسلامی” هم افزوده شد.

برای روشن شدن فضای استبدادی لویه جرگۀ اضطراری توجه تان را به نكتۀ جالبی جلب می كنم: می گویند یكی از نمایندگان لویه جرگۀ اضطراری از وطنداران اهل هنود ما بود. وقتی محسنی و سیاف برجرگه فریاد زدند كه “هركس مسلمان است ایستاده شود” این نمایندۀ هندو هم به پا ایستاد. بعد از جرگه، از او پرسیدند كه تو چرا ایستاده شدی، تو كه مسلمان نیستی؟ گفت : “برادر آنها قبل از آن كه از من بپرسند كه چه دینی دارم مرا به جرم مخالفت با گپ شان می كشتند.” این نمونۀ از نمایش های مسخرۀ است كه امریكائی ها در زدوبند با بنیادگرایان افغانستان اجرا می كنند؛ و نام آن را دموكراسی می گذارند. از درون چنین نمایشی و بادادن رشوه های گزاف به بنیادگرایان، امریكا، كرزی را رئیس “منتخب” دولت انتقالی اسلامی افغانستان ساخت وكابینۀ ائتلافی از نمایندگان امپریالیسم ونمایندگان زمینداران بزرگ و ارتجاع به وجود آمد كه نمونۀ تیپیك فساد، رشوت خوری، گروه گرائی، قوم بازی و… بود.

این حكومت ائتلافی كه وزارتخانه هایش به عنوان غنیمت و رشوت به احزاب بنیادگرا داده شده بود. تقریباً همان تركیب حكومت موقت را داشت. كه طی دوسال حاكمیتش به قول خود كرزی مانعی  در راه پیشرفت و بازسازی افغانستان بوده و كرزی آن را عامل عمدۀ ناكامی اش به حساب می آورد. عده ای از وزرایش از سواد كافی برخوردار نبودند. فقط به خاطر تعلق بنیادگرائی و تفنگ سالاری شان به پست وزارت رسیده بودند. هدف شان تأمین منافع گروهی و تكیه زدن بر قدرت و جمع كردن پول و سود بیشتر بود كه عمدتاً از طریق زورگوئی، رشوت، اختلاس و… بدست می آوردند. این حكومت انتقالی نیز مثل حكومت موقت،‌ فقر مردم را بیشتر و فاصله های طبقاتی را عمیق تر ساخت. ونمونه ای بود از جنجال درون كابینه برسر خورد و بُرد ها و دامن زدن به تفرقه های قومی، محلی، زبانی، مذهبی برای تأمین مقاصد كرسی نشینان. ازدستاوردهای این حكومت تقویت بیشتر قوماندان های محلی، كِشت بیشترخشخاش (تریاك) و تعمیق اشغال كشور را می توان نام برد.

ادامه دارد