عزت آهنگر

             باران خون

باز خون می بارد از احساس و کردار شما

از تفکر با تحجر تا که دستار شما

سالها در دام ننگ دین و آیین کشته اید
نسل اندر نسل از اعوان و انصار شما

قتل عام خلق را پای جهاد حک می کنید
وای زین اندیشه ی مفلوک و ادبار شما

همت خلق غیور ما ز دست اجنبی
رفته در زیر نقاب فکر بیمار شما

شعله ی تبعیض را دامن گشود دراین چمن
با تعصب یا تقلب ذهن خونبار  شما

این گلستان است با رنگین کمان نسل ها
سنگر وحدت بسوزاند شبی تار شما

ملتی ما امتحان خویش بار ها داده است
ضرب شمشیرش شکسته تخت و دربار شما‌.