عزت آهنگر

                پیمان شکن

تا نام من و همـــــوطـنان را بفروختند
خون دل آهــــــوی چمان را بفروختند

نسلی که تمامش همه مملو ز شهامت
بشکست وهمین در گران را بفروختند

از سنگر عشق همت و ایثار جوانش
مهتاب امید های عــیان را بفروختند

تاریک ترین شام سیه خیمه گشوده
با سازش دون قلب جوان رابفروختند

پیــــمـــانه زدن خون دل لاله و بردند
پیمان شکنان دل و زبان را بفروختند

مکاره و مرموز نشستند به قضاوت
یک بار دیگر راز نهان را بفروختند

آزادگی شــد طعمه ی گرگان ســــتمگر
افغانیت و شوکت و شان را بفروختند

میخانه تهی ساقی و مطرب همه خاموش
ای وای دل درد کـــــشـــان را بفروختند!

عزت
۲۳اگست ۲۰۲۱
دوشنبه روتردام