انجینیرشیر “آهنگر”

  

 جنبش ۲۴ حوت هرات،

 علل وعوامل و پس منظر تاریخی آن

 

برگی از تاریخ…

قسمت اول:

 در آستانۀ بیست وچهارم حوت هستیم. سال ها قبل در شهر هرات در همین روز مردم قهرمان آن ولایت حرکت جسورانه ای انجام دادند. که برخی آن را نقطۀ عطفی در انقلاب می خوانند. برخی دیگر شیپور مرگ رژیم دست نشاندۀ خلق – پرچم نامش می نهند. به نظر من هردوی آن درست است و جا دارد که  این روزخونین را همیشه زنده نگهداریم و بر روح پاک  شهدای بی کفن این روز و کلیۀ شهدای راه آزادی وطن درود بفرستیم.

 و اما در مورد علل وعوامل ونحوۀ ایجاد حرکت، عملکرد مردم درآن، پس منظرتاریخی حرکات توده ئی مردم درهرات، نقش نیروهای سیاسی درآن، اثرات و پیامدهای جنبش ۲۴ حوت درحوزۀ غرب و درمجموع کشور و…  دیدگاه های متفاوتی طی این بیست وهشت سال ارائه شده که در برخی ازآن ها اشتباهات و ناآگاهی هائی  تبارز کرده است.

نگارنده یکی از شاهدان عینی آن روز هستم که تا حدی از چند وچون آن آگاهی دارم و به همین دلیل برخی از نظرات دراین مورد برایم عجیب است. دراینجا می کوشم به چند نکته اشاره داشته باشم و امیدوارم  بتوانم در روشن شدن  قضیه   به نسل های امروزین کمکی کرده باشم. در قسمت اول نوشته مختصراً به برخی علل وعوامل عمده اشارتی می کنم ونگاهی خیلی گذرا هم به پس منظرتاریخی آن خواهم داشت. دربخش بعدی تاثیرات و پیامدهای جنبش ۲۴ حوت و برخورد نیروهای مختلف را به آن بررسی خواهم کرد. و اما قبل از همه باید به عرض برسانم که:

 اولاً حرکت مردم هرات در تاریخ ۲۴ حوت ۱۳۵۷ شمسی اتفاق افتاده و نه آن طور که دربعضی نشرات دیده می شود در ۲۴ حوت ۱۳۵۸ ش. لذا این حرکت از جنبش سوم حوت ۱۳۵۸ش در کابل تقریباً یک سال پیش تر است. بناءً درست است که بگوئیم حرکت ۲۴ حوت ۵۷ ش هرات آغاز یک دوران نوین در انقلاب، و مردم قهرمان وجانباز هرات طلایه دار این آغاز خونین هستند. دوستانی که آن را تداوم و یا تکامل سوم حوت کابل می خوانند در اشتباه اند بلکه عکس آن واقعیت دارد. یعنی حرکت سوم حوت کابل تداوم و تکامل ۲۴ حوت هرات است.

 دوم این که حرکت ۲۴ حوت ۵۷ ش در هرات قبل از تجاوز و لشکر کشی مستقیم روس ها به افغانستان صورت گرفته است و جنبشی است برضد رژیم وابسته و مزدور خلق – پرچم. یعنی مردم هرات در مقابل غلا م بچه گان روس چنین شوریدند. چه، روسها به تاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸ش یعنی ده ماه بعد از حرکت ۲۴ حوت هرات به افغانستان لشکر کشی کردند. در بسیاری از آثار و اسناد نشر شده گفته می شود که ترس از جنبش ۲۴ حوت هرات، حاکمان خلقی – پرچمی را به تب لرزۀ مرگ انداخت و آن ها از روس ها خواستارمداخله ای مستقیم در دفاع از حاکمیت پوشالی خود و سرکوب خلق کشور ما شدند. درهمین ارتباط بود که برای جلب حمایت ارباب، خیلی بیشرمانه و با وجدان لجن آلود خود شورش برحق ضد بیگانه پرستی پابرهنه گان هریوا زمین را تحریک  بیگانه گان خواندند. و این کمال وطنفروشی خلقی – پرچمی ها و اوج انتقام گیری شان از مردم هرات است.

سوم این که علی رغم موجودیت پشتوانۀ تاریخی جنبش های توده ای درهرات این حرکت در کلیتش محصول کارسیاسی و تدارکی هیچ گروه و یا تنظیمی نیست. هرگونه ادعای سازمان دادن به این حرکت یا موجد بودن، ازطرف هرکه باشد، ادعای ناموثق و گزافه گوئی است. افسانه سازی های فتوای این و آن در به وجود آمدن حرکت ۲۴ حوت هرات کلام های فریب کارانه ایست که خود فروشان بازار مکارۀ سیاست خود را با آن به بازارعرضه می کنند. این حرکت در کلیتش یک حرکت خود جوش مردمی فقیر بود که مشکلات زندگی شان ازحد گذشته ولی به جای رسیدگی به مشاکل شان از کودتاگران ثوری توهین به ارزش ها و مقدسات خود دریافت می کردند. چنین وضعی خشم مردم را برانگیخته وآنها را وارد میدان ساخته بود. بناءً هیچ کس  قادر به کنترول و سمت دهی وبهره برداری ازآن درهمان روز نبود. دراواسط روز فقط عده ای تفنگ دار روستائی که درمیان شان برخی لومپن های معروف نیز دیده میشدند، تبارز بیشترکردند. عده ای از روشنفکران و یا باسوادان متمایل به سیاست های چپ و یا راست در متن آن چون قطره در دریا برده می شدند، نه اینکه جلودار یا رهبر آن باشند. شرح بیشتر آنرا در سطور بعدی خواهید خواند.

 با این حال هیچ حرکتی بدون علت وعوامل و ریشه ای درگذشته به وجودآمده نمیتواند. جنبش افتخارآفرین ۲۴ حوت هرات نیز ریشۀ تاریخی وعلل وعوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را دارد. دراین جا اشارتی کوتاه به آن می کنیم: 

۱– عامل اقتصادی:
افغانستان کشورعقب نگهداشته شده و تقریباً ایستائی بوده که نظام های حاکم به جای پیشرفت و ترقی بر مردم آن فقر، گرسنگی، استبداد، جهل، بیسوادی، مرض و بلاهائی ازاین قبیل را تحمیل کردند. کشورما در زیرسیطرۀ سلطنت درابتدائی ترین سطح زندگی عصر و زمانه قرار داشت و مردم فقط با یک زندگی بخور و نمیر با مرگ تدریجی دست و پنجه نرم می کردند.  

خلقی – پرچمی ها قبل از رسیدن به قدرت برای مردم وعده وعیدهای فراوان از تریبون های دست داشته ای شان داده بودند و با رسیدن به قدرت توسط اربابان شوروی شان این وعده وعیدها چند و چندان شد و با شعارهای میان تهی  “کور، کالی، دودی” ( مسکن، لباس، نان ) توقعات مردم را بلند بردند. اما همین که در کرسی های پوشالی قدرت تکیه زدند، به جای خدمت به خلق، به غارت و چپاول هستی مردم و سرکوب و توهین خلق شروع کردند. دستاورد پرطمطراق کودتاگران بی آزرم ثوری فقط صدور چند فرمان بی سروته و بی پایه و بی زمینه است که هرگز به تطبیق آن نه اقدام سالم عملی کردند، نه میکردند و نه هم توفیق آن را یافتند. بناءً وضع اقتصادی مردم روز تاروز بدتر میشد. کشیدن مردم از کار و روزگار و سوق دادن شان به تظاهرات نمایشی به مناسبت های مختلف، مردم را از لقمۀ نان بخور و نمیری که از کارشان بدست می آوردند هم محروم ساخت. علاوتاً فرمان به اصطلاح اصلاحات ارضی بدون مساعد ساختن زمینه های عینی و ذهنی آن در جامعه و تهیه و تدارک امکانات عملی آن، به جای کمک به دهقانان آنان را از کشت و کار بازداشت و ملیون ها دهقان را به بیکاری و بی روزگاری و دریک جنجال بی نتیجه، نابرابر وبی پشتوانه با زمینداران سوق داد و فقر و گرسنگی بیشتری را دامنگیر شان کرد. بحث مفصل و تحلیلی روی مشاکل اقتصادی که کودتا گران ثور بر مردم ما تحمیل کردند از حوصلۀ این نوشتار مختصر بیرون است. نتیجه وخلاصه ای عملکرد حاکمیت ثوری چنین بود که به منافع کلیۀ گروه ها ولایه های اجتماعی ضربه زد وآن ها را کاملاً ازخود رانده و در تقابل خود قرار داد. فقط به یک مشت افراد عقده ئی حزبی واقشار لومپن واوباش جامعه تکیه کرد که آنهاهم روز تا روزبا عملکردهای وحشیانۀ  خود وچور وچپاول وتجاوز به مال وجان مردم دشمنی مردم را با حاکمیت کودتاچی “ثوری” بیشتر وبیشتر می ساختند. تا آنجا که کاسۀ صبر مردم لبریز شد و در ولایات مختلف حرکات اعتراضی ضد کودتا گران مزدور ثوری تبارز کرد که نقطۀ اوج آن حرکت جسورانه و خود گذرانۀ مردم قهرمان هرات در ۲۴ حوت ۱۳۵۷ ش است. این جنبش برای همیش برحاکمیت ضد انقلابی، ضد ملی و ضد مردمی کودتاگران ثور و اربابان شوروی شان مهربطلان زد و آن را باخون بیش ازبیست هزارقربانی ثبت کتیبۀ خارائین تاریخ ساخت. افتخار این حرکت جانبازانه برای دلیر فرزندان هریوا زمین، اعم از زن و مرد، جاودانه پایاست و ننگ سرکوب آن و ریختن خون آن بی گناهان به طور نازدودنی در دامان کثیف خلقی- پرچمی ها تا ابد باقی است.

۲- عامل سیاسی – نفرت مردم از بیگانه پرستی خلقی – پرچمی ها:
این ویژگی درمردم افغانستان به قول معروف “با شیراندرون شده با جان بدرشود”. مردم قهرمان هرات نیز که چون سایرفرزندان دلباختۀ وطن هرگزبه هیچ بیگانه ای و تحت هیچ نامی سرخم نکرده اند و از رشد فرهنگی – سیاسی نسبی برخور دارند، از هرگونه بیگانۀ متجاوز و بیگانه پرستی نفرت دارند. هراتیان مخصوصاً به ماهیت برده منشانه و اهداف شوم حزب دموکراتیک خلق (خلق وپرچم ) از سالهای دهۀ چهل شمسی به ویژه سالهای ۴۷ و ۴۸ ش توسط حلقه ای از روشنفکران خود بیشتر آشنا ساخته شده بودند. تاثیر گسترده ای این روشنفکران در هرات به حدی بود که هم سلطنت، هم خلقی – پرچمی ها و هم اخوانی ها هم زمان، هر، هراتی ای مخالف خود، اعم ازمتعلم، محصل، معلم، ماموردولت، دکاندار، روحانی و ملا امام مسجد را  ” شعله ای” می گفتند و با آن به حیث یک حریف سیاسی ساخته و پرداختۀ خود برخورد می کردند. ازچهره های سرشناس این محفل می توان ازشهید استاد عبدالاله رستاخیز، شهید نعیم ازهر، شهید انجینر قدوس ماما، شهید کریم (چهرۀ مردمی و سرشناس  هراتی ها)، شهید ماما غلام محمد، شهید انجینیرحفیظ ، شهید استادسلطان احمد، شهید استاد قدوس کارمند، شهیدانجنیر رحمان منصوری، شهید استاد واجد، شهید محمد آخند زاده، شهید داکترایوب نیزک، شهید آصف (برقی) و ده ها قهرمان دیگرنام برد. که عدۀ شان را خلقی – پرچمی ها ازهمان اولین روزهای کودتای ثورانتقام جویانه به زندان ها انداخته  و بعد از شکنجه های فراوان به دست جنایت کاران خلقی- پرچمی و اربابان روسی شان به شهادت رسیدند وعده ای هم درجریان مبارزات مسلحانه وغیرمسلحانۀ بعدی در سنگرآزادی وطن و هموطن شان سرفرازانه جانباخته اند.     

                                

                                شهید ع. رستاخیز           شهید ازهر            شهید کریم             شهید غلام محمد

 

 این جانباخته گان و عده ای دیگر از رهروان راه این قهرمانان که نقش های برجسته ای درجنبش داشتند، چهرۀ کریه باند خلق و پرچم و ماهیت کودتای ثور رابه مردم هرات شناسانده بودند. عملکرد خلقی- پرچمی ها به آن شناخت، پایۀ عینی و اثباتی داد. بناءً نفرت مردم هرات از کودتای ثور و “ثوریان” ریشۀ سیاسی نسبتاً تاریخی و آگاهانه داشته تا اینکه در روز ۲۴ حوت ۱۳۵۷ ش این نفرت را با خشم زایدالوصفی تبارز دادند.

۳ – عامل فرهنگی – برخوردهای نابخردانه و تجاوز به ارزش ها و نوامیس ملی، فرهنگی ودینی مردم :
خلقی – پرچمی ها که هرگز نتوانسته بودند طی ده سال در هرات به عنوان یک نیروی چشمگیر تبارز کنند، نسبت به هرات و مردمش عقده مند شده بودند. چنان که حفیظ اله امین در یک سخنرانی اش گفته بود: ” تا ما هرات را پاک نکنیم و ریشۀ شعله ای ها را درآنجا نخشکانیم اهداف انقلاب ثور را در افغانستان پیاده کرده نمی توانیم”. هم چنان درجریان بمباردمان هرات به تاریخ ۲۴ و ۲۵ حوت خلقی – پرچمی های بی آزرم از پشت مکروفون های مسجد جامع هرات که توسط بلندگوی از گلدسته ها (مناره ها) ی مسجد جامع به سرتاسر شهر پخش می شد، با وقاحت و بیشرمی اعلان می کردند که “ما مردم هرات را به کار نداریم، هرات را به تلی از خاک مبدل می کنیم ”  و… این عقده مندی ها سبب شد که نابخردان خلقی – پرچمی درهرات خشن تر وعجولانه ترعمل کنند، تابه آرزوی دیرینۀ شان که  تسلط بر هرات  بود برسند. در راستای این هدف شان از موضع قدرت به تعرض به ارزشها، اعتقادات و نوامیس مردم و توهین و به زندان انداختن هراتیان، اعم از روشنفکر، روحانی، ریش سفیدان، زنان و خلاصه تعرض و توهین به مجموع هستی مادی و معنوی مردم هرات در شهر و روستا پرداختند. این برخورد نو به دوران رسیده های خلقی – پرچمی نیزعاملی شد که مردم هرات یکدست و یکپارچه به دفاع از حیثیت، نوامیس واعتقادات خود مانند دفعات قبل به حرکت درآیند و در ۲۴ حوت، شهر و روستای شان را از لوث پلید خلقی – پرچمی ها  پاک بسازند.

جنبش ۲۴ حوت ۵۷ ش اولین حرکت توده ای مردم هرات نیست. هرات طی یک دهه (۴۷ تا ۵۷ ش) جنبش های متعددی در خود داشته  که از آن جمله دو حرکت گستردۀ مردمی یکپارچه در آن به روزهای فراموش ناشدنی بدل شده اند و به حق پشتوانه و پس منظر تاریخی ۲۴ حوت۱۳۵۷ش به شمار می آیند.

پس منظر تاریخی جنبش مردمی در هرات:
باید به عرض برسانم که مردم هرات در مقاطع مختلف زندگی در برابر ظلم و فشار حاکمیت های مستبد صدای شان را بلند کرده وبه اعتراض دسته جمعی دست زده اند. یعنی اعتراض علیه ظلم و استبداد سنت پسندیدۀ هراتیان است.

از گذشته های دور و یا حتی مثلا” ازحرکت معروف به جنبش حاجی مختار و یا اعتراض جمعی مردم هرات در برابر سردارهاشم خان صدراعظم و دواندن آن تا به بیرون شهرکه بگذریم؛ می توان از اعتراض مردم در مقابل استبداد و بی عدالتی حکام وقت درسال ۱۳۴۸ ش یاد کرد. دراین سال که جنبش دموکراتیک اعتراضی به شکل تظاهرات خیابانی سرتاسرکشور را فرا گرفته بود. درهرات نیزحرکت از مدرسۀ دینی فخرالمدارس در اعتراض علیه حق تلفی، اختلاس  و ضعف اخلاقی مدیرآن مدرسه که مربوط یکی از خانواده های اشراف به اصطلاح روحانی بود، آغاز شد. مقامات حاکمه به جای رسیدگی به شکایات طلاب مدرسه، توسط پولیس به سرکوب آن پرداختند. شاگردان بی پناه فخرالمدارس هم برای جلب کمک به متعلمین مکاتب مراجعه کردند که به پاسخ مثبت متعلمین مواجه شده و این حمایت به ایجاد یک حرکت گسترده انجامید. در این تظاهرات بود که چهره های نامداری چون کریم وغلام محمد تبارز کردند و با منطق رسا و سخنرانی های غرای شان حمایت همه جانبه ای مردم را باحرکت خود کمائی نمودند. این تظاهرات چندین روز ادامه پیدا کرد. روز دهم سرطان سال ۱۳۴۸ش که پلیس به شکل وحشیانه بر تظاهرات مسالمت آمیز متعلمین حمله کرد و فرزندان مردم را به خون کشید، مردم هرات یکپارچه به حمایت ازفرزندان خود برخاسته و پلیس را تا مرکز قوماندانی امنیه دواندند.

مقامات حکومتی در آن روز به حدی از مردم ترسیده بودند که ۴۸ ساعت از پنهان گاه های شان بیرون نمی آمدند. در این روز حرکت مردم چنان منظم و از طرف سازماندهندگان تظاهرات زیر کنترول بود که ظرف ۴۸ ساعت حاکمیت مردم در تمام شهرکوچک ترین بی نظمی صورت نگرفت وحتی به ذره ای از اموال مردم و دکان هائی که بازمانده بودند زیانی نرسید. خبر کنترول حاکمیت مردم در شهرهرات همان زمان از رادیوی   BBCو رادیوهای دیگری پخش شد. این جنبش برحق بعداً با نیرنگ  و زور سرکوب گردید. ده ها انسان حق خواه از متعلم و محصل تا مامورین و معلمین و اهل کسبه، مولوی و امام مسجد به نام شعله ای زندانی شدند و بیشتر از ۱۰۰ سال زندان مجموعی برآن ها تحمیل شد. مقاومت و پایداری در زندان و دفاعیه های مستدل و محکم این مبارزین مردم به حیث اسناد افتخار مبارزاتی آن بُرهه از زمان ثبت تاریخ جنبش گشته است. درهمان سال استاد رستاخیز که در زندان دهمزنگ کابل بسر می برد این روز را با شعری استقبال و توصیف کرد، چند مصراعی ازآن زینتبخش این صفحه می کنم.

” پیک توفان قاصد آمال خلق

می رسد رزمنده از مرز کهن

. . .

باز می گوید به گوشم

قصه هائی از هریوا

. . .

اینک اینک باز اندرصبحگاهی این چنین روشن

خلق تاریخ آفرینش

انقلابی تودۀ شاهین مزاج تیز بینش

مست وتوفان خیز می آید به پیش

می زداید از رخ او گرد حرمان

بازمی جوشد هریوا

بازمی جنبد هریوا

باز می جوشد هریوا

درخروشان رودبار انقلاب توده ها

بازمی بندد به توفان دل هریوا

 باز. . .

باز. . . “

هکذا در بهار سال ۱۳۵۱ ش آنگاه که خشکسالی با تشدید بلای فقر و گرسنگی به عده ای زیادی مردم بلاکشیدۀ ما مرگ را همراه آورده بود و به خاطر نبود یک لقمۀ نان صدها و هزاران انسان جان خود و فرزندان شان را از دست دادند، موج اعتراض مردم هرات همگانی شد. درآن روزگار سختی که مردم جگر گوشه های شان را برای این که زنده بمانند به دیگران واگذار می کردند.

آری! درآن لحظات سخت زندگی مردم، در زیر سایۀ سلطنت، حکمرانان زمان که ازهرگونه تنعمی برخوردار بودند،  برای حفظ ما تقدم و سود بیشترخود حیوان منشانه دروازه های گدام های غله را بسته و برآن محافظ مسلح گماشته بودند و نه تنها به مردم محتاج درحال مرگ حتی در بدل پول به نرخ روز گندم نمی دادند که آن را بیشرمانه احتکار می کردند.علاوه براین ستمگران حاکم در جلوۀ کاذبی اعلان کردند که حاضرند دربدل کار به مردم گندم بدهند. مردم حاضر شدند تمام روز را به شاق ترین کارهای جسمی تن بدهند و در بدل آن فقط چند کیلو گندم بگیرند تا از مرگ رهائی یابند. ولی مجریان امور سلطنت خدا داد افغانستان حتی در برابر کار یک ماهۀ مردم درهرات و نواحی آن نیز از پرداخت گندم خود داری کردند. این جاست که کاسۀ صبر مردم لبریز شد، فرزندان اصیل مردم نیز به کمک شان شتافتند وعده ای برای بسیج مردم به روستاها رفتند. بعداز یک هفته کار تدارکاتی و سازماندهی منظم به تاریخ دهم حمل سال ۱۳۵۱ ش گردانندگان “محفل هرات”، همان چهره های قابل اعتماد و پذیرفته شده در هرات، توانستند جنبش وسیعی را از تمام ولسوالی ها به طرف شهر سرازیر سازند. در آن روز نیز موج توده از روستاها به طرف شهر سرازیر شد. درآن روز نیز بیل و داس و چارشاخ و تبر… دست های پرآبلۀ مردم را زینت می داد و مردم خشمگینانه و به حق شعار مرگ بر دولت سرمیدادند.  فقط ویژه گی آن روز این بود که پیش آهنگان مبارزه با کار تدارکی شان توانسته بودند آن جنبش را نظم بدهند و رهبری کنند. یعنی آن حرکت یک حرکت خودبخودی نه، بلکه یک حرکت رهبری شونده با شعار ها و اهداف مشخص بود که توسط فرزندان آگاه، سربه کف و پاکباز مردم هدایت می شد و مردم نیز با شناختی که از آن ها داشتند، به آن ها اعتماد می کردند و رهبری شان را می پذیرفتند.

آری! طبق برنامه تظاهرکنندگان از هر طرف به سوی چوک شهرنوهرات که میعادگاه تعیین شده بود آمده و در آنجا مستقر شدند. سخنرانان همه  درد دل مردم را بیان می کردند و با استقبال پر شور مردم مواجه می شدند.

                                                                                                     نمایی از چوک شهرنو هرات

 یک نکتۀ جالب این روز به ستیژ کشیدن وکلای پارلمان یا محاکمۀ شان درحضور مردم بود که علی رغم میل خود به زدو بندها وعملکردهای ضد مردمی پارلمان وحکومت اعتراف کردند. چنین محاکمۀ درهیچ جای دیگرکشورسابقه ندارد.

جنبش طبق برنامه مقابل قوماندانی امنیه متحصن شده و اخطار داد که “اگرهمین امشب به مردم هرات گندم توزیع نشود ودرظرف ۴۸ ساعت به ولایات بادغیس، غور، فراه و نیمروز که بیشترین صدمه را از خشکسالی دیده اند، گندم فرستاده نشود مسئولیت عواقب ناگوار آن به دوش دولت خواهد بود.” دولت مرتجع سلطنت که ضرب شست این مردم را دردهم سرطان سال ۴۸ ش چشیده بود، ازاین موج انسان های خشمگین ترسیده وعصر همان روز موترهای گندم را پیش روی قوماندانی آورده و به مظاهره چیان سپرد که به شکل عادلانۀ آن توزیع شد. و همچنان درهمان روز به ولایات همجوار نیز کاروان های گندم ارسال گردید.

جنبش دهم حمل ۱۳۵۱ ش به بازوی مردم و به رهبری خردمندانۀ  استاد عبدالاله رستاخیز و یاران مبارزش( محفل هرات) پیروزمندانه به هدفش رسید و مردم با نظم خاصی به روستاهای شان با دست پُر برگشتند. این جنبش اولین جنبش توده ای در کشورما بود که دور از هرنوع خواست روشنفکرانه با خواست و بازوی توده ها و رهبری روشنفکران پاکباز شان به هدف رسید. هراتیانی که اکنون سن وسال شان از ۴۰ سال گذشته است همه شاهد و موید آنچه در فوق گفته شد هستند. همه می دانند که ریشۀ کار سیاسی منظم در هرات به چه زمانی متعلق است و چه قربانی هائی دراین راه داده شده است. هیچ هراتی قدردان و با پاسی نمی تواند نام آن فرزندان مبارز و پاکباز نام آور دیارش را فراموش کند ونه میکند. درهمین جا باید متذکرشوم که در تمام این جنبش های مردمی شیر زنان هراتی شانه به شانۀ مردان مبارزه کرده و افتخارآفریده اند و سخنوران چیره دست و کادرهای توانمندی هم تقدیم جامعه ساخته اند.

هرات در روزهای دیگری نیز شاهد حرکت یک پارچۀ مردمش به دفاع از حقوق حقۀ شان بوده است که می توان از روز چهارم اسد سال ۱۳۴۸ ش که نقطۀ اوج آن در پیش روی قوماندانی امنیه هرات بود یاد کرد. دراین روز نیز اگر رهبری خردمندانۀ همان فرزندان مردم نمی بود، ماجراجویان وحادثه جویان حکومتی که دست های شان روی ماشۀ مسلسل ها گذاشته بود چندین بار کوشیدند بهانۀ به دست بیاورند و مردم را با رگبار سلاح دست داشتۀ شان به خون بکشند. ولی رهبری مظاهره خردمندانه توطئه ها را خنثی می کرد.

به تاریخ ۳۰ میزان ۱۳۴۸ش نیز مردم در دروازۀ قندهار به دور فرزندان خود گذرشان جمع شدند. درحین سخنرانی پولیس برآن مظاهره بیرحمانه حمله کرد وجمعی را به خون کشید وسه نفر از رهبران آنرا باضرب وشتم باخود به زندان برد که سال ها رنج تبعید و زندان را استوارانه تحمل کردند.

این ها همه پس منظر تاریخی و یا ریشه های تاریخی حرکات دستجمعی و موج آسای مردم هرات هستند و جنبش ۲۴ حوت ۱۳۵۷ ش از چنین یک ریشه وغنای تاریخی آب می خورد. اما خودبخودی بودن آن دراینست که این جنبش با یک کار تدارکی و سازماندهی منظم وارد کار زار نشد و حضورعده ای تفنگ بدست نظم ناپذیر آن را از حیطۀ هرگونه رهبری خارج می کرد. اگر کسانی نا حق ادعای تدارک و رهبری آن را بکنند، باید مسئولیت خطیرقسمتی از آن خون های ریخته شده را هم برعهده بگیرند. ولی واقعیت اینست که آن جنبش رهبری شده نبود. به طور مثال وقتی عده ای به طرف محبس هرات در حرکت شدند تا دروازۀ محبس را شکسته و زندانیان را رها سازند. اهداف خاصی را درنجات اقارب و یا دوستان شان دنبال می کردند. مردم از این قضیه بی خبر بودند. هنگامی که نزدیک محبس به سد محکمی از تانک و زرهپوش و مسلسل مواجه شدند هنوز تصمیم نگرفته مورد رگبار آدم کشان خلقی – پرچمی قرارگرفتند و عدۀ زیادی به خون تپیدند. اینجا دیگر هیچ کس قادر نبود جلو خشم مردم را بگیرد و به فکر کم کردن تلفات شود. مردم همچنان پیش می رفتند و وحشیان خلقی – پرچمی بیرحمانه آن ها را به خاک وخون می کشیدند. یا مثلاً در چوک پای حصار، مردم از طرف چارسوی شهر کهنه می آمدند و زرهپوش در مقابل شان پشت به دیوار مسجد پای حصار بالای شان رگبار می کرد و دسته دسته به خون می غلتیدند. حماسهء یک وطندارما دراین جا افسانوی است. جسورمردی دستارش را دورشکم خود بسته و بر مسلسل زرهپوش حمله برد، خود را به مسلسل رساند، ولی فقط جسد مشبکش روی میلۀ مسلسل آرام گرفت. دیگر مسلسل چی بی رحم نمی توانست به سادگی میلۀ سلاحش را به هرطرف دور بدهد، بناءً گوشه هائی از به اصطلاح سنگرش قابل نفوذ شد و مردم از همان خلا براو یورش بردند وکارش را ساختند. این صحنۀ حماسی نیز قربانی زیادی گرفت.   (در زیر تصویر آن صحنه را می بینید.)

                                                 

                                                     صحنۀ خونین کشتار مردم در پای حصار هرات در روز ۲۴ حوت سال ۱۳۵۷ ش

به همین ترتیب در دروازۀ قندهار و جاهای دیگر که برای شرح هریک ازاین حماسه ها و جانبازی های مردم باید کتاب ها نوشته شود. بعد از ظهر و به ویژه شب، بمباردمان شهر و مردم بی دفاع آن شروع شد که منجر به قتل هزاران انسان بی گناه گردید. شهربه قتلگاه مردم بی گناه بدل شد. حتی برشاخه های درختان نیز پاره های تن انسان دیده می شد. سرک ها به خون رنگین بود، آنچنان که باری سروده بودم:               

هر وجب از خاک ما شد کربلا        از هزاران بیش عاشورا به پا  

و… صحنۀ بود که وصفش را هیچ وصاف و مرثیه خوانی نمی تواند به درستی بکند. ننگ و نفرین تاریخ برعاملین خلقی – پرچمی این کشتار وحشیانۀ مردم برای همیشه باقی است. و هیچ کس حق ندارد عاملین چنین جنایات عظیمی را ببخشد.

 تلاشی که در آن روز و فردای آن جهت رهبری جنبش وکم کردن تلفات صورت گرفت این بود که ما از یک عده صاحب منصبانی که در ارتباط ما بودند خواستیم که دو چاین (یا دوعراده) تانک در دسترس ما بگذارند که از ستیشن رادیو ریلی هرات محافظت کند. شاید ما با تصرف رادیو ریلی بتوانیم از طریق بلند گوهائی که در سراسر شهر نصب است جلو تلفات را بگیریم وجنبش را به سمت بهتر رهبری کنیم. صاحب منصبان مذکور وعدۀ این کار را دادند ولی درعملی کردن آن توفیق نیافتند و درعوض در فرقۀ  عسکری دست به قیام زدند. عده ای ازاین صاحب منصبان خوشبختانه هم اکنون زنده هستند وآنچه من میگویم حتماً یاد شان است.

 به تاریخ ۲۵ یا ۲۶ حوت شبنامه ای پخش شد که ضمن تمجید از مردم و محکوم کردن جنایت رژیم خلق – پرچم، از مردم خواسته بود به قیام کنندگان فرقۀ عسکری (زلمی کوت) نان وآذوقه برسانند واز عساکر وافسرانی که قیام کرده اند حمایت کنند. درعین حال از افسران قیام کننده خواسته بود که مردم را مسلح بسازند و خود نیز به مردم به پیوندند تا از تلفات ناشی از بمباردمان فرقه جلوگیری شود. این شبنامه مورد استقبال گرم مردم و صاحب منصبان وعساکر “شورشی” قرارگرفت. عده ای از روشنفکران نیزبه روستاها شتافتند و کاروان های از نان وغذا به طرف زلمی کوت روان شد وعده ای زیادی مردم نیز از فرقۀ عسکری سلاح گرفتند. پخش این شبنامه که  در پای خود امضای “گمنام” (گروه مبارزین نجات افغانستان – م) را داشت، بازهم به همان ریشه برمی گردد و به ابتکار و توسط همان “محفل هرات” صورت گرفته است. اگر کسی کتمان حقیقت نکند، عده ای زیادی درآن روزها آن شبنامه را دیده وخوانده اند و براین حقیقت صحه می گذارند. با این حال صادقانه اعتراف می کنیم که ما در تناسب جنبش ۲۴ حوت ۵۷ ش مثل قطره در دریا بودیم، نه تشکل ما و نه هیچ نیروی متشکل دیگری در رهبری آن جنبش عظیم قرار نداشت. عظمت جنبش ۲۴ حوت هرات بالا تر ازآن بود که درحیطۀ سازماندهی و رهبری تشکلا ت آنزمان بگنجد. لذا هرگونه ادعای سازماندهی کردن و رهبر بودن درآن روزبه باور آنانی که آن روز را دیده اند، نمی گنجد. پیدایش تنظیم ها وگروه های جهادی و جبهات چریکی روستائی و شهری در هرات و درمجموع حوزۀ غرب، حتی بازکردن دفاتر تنظیم های جهادی در ایران از پیامدهای حرکت  ۲۴ حوت ۵۷ ش هرات به حساب می آیند که صاحب این قلم نیز در سازماندهی وعملکرد قسمتی از آن نقش ناچیزی داشته است و به شرح آن خواهد پرداخت.

هکذا اثرات و پیامدهای حرکت ۲۴حوت درسطح کل کشوربسیار بزرگ و رنگارنگ است  و پرداختن به آن کار و فرصت بیشتری را می طلبد که دربخش های بعدی به آن خواهیم پرداخت.  واما شعری را که به همین مناسبت سروده شده و در نشریۀ “حوت خونین” در سال ۱۳۵۹ش در هرات نشر شده پایان بخش این قسمت نوشته می سازم.          

غوغای خروشان

نوای آخرین ماه زمستان است

و ماه حوت گریان است                                                                                    

دو سه  روز دیگر هنگامۀ رفتن به  پا  دارد

زمستان می رود تا  ره گشاید  بر بهار نو

و روز بیست و چار حوت

ابر و باد و باران غرش و قهری  دگر دارد

زمین گریان ، زمان گریان

ز جور خلق و پرچم جمله نالان است.

ولی امروز شهر ما

سرود رزم می خواند

هرات قهرمان یک بار دیگر حاکم تاریخ می گردد

و با فریاد خون

با نعرهٔ آزادگی یا مرگ

بر دژخیم دوران یورش مردانه می آرد.

هریوا باز در خون می کند جولان

سلحشوران، دلیران

از تمامین روستاها

سوی شهر رزم آهنگ سفر دارند

تا آن دشمن دون همت مزدور را

با خون پاک خویش بردارند

وطن گویان  وطن گویان

و هم  الله اکبر بر زبان 

با  دست خالی

با دلی سرشار از ایمان به آزادی

به تانک و توپ دشمن حمله آوردند.

و دشمن با قساوت

با دلی آگنده از کین

و مست از باده ای کز بارگاه اجنبی خورده

به روی خلق زحمتکش

به توپ  و تانک و رگبار مسلسل می کند آتش

صدای غرش بمب افگن و طیاره از هر سو

فضای شهر را درخود همی پیچد

جوانان دسته دسته غرق درخون می شوند

تا بیرق آزادی و آزادگی را

 برفراز شهر خود بالا نگهدارند.

و روح و پیکر حزب پلید “خلق” را

 برقلب سرد خاک بسپارند.

و با دندان و چنگ و داس و بیل و مشت کوبنده

به فرق دشمنان این وطن یک دم فرود آرند.

آری!

آری، دلیران هریوا

شیرمردان زمان

چون گرُد میدان

روز  را  روز قیام   و

شهر را شهر شهادت ساختند  و

درس مردی و شهامت را

نگار دفتر زرین تاریخ وطن کردند.

خروشان باد این غوغا

شتابان باد این زورق

به سوی ساحل پیروزیی فردا.

                                            هرات ، ۲۴ حوت۱۳۵۹ش

2021-03-13T07:38:11+00:00
Go to Top