ابراهیم حجازی

دوران شکوفایی فرهنگ آریازمین

بخش سوم

دوستان وسروران بهتر از جان!

در بخش اول دانش های ادبی در سه سدۀ نخستین اسلامی بررسی شد وعلت ماندگاری زبان فارسی دری را یاد آور شدیم.

در بخش دوم ماندگاری زبان، قیام طاهریان وکسب استقلال بررسی شد و اینک:

  بخش سوم

دوران شکو فایی فرهنگ آریا زمین :

دوران شکوفایی فرهنگ آریا زمین(که فلات ایران هم گفته می شود) مرکز علم وادب از شرق آریا زمین به غرب آریا زمین منتقل شد. یعنی مرا کز فرهنگی ادبی پیش از اسلام مانند هرات، مرو، بخارا، طوس  با توجه خلفای عباسی به پایتخت آنان بغداد انتقال یافت وعلومی که دراین سده های نخستین مورد نیاز مسلمین بود عبارت بود از علوم دینی(تفسیر، نقد وحدیث) وعلوم ادبی(لغت، نحو وشعر) وعلوم عقلی (پزشکی، ریا ضی، ستاره شناسی ، نجوم) به زبان عربی ترجمه وبیشتر آن علوم ساخته وپرداختۀ علم آریا ئیان یا بهتر بگوییم پا رسی دانان بود که به اعراب آموزش داده شد ومجددآ این علوم برگردان به زبان فارسی شد، زبانی که بیشتر از یک سده اجازۀ کتابت نداشت توجه آریائیان پاک نژاد را به برگردان این علوم به زبان پارسی جلب کرد، که نخست به زبان پارسی دری باز گوی شد.

بزرگترین ومهمترین انگیزۀ این انقلاب زبانی، که در واقع آغازگر انقلاب فرهنگی بود، روح آریا خواهانه واستقلال طلبانه و بازگشت به گذشتۀ درخشان فرهنگی پیش از اسلام بود، که به همت، اراده وعشق و دلبستگی چند آریا نژاد بود.

چنانچه پیش از این گذشت از پرتو توجه ودلبستگی یعقوب لیث صفار به زبان فارسی دری (زبان مادری خود) توانست بزرگترین یار استقلال، یعنی زبان ملی را زنده کند وپس از چند سال، که زبان عربی زبا ن رسمی وسیاسی سرزمین پهناورما بود(فلات ایران) زبان پارسی با گویش دری را جا نشین آن سازد.

اگر مبارزت این راد مرد نمی بود ما هم مانند مصر، سوریه،عراق ، بحرین، لبنان مراکش، تونس و… استقلال زبانی و تمدن وداشته های فرهنگی نداشتیم .

   گویش دری(زبان پارسی):

یکی از پدیده های بزرگ وشگرفی که در همین سده های نخستین پدیدار وتکامل یافت گویش زبان مشرق فلات ایران یعنی افغا نستان امروزی، که از شاخه های زبان های آریایی پیش از اسلام و زبان رسمی روزگار ساسانیان (فارسی میانه) آمیزه یی پدید آمد و رفته رفته زبان رسمی تمام  سرزمین های آریائی  در روزگارپس از اسلام شد. واین زبان وسیله وابزار تفاهم وبیان همه گونه اندیشه های ادبی علمی و دینی در روزگار های بعد میشود.

به این زبان که در روزگار اسلامی از حالت گویشی در آمده و زبان رسمی شده، زبان فارسی دری می گویند. واین زبان   زبان مردم خراسان و فراه رودان است واین حقیقت را روشن می کندکه گویش های خراسان به یگدیگر نزدیک بود و بر روی هم از نظر اینکه در دربارپادشاهان به آن زبان سخن می گفتند آن را دری می نامیدند(یعنی درباری) ومراد همین زبان ادبی مشرق وشمال شرقی آریایی کهن است ونام گذاری آن به دری این است که دولت های آریایی در دوره یی اسلامی نخست از همین بخش آریا زمین، یعنی شرق فلات ایران وخراسان، یعنی افغانستان وتا ساحۀ بخارا برخا سته اند.

آنچه که این نظر مورد قبول است نزدیکی وخویشاوندی بسیار میان این زبان و زبان رسمی دربار پادشاهان ساسانی است که هنگام ترجمه وبرگرداندن به فارسی میانه(پهلوی) روزگار ساسانیان به زبان فارسی کنونی گویش دری دیده میشود.

از سدۀ سوم وچها رم به بعد این گویش را که پس از تشکیل دربارهای مشرق  در عهد اسلامی به صورت زبان رسمی درآمد، به نام های گونا گونی مانند : دری، پارسی، فارسی  وتاجیکی  ودر برابرعربی (تازی) قرار داده اند واین مثلث بزرگ فرهنگی که گسترش تمدنش تا دریای سیاه بود دارای زبان وفرهنگ مشترک بودند. تاجیکی، فارسی، پارسی وفارسی هر سه زبان لطا فت ابریشم را دارد  که می توان پر نیان وحریر و پرند نامید.

سه نگردد  بریشم  ار  او را              پرنیان خوانی و حریر و پر ند

سپا سگزار از تحمل شما