عزت آهنگرنیزک

              خمارعشق

چه خوش ار خمار عشق و هوس نگار کردن
به مسیر خلوت او شبی انتظار کردن

اگر از فروغ حسنش شب ما شود سحرگاه
به حضور ماهتابش دل و دین نثار کردن

چه ملاحتی ست این جا چه ترنم دلارا
که شکوفه با نسیمش هوس بهار کردن

به مزارع تبسم و حضور سبز گندم
تن عشق مست و مهجور سفر قرار کردن

به حریر وصل روشن شود این نگاه مفتون !
ز طراوت لطیفی تب گلعذار کردن

دل هجر همچو مجمر به خیال او زند پر
که رسد سوار شهپر و دلی خمار کردن .

۲۷ جنوری ۲۰۲۱