ارسالی برهان عظیمی
کودتای فاشیستی شکستخورده، نبردی خشمناک که هنوز با شدت ادامه دارد و راه پیشروی از این جنون
بهروز شده در ۱۶ ژانویه ۲۰۲۱ (۱۳۹۹/۱۰/۲۷) توسط نشریه انقلاب، ارگان حزب کمونیست انقلابی آمریکا | revcom.us
ترجمه توسط: گروه کمونیستهای انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران
در ۶ ژانویه ۲۰۲۱، گروهی از اراذلواوباش خبیث که توسط دروغ شخص ترامپ این فرمانده کل دروغگو، سازماندهی و برانگیختهشده بود، به حرکت درآمدند و حمله سبعانه(بهقصد کشتن)، غیرقانونی و خونینی را برای لغو نتیجه انتخابات، به کنگره کرد. آنها باافتخار پرچمهای نژادپرستی، بردهداری و نسلکشی را به اهتزاز درآوردند. آنها هنگام عبور از راه روها و سالنهای کنگره با مقاومت اولیه ناچیزی از طرف پلیس روبرو شدند. آنها کسانی را که مقاومت میکردند تعقیب، ضرب و شتم کرده و حتی به قتل میرساندند، درحالیکه آنها (بدون موفقیت) مخالفان برجسته خود (نمایندگان جمهوریخواه کنگره) را میخواستند شکار کنند. سپس، هنگامیکه نظم برقرار شد، اکثریت نمایندگان حزب فاشیست در مجلس نمایندگان از دروغ و فرد دروغگویی که اراذلواوباشان را به تحرک درآورده بود و رهبری میکرد، دفاع کردند. دوسوم نمایندگان جمهوریخواه در مجلس همان شب رأی دادند و از خواست گروه اراذلواوباش مبنی بر عدم اجرای مسئولیت كنگره در تأیید نتایج انتخابات ریاست جمهوری برای بایدن و هریس حمایت كردند.
اینیک تلاش برای کودتای فاشیستی خشن بود- نه چیزی کمتر، نه چیز دیگری- به رهبری ترامپ، و نهتنها توسط جمعیت متشنج اراذلواوباش بلکه توسط باند ترامپ در کنگره (نمایندگان حزب جمهوریخواه در کنگره)، قوه مجریه(دولت مستقر در کاخ سفید)، سازمانهای جمهوریخواه که در مردم ریشه دوانیده است، بخشهای پلیس و غیره پشتیبانی میشد.
جنبش فاشیستی و نمایندگان آنها هر دو در آن روز شکست خوردند- که این بسیار مهم است. این بسیار مهم بود و بسیار مهم است که دموکراتها بلافاصله خواست استیضاح را به جلو صحنه آوردند و با رأیگیری دراینباره پیروزی کسب کردند. و این بسیار مهم است که ترامپ حداقل در حال حاضر از شبکههای اجتماعی (همچون تویتر، فیسبوک و غیره) راندهشده و تا حدی حتی از گسترش سمپاشی بیشتر او جلوگیری شده است.
اما ترامپ هنوز در قدرت است. حزب فاشیست جمهوریخواه و سخنگویان رسانهای آن بهاستثنای موارد بسیار کمی، نهتنها هنوز با مجازات ترامپ به هر طریقی مخالف هستند، بلکه بهگونهای رفتار میکنند که گویی آنها (و ترامپ!) حزب آسیبدیده هستند و مورد بیحرمتی و هتاکی قرارگرفتهاند. و جمعیت اراذلواوباشی که سالهاست آنها را ایجاد کرده، شکل داده و سازماندهی کردهاند قول دادهاند برای انتقام گرفتن ظرف چند روز آینده تضاهرات راه بیندازند و به صحنه بازگردند. ۲۰هزار نیروی ارتش برای دفاع از مراسم تحلیف بایدن و هریس مستقر شده اند. تهدیدهای خشونتطلبانه ارتجاعی به سبک لینچ(زجرکش کردن) نژادپرستانه در تمام ۵۰ ایالت برای آخر هفته آینده در هوا طنینانداز شده است.
به جدی بودن و ماهیت این مسئله بیسابقه آن فکر کنید.
این را باید شکست داد. باید از انتخابات بایدن حمایت شود. بایدن باید تحلیف شود. ترامپ باید استیضاح شود، و با شرمساری از زندگی عمومی رانده شود- و تا آنجا که مرتکب جنایات علیه مردم شده است(که شده است)، باید تحت پیگرد قانونی قرار گیرد. چنین محاکمهای، متکی به شواهد و اسناد قانونی، باید بهشدت کشف و روشن کند که چگونه چنین اتفاقی رخداده و تا چه حد تبانی بین بخشهای دولت (پلیس و غیره) و اراذلواوباش فاشیست وجود داشته یا نداشته است.
اما حتی در مرحله اولیه این فرایند، یک انحطاط عمیق و یک خطر بزرگ بهشدت آشکار شده است. این درست و برحق است که میلیونها نفر احساس کنند که گویی آینده در بهترین حالت ناروشن است. این درست و برحق است که همه احساس کنند انگار موارد عمیقی در مورد این کشور به زیر سؤال رفته است- و در سوالات عمیقی را در پاسخ به آنها طرح کنند.
اولین سؤال باید این باشد …
چرا این اتفاق افتاد؟
بهطور خلاصه- و در اصل(در کنه)- یکی از عمدهترین احزاب دهههاست که به سمت راهحل فاشیستی مشکلاتِ عمیق و حل نشدنی این کشور ازنظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی گام برداشته است. فاشیسم یک واژه ناسزاگویی و نفرین کردن نیست، همچنان که بیش از اینکه یک دکتر وقتی آن غدۀ سلولی برآمده در بخشی از بدنتان که شما متوجهش شدهاید را غده سرطانی لعنتی خطاب کند(زیرا قبلاً دکتر متخصص سرطان –انکولوژیست-در یک فرایند علمی قسمتی از آن غده بافتبرداری -بیوپسی- مینماید و آنرا به آزمایشگاه فرستاده و سرانجام نتیجه اینکه آن لعنتی غده سرطانی هست را به بیمار اعلام میکند-م) . فاشیسم، بهطور علمی درک و توصیف و تحلیل شده است که یک پاسخ موجود برای سرمایهداری-امپریالیسم در برابر مشکلاتی که با آن روبروست است، میباشد. این برنامه فاشیستی ریشه در نژادپرستی آشکار و شرورانه، تنفر از زن (زنستیزی) و شوونیسم ملی شدید دارد. این نوعی حاکمیت است که در آن دیکتاتوری علناً اعمال میشود و برای حقوق دموکراتیک پشیزی ارزش قائل نیست. اینیک نظم اخلاقی و معرفتشناختی است که در آن نادانی و سرکوب بنیادگرایان مسیحی بهطور خوب و خوش جلوه میکند درحالیکه کندوکاو علمی برای کسب دانش باوجودآنکه کاملاً سرکوب نمیشود، اما سلاخی میشود.
فاشیسم یک نوع از سرمایهداری-امپریالیسم است، یک گزینه برای همان حاکمانی که در زمانهای عادی این حکومت- این دیکتاتوری- را به روشی دموکراتیکتر اعمال میکنند. اما فاشیسم یک نوع حکومت قدیمی، و به دست فراموشی سپردهشده که به طریق قدیم از طرف حاکمان نظام سرمایهداری-امپریالیستی اعمال شود نیست– نوع دیگری از حکومت سرمایهداری است. و این نشانه جهشی است با عواقب سنگین برای تودههای مردم این کشور(آمریکا) و در سراسر جهان به همراه دارد.. مبارزات حاد پرخطر(پرهزینه) در طبقه حاکم امپریالیستهای سرمایهدار سر این است که آیا این گام(اعمال حکوت فاشیستی) در این انتخابات گذشته، متمرکز و برداشته شود یا نه.
فاشیسم اغلب که به قدرت میرسد- و بهطورکلی ترجیح میدهد که به قدرت برسد- با گستردن دام جلب “رضایت دموکراتیک” شروع میشود. ترامپ و اطرافیان وی این انتخابات را برای آن مهم دانستند- و از همان ابتدا از ترس شکست، او دروغ مبنی بر اینکه دموکراتها بهنوعی تقلب میکنند، اما هیچ تقلبی صورت نگرفته بود و با استفاده از قوانین واقعی سیستم امکان رأی دادن مردم را از طریق پست کردن رأیشان در زمانیکه پندامی(کووید-۱۹) گسترش مییافت، داد! ترامپ پیش از رأیگیری بهطور مکرر گفت که او پیروز این انتخابات است و تنها راهی که میتواند شکست بخورد، تقلب است. باوجود تلاش برای سرکوب رأی، باوجود تلاش برای استفاده غیرقانونی و کنترل منابع دولت برای کمک به انتخاب مجدد ترامپ، بایدن بهطور قطعی پیروز شد- و این پیروزی قطعی برای هر شخصی که تب فاشیستی دیوانهوار توسط ترامپ و متحدانش در او نهادینه نشده باشد و کلید نخورده باشد، غیرقابلانکار است.
بخشی از حزب فاشیستی و دستگاه فاشیست شاید تصور کردهاند که عاقلانهتر است که نتیجه این انتخابات خاص را به چالش نکشند. این شامل مک کانل و پنس و همچنین دیگران بود. آنها معتقدند كه این “پروژه” وحشتناک(فاشیسم) را بهتر میتوانند از راههای دیگر و با تکیهبر كنترل بخشهای زیادی از دادگاهها (ازجمله اكثریت دیوان عالی كشور)، قانونگذاران، بخشهای نیروهای مسلح، و دیگر عناصر مختلف دولت(ارتش، پلیس، بوروکراسی و غیره) به پیش ببرند، و بر این اساس هم اینکه بایدن را فاقد مشروعیت و صلاحیت قانونی میکند و هم بعداً قوه مجریه را مجدداً تصرف و تسخیر کنند، بدون اینکه مشروعیت سیستم ازنظر سیاسی در چشم جهان و عموم مردم در ایالاتمتحده خیلی خدشهدار شود، و همچنین احتمال مقاومت گستردهای از سوی تودهها، بوجود نیاید.
ترامپ خشمگینانه با این “پروژه” (مک کانل و پنس و همچنین دیگر جمهوریخواهان میانه رو و معتدل همچون میت رامنی و امثال او-م) مخالف بود- او بر این اصرار میورزید که حقیقتی را در جهانی که وجود خارجی ندارد را به همه مردم القاء کند که برغم آن او در آن انتخابات پیروز شده است و بهنوعی توسط این یا آن طرح خیالی عجیب و غریب پیروزیش انکار شده است. وی اظهار داشت که این کار(شکست او در انتخابات) باعث به پایان رسیدن “کشور ما” خواهد شد. وقتی او نتوانست برای چنین اقدامِ آشکارِ سرقتِ انتخابات در دادگاهها و مجالسِ قانونگذاری راه بهجایی ببرد، در ۶ ژانویه گروه انبوهی از اراذلواوباش را جمع کرد تا این کار را بهزور انجام دهد.
خوشبختانه، او – در حال حاضر- در این کار شکست خورده است.
اختلافات کنونی بین ترامپ و سایر چهرههای حزب جمهوریفاشیست(اشاره به حزب جمهوریخواهافاشیست است-م) مهم است- به این معنا که این امر(تضاد میان ترامپ و دیگر جهره های حزب حمهوریخواه-م) امکان پیشبردن شکست قاطعانه تلاش کودتای فاشیستی ترامپ را امکانپذیرتر میکند. اما ریشههای این فاشیسم بسیار عمیقتر از ترامپ است و این ریشهها سوای هر آنچه برای ترامپ بهعنوان یک فرد اتفاق بیفتد، همچنان خود را حفظ خواهند کرد. رؤیاهایی که این امر بهعنوان نیروی محرکهای در زندگی سیاسی ایالاتمتحده بهخودیخود تبخیر خواهد شد و از بین میرود، رؤیاهایی هستند که پایه و اساسی در واقعیت ندارند. همانطور که باب آواکیان در یک تحلیل تحت عنوان “ترامپ در حال ربودن انتخابات است و برای ماندن در قدرت حتی تهدید بیشتری در اعمال خشونت میکند!”[1] نوشته است:
بایدن و دموکراتها طوری رفتار میکنند- و بارها اصرار میورزند- که گویی دلیل اینهمه درگیری، خشونت و “هرجومرج” بسیار تلخ در جامعه این است که “ترامپ ما را پراکنده و جدا میکند، نه متحد.” اما حقیقت این است که، درحالیکه ترامپ به “نقطه متمرکز تجمع” و “نوک نیزه” نیروهای فاشیست در این کشور تبدیلشده است، اما در ساختارهای قدرت و بهطور گستردهتر در میان بخشهای شهروندان(جمعیت)، دلایل عمیقی وجود دارد که چرا این فاشیسم به چنین نیرویی قدرتمند تبدیلشده است. بایدن و دموکراتها همانطور که بهدروغ ادعا میکنند، نمیتوانند “کشور را به هم نزدیک و متحد کنند”، زیرا “سازش” با این فاشیستها- که “نارضایتیهای آنها”(شکایتهایشان) ناشی از کینه متعصبانه در برابر هرگونه محدودیت برتری سفید(سفیدسالاری)، مردسالاری، بیگانهستیزی(نفرت از بیگانگان)، شوونیسم خشمگین آمریکایی، و غارت بیبندوبار محیطزیست، و بهطور فزایندهای در کلمات و واژههای دیوانهوار بیان میشود، نمیتواند موجود باشد. هیچ مصالحهای بر مبنای اصول اعتقادی این فاشیستها، با تمام پیامدها و عواقب وحشتناک آن، نمیتواند وجود داشته باشد!
سؤال دوم: حالا چه؟
این ضروری است که همه شما که به رعشه افتاد، ناراحت و عصبانی شده و رنجدیدهاید، ساعتها و حتی روزها بیدار ماندهاید، یا توسط حوادث ۶ ژانویه همه موارد فوق در شما موجب آن شده که به کندوکاو بپردازید که چرا این اتفاق افتاده است، و در عمیقترین سطح ممکن ریشههای آن را کاوش کنید. زمانیکه این کار را انجام میدهید، مکان شروع با درک سنتز ارائهشده توسط باب آواکیان است. وی حداقل از اوایل دهه ۱۹۹۰ زنگ خطر را به صدا درآورده و علل اصلی، نیروهای محرک و دینامیکهای کلیدی عروج فاشیسم را در این جامعه و سیستمی که مولد و زمینهساز آن میباشد را تحلیل کرده است. تجزیهوتحلیل او سازگار و همزمان با وقوع رویدادها مطابقت دارد و بهطور مداوم عمیقتر میشود- و او در توسعه ابتکارات مختلف، با درگیر کردن طیف وسیعی از مردم، مبارزه علیه آن را(فاشیسم را) منجر شده است… حتی زمانی که مواضعش از آنچنان محبوبیتی برخوردار نبود، و حتی زمانی که متحمل خطری که از درجه کمی برخوردار نبود، میشود. (برای این تحلیل توسط باب آواکیان به اینجا بروید.)[2]
فراتر از آن، باب آواکیان در تمام این دوره، راهی برای برونرفت از این جنون- استراتژی برای یک انقلاب واقعی، و بر این اساس، چشمانداز جامعه نوینی را که در قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی منعقد شده است، ایجاد کرده است، که توسط باب آواکیان تألیف شده است. اینیک واقعیت است که، در هیچ کجای دیگر، در هیچ سند واقعی یا تأسیس یا راهنمای واقعی یا پیشنهادی هیچ دولتی مطرح نشده است، مواردی از جمله نهتنها حمایت بلکه مقرراتی برای ابراز مخالفت و جوشوخروش فکری و فرهنگی که در این قانون اساسی گنجانده شده است، درحالیکه در این(قانون اساسی-م) هسته مستحکم شالودهای و زمینهای در تحول سوسیالیستی اقتصاد، باهدف از بین بردن همه استثمارها، و تحول متناظر با آن در روابط اجتماعی و نهادهای سیاسی، برای ریشهکن کردن همه ستمها، و ارتقا، از طریق سیستم آموزشی و در کل جامعه است، رویکردی که “مردم را قادر و توانمند میسازد تا با روحیهای متکی بر تفکر انتقادی و کنجکاوی علمی به دنبال حقیقت که می تواند به هرکجا که ختم شود، و از این طریق بهطور مستمر در مورد جهان یاد بگیرند و بهتر بتوانند در تغییراتی که مطابق با منافع بنیادین بشریت است، شرکت کنند.”
در دورهای که ساختارها و دینامیکهای(یک فرآیند یا سیستم که با تغییر، فعالیت یا پیشرفت مداوم و در کل سوختوساز آن فرایند مشخص میشود) این سیستم- سرمایهداری-امپریالیسم- ورشکستگی کامل و خطرناک خود را در برخورد با گسترش ویروس دوقلوی همهگیر کووید-۱۹ و فاشیسم نشان دادهاند، یک گزینه واقعی که درک عمیق از دینامیکهای دنیای واقعی در مورد چگونگی تحول بنیادین و رادیکال جوامع از طریق انقلاب، و بشریت بتواند خود را رها کند، وجود دارد. این منبع عظیم امید واقعی بر اساس علم است.
همچنین برای همهکسانی که از حوادث ماههای گذشته رعشه بر بدنشان افتاده و شبهای مدام بیدار ماندهاید، ضروری است که به یک جمع(community -اجتماع) مبارزه کنندگان بپیوندند. جمعی که از طیف وسیعی از دیدگاهها، آن پدیده (فاشیسم) را تشخیص داده است که بهخودیخود از بین نمیرود و با اقدامات تودهای و بدون خشونت باید شکستش داد. این جمع رفیوز فاشیسم (Refuse Fashism) است که در حال حاضر میزگردها و اشکال دیگری را سازماندهی میکند و مردم را از منظرهای و دیدگاههای مختلف دورهم جمع میکند تا به بررسی موضوعات مرتبط با مبارزه علیه فاشیسم بپردازند. برای این میزگردها به اینجا بروید و برای خواندن و امضای تعهد به مردم جهان که توسط فاشیسم سلب و امتناع شده است را اینجا بخوانید و امضا کنید و در مورد اشکال مختلف مقاومت اطلاعات کسب کنید.
* * *
شبهای بیخوابی این سؤال را به وجود میآورد: آیا میفهمید که چرا به خاطر بیخوابی وول میخورید و غلت میزنید و برای درک و تبدیل آنچه شما را بیدار نگه میدارد، چگونه باید تلاش کنید و کسانی را که راه گشایی کردهاند بیابید و با آنها بپیوندید؟ یا به دنبال بازگشت به رخوت و سازش و مصالحه هستید؟
بشریت- و نسلهای بعدی، اگر قرار است نسلهای آیندهای وجود داشته باشد- روی انتخاب شما حساب میکنند.
شورشیان خشونتطلب “آمریکا را دوباره باشکوه کنیم” جبهه غربی کنگره را قبل از حمله به آن ساختمان را در ۶ ژانویه اشغال کردند. عکس از خبرگزاری اسوشیت پرس- AP
[1] – این تحلیل قسمت دوم از نوشتههای باب آواکیان تحت عنوان “رأی دادن کافی نخواهد بود: ما باید به خیابانها برویم، در خیابانها بمانیم، برکناری ترامپ/پنس را همین حالا مطالبه کنیم!” به فارسی در کانال کمونیسم نوین در لینک زیر شبکه اجتماعی تلگرام قابلدسترسی هست:
https://t.me/New_Communism/2103
[2] – اشاره فوق سوای تحلیل های مختلف رفیق باب آواکیان در زمینه رژیم فاشیسن ترامپ/پنس؛ همچنین اشاره به بیانیه باب آواکیان در ۱ اوت ۲۰۲۰ تحت عنوان “درباره وضعیت بحرانی فوری، نیاز فوری به طرد کردن رژیم فاشیست ترامپ/ پنس، رأیگیری در این انتخابات، و نیاز اساسی برای انقلاب ” است. این بیانیه به فارسی ترجمه شده است و در کانال کمونیسم نوین شبکه اجتماعی تلگرام در لینک زیر قابل دستری است: