ش. آهنگر 

سیمای جامعۀ ما و تضاد های آن

وظایف و راه حل ها

(۲)

بنابراین تحلیل، ما هنوز هم در مرحلۀ انقلاب ملی ـ دموكراتیك (دموکراتیک نوین) هستیم كه باید طرد تجاوز و كوتاه كردن دست امپریالیسم، فئودالیسم و بورژوازی کمپرادور را هدف (ستراتیژی) مرحله ئی خود قراربدهیم، تا انقلاب با گذار ازآن تحت رهبری پرولتاریا به مرحلۀ عالیتر، یعنی سوسیالیسم عبور كند. تا اینجا طرح و تحلیل ستراتیژیك مااست. و اما تطبیقات آن :

 وظیفۀ ساختن حزب و جبهۀ متحد و در قدم بعدی ارتش، هنوز در برابرما قرار دارد و لذا  باید همزمان به كارساختن حزب یعنی كار تشكیلاتی ـ ایدئولوژیك خود و جنبش چپ و كارساختن جبهه، یعنی كار دموكراتیك جهت بسیج وتهییج نیروهای ملی ــ دموکرات ضد امپریالیسم و ارتجاع اقدام كنیم. این هرگز به معنی افتادن درحركت دورانی سابق نیست، به سرانجام نرسیدن وظیفه است، مشكلی كه حل نشده و همچنان باقی است. در جزئیات آن می توان با متحدین، صمیمانه بحث كرد. هم اكنون كه كلیۀ نیروهای اجتماعی تشكلات و احزاب مناسب خود را می سازند، به نظر ما خالی بودن جای یك خط و تفكر و تشكل چپ فعال سرتاسری در اوضاع موجود، بر وحدت نیروهای انقلابی، ُزبده ساختن تشكیلات و گسترش و ارتقای آن به طرف ایجاد یك حزب کمونیست تاكید می كند. به ویژه كه نهادهای موجود چپ، به شمول ما، هیچ كدام به تنهائی كارآئی لازم را درسطح رهبری کل جنبش ندارند. لذا تدوین یك برنامۀ كاری و ایجاد یك نهاد كاری برا ی جمع و جوركردن نیروهای پراكندۀ چپ و پیوند گروه های مبارزآن با یکدیگر و با نهادهای کارگران و زحمتکشان(درایجاد چنین نهاد هائی هم باید کارکرد) یك  وظیفۀ محوری است كه باید روی آن فكر نموده و در تحقق آن جدی، پیگیر و صادقانه  كار شود.  از هم اکنون این كار را با اجزای ذیل می توان عملی كرد :

    ۱ ـ جمع وجور كردن کامل تر خود در ساحات ایدئولوژیك و تشكیلاتی و راه اندازی بحث های سازندۀ ایدئولوژیک – سیاسی و تشکیلاتی درسطح جنبش. 

   ۲ ـ ایجاد یك ارگان برای بیان افكار خود در سطح كل جنبش (نشریۀ مشترک).

   ۳ ـ راه اندازی یك پولیمیك سازندۀ چپ دور محور مسائل اساسی روز و تشخیص و تحكیم نقاط اشتراك با دیگران، انجام عمل مشترك درتحقق آن و ایجاد تفاهم وهمسوئی بیشتر. این كار را می توان هم از طریق نشرات به پیش برد و هم دربحث های حضوری و درعملکرد مشترک روزمرۀ سازمان ها و نیروهای انقلابی که به هم نزدیک تراند به عنوان گام های اولیه عملی كرد. عملکرد مشترک “ساما- ادامه دهندگان” و “سازمان انقلابی افغانستان” که در اعلامیه های مشترک شان به مناسبت تقبیح تجاوز منتشر شده نمونۀ خوب و مثبت و تاریخی چنین اقدامی است که ما آن را شاد باش می گوئیم.

   ۴ ـ كشاندن و توضیح مسایل ایدئولوژیك ـ سیاسی درسطح جنبش جهانی ماركسیستی ـ لنینستی مانند “کنفرانس بین المللی احزاب و سازمان های مارکسیست- لنینیست(IC)” و نهاد “همآهنگی انقلابی بین المللی” احزاب و سازمان های انقلابی جهان(ICOR) كه با آن ها همسوئی و ارتباط داریم و بهره گیری فكری و معنوی از آن و نجات جنبش چپ افغانستان از انزوا. 

  ۵ ـ  كشیدن نیروی رزمنده از انزوا و گسترش آن در بین توده ها با كار دموكراتیك توده ای.

كار دموكراتیك یكی ازاركان ضروری مبارزه، درهرشرایط، به ویژه درشرایط كنونی است. به گفتۀ لنین پیگیرترین دموكرات ها، كمونیست ها هستند، لذا پیگیرترین مبارزه را درجهت دموكراسی هم باید كمونیست ها بكنند، كه می كنند. درجوامع استبدادی هیچ كس به اندازۀ كمونیست ها از نبود دموكراسی ضربه نخورده است، وهیچ كس هم به اندازۀ كمونیست ها به محیط و فضای دموكراتیك برای پیشبرد مبارزه اش نیاز ندارد.  برخوردی كه هر نوع كار دموكراتیك را همسوئی با ارتجاع و امپریالیسم می خواند، برخوردی خشك و مجرد است كه از كمبود تجربه و فهم ناشی می شود. علت چنین برخوردی این است كه اكثراً نیروها و نهادهای چپ، درمتن جنگ مسلحانۀ ضد تجاوز شوروی شكل گرفته و ساخته شده اند و از تمام اشكال مبارزه فقط جنگ مسلحانه را می شناسند و یا به آن عادت كرده اند. جو حاكم استبدادی آن زمان اجازۀ بكاربرد اشكال دیگر مبارزاتی را هم نمی داد، ‌لذا این ها تجربۀ مبارزات صنفی، ‌اتحادیوی، ایجاد انجمن ها و کانون های فرهنگی در شرایط مناسب و… را ندارند. اكثریت قریب به اتفاق آن هائی كه سر شان به عنوان مبارز شور می خورد، باید یا مخفی می بودند، و یا در جبهات جنگ زندگی می كردند، یا درمهاجرت. آن هائی هم كه به دلایلی باید درشهر ها می ماندند ۹۵ درصد شان به دست روس ها وعمال شان گرفتار و شهید شدند. ازاین تجربه وعادت است كه چپ هنوزهم در برابر كارعلنی، وحتی حضورافراد چپ درمجامع علنی، حساسیت نشان می دهد. با تمام این تلخی ها هنر مبارزه دراین است كه تحت هر گونه شرایط بتوان ساختارهای متناسب تشكیلاتی ایجاد كرد و ازاشكال متناسب مبارزاتی بهره گرفت. هم اكنون كه امپریالیسم و ارتجاع اغواگرانه دم از دموكراسی می زنند ونیروهای راست ومیانه دارند با بهره گیری از اوضاع خود را جمع وجور می كنند،‌ نیروی چپ باید جای خالی اش را در بین مردم پُركند و با ایجاد نهادهای دموكراتیك مانند کانون ها، اتحادیه ها، نهادها و انجمن های زنان … و شوراهای مردمی درهرعرصه ای كه هموطنان ما حضورونیاز دارند، حضور به هم رساند وآن ها را با طرح های دموكراتیك استوارش جهت دهی و یاری كند تا مردم بتوانند درپرتو دید روشن، دموكراسی واقعی را از دموكراسی اغواگر تمیز دهند وضمن تحقق خواسته های دموكراتیك خود به دام نیروهای ناسالم هم نیافتند. هنر مبازه دراین است كه خواست های مردم را درنظر گرفته، آن را تنظیم وجهت دهی كرده و درجهت تحقق آن مبارزه نمائیم، استخراج رهنمود برمبنای خواست توده ها و بُردن این رهنمود جهت عملی ساختن آن بین توده ها، همان اصل معروف “از توده  به توده” است. ولی آنچه مهم است این است كه به دقت باید توجه كرد كه دراین كار نیروی آگاه به دنباله روی از حوادث خودبخودی و سرفرود آوردن دربرابر واقعیات فاسد درنغلتد. و انحراف پوپولیستی (عامیگری) را به جای كارتـــوده ای و توجه  به توده ها نگیرد و درهیاهوی دموكراسی گوئی  امپریالیسم و طبقات حاكم متحد آن منحل نشود، یا این كه هم اكنون خود را التـرناتیف قدرت فكر نكند، كه در این صورت توقعات بالا می رود و چون برآوردنی نیست به یأس مبدل می شود. هرگونه كار دموكراتیك چپ باید تحت رهبری یك تشكیلات منضبط و درتناسب منطقی با توانمندی های تشكیلات انجام شود و منبعی شود برای تغذیه و تكامل این تشكیلات. حزب سازی علنی تحت حاکمیت اشغالگران ومتحدین شان و به تأمین مالی “ان جی او” های وابسته به امپریالیسم و یا “ان جی او” بازی و کار در مدارج بالای موسسات دولتی  و یا مردم را پشت دروازه های دفاتر ملل متحد کشاندن و در انتخابات پارلمانی و امثال آن شرکت کردن نه تنها که کار دموکراتیک برای نیروئی که خود را چپ ویا حتی دموکرات می داند نیست که نوعی همسوئی با اشغالگران است. نیروهای مبارز هرگز به چنین آلودگی ها تن نمی دهند.

درشرایط كنونی وظیفۀ ایجاد جبهۀ متحد، نه درایجاد یك جبهۀ جنگ مسلحانه، که هیچ گونه امکاناتش را نداریم، بلكه در ایجاد یك جبهۀ وسیع دموكراتیك است كه باید حول محور آزادی ملی، دموكراسی، عدالت و ترقی اجتماعی به وجود آید و به جبهۀ آزادیبخش ملی تکامل داده شود.

ما، ضد هرگونه ارتجاع، عقبگرائی، استبداد، انحصارگری، تفنگسالاری، طالب خوئی و طرفدار صلح عادلانه و امنیت به مردم خود و… هستیم. می توان با تمام نیروهائی كه در این راستا عمل می كنند درنهاد ها واشكال مبارزاتی لازم عملكرد مشترك داشت.

ما ضد تجاوز و استعمار كشور خود، زیرهرنامی و از هرجانبی که باشد، وضد امپریالیسم هستیم، ‌می توان با كلیه نیروهای ضد تجاوز و استعمار و ضد امپریالیسم جبهۀ مشترك ساخت.

ما ضد هرگونه تبعیض قومی، زبانی، مذهبی، نژادی، جنسیتی و… هستیم. درهمۀ این ابعاد می توان نهادهائی به وجود آورد و در آن كار كرد.

ما ضد هر گونه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی و خواهان حق برابر مرد و زن در تمام زمینه های سیاسی، اجتماعی، حقوقی و… هستیم. می توان دراین زمینه به تشکل و مبارزۀ زنان زحمکش کشورما یاری رساند و ضمن مبارزه علیه بیداد گری های جنسیتی و در راستای آزادی زنان کشور، زنان معصوم و مظلوم را از شر معاملات دلقک هائی که چون عروسک دست امپریالیسم از زن بودن شان سوء استفاده می شود، نجات داد.

ما در تقابل با فرهنگ های برده ساز و فاسد استعماری و فرهنگ خرافاتی ارتجاعی هستیم؛ می توان با ایجاد کانون های فرهنگی با کلیۀ فرهنگیان آزاده، مبارزۀ استوار فرهنگی را سازماندهی کرد. و…

كار در همۀ این امور، کار دموکراتیک است و جهت دهی سالم آن كار برای جبهۀ متحد ملی است كه شرایط موجود آن را در برابر ما قرارداده و ركنی از وظایف مااست. همۀ این کارها باید در خدمت بسیج و تهییج توده ها علیه اشغالگران و متحدین شان، یعنی علیه امپریالیسم و ارتجاع به عنوان دشمنان عمده و اساسی خلق ما قرار بگیرد.   

آنچنان که همه شاهدیم، امپریالیسم و ارتجاع چون اختاپوس پنجال های شان را برتمام مناسبات اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و… جامعه فرو برده و ازهمۀ این شاهرگ های جامعه خون می مکند. همه روزه اینجا وآنجای سرزمین ما را بمباردمان  و منفجرمی کنند و تلی از کشته ها و ویرانی ها برجا می گذارند. فاصلۀ فقر وغنا دمبدم بیشتر می شود. طبقات بهره کش به قصرها و نعمات زندگی فرعونی شان با زور اسلحه می افزایند و طبقات محروم را لحظه به لحظه درقعرگرسنگی وفلاکت فروتر می برند و …. راه حل این تضادها یعنی راه رسیدن به حقوق حقۀ مردم که همان دفع تجاوز و ستم، به دست آوردن آزادی و ایجاد زندگی انسانی است. راه دشوارگذر دفاع سرسخت و مبارزۀ پیگیری است که ناگزیراً از طریق جنگ توده ای طولانی آزادیبخش خلق به سر منزل مقصود می رسد. راه اندازی چنین جنگ بزرگ توده ای و سرنوشت سازی به ارادۀ پولادین توده ها، ستاد فرماندهی متشکل و منضبط، آگهی انقلابی پیشرو و تدارکات و امکانات مادی نیازمند است که باید سازمان های انقلابی از هم اکنون و در همه ابعاد برای تدارک آن در بین توده ها کار خستگی ناپذیر بکنند. بناءً، همین امروز و با امکانات مبارزاتی موجود جنبش مارکسیستی- لنینیستی افغانستان، تشکیل ارتش توده ای در دستور روز نیست، چه درشرایط كنونی ما توان آن را نداریم که جنگ مسلحانه را به عنوان یك وظیفۀ روز مطرح کنیم. آن هائی که مبارزۀ مسلحانه را به عنوان شکل عمدۀ مبارزۀ شان مطرح کرده اند درحد یک شعارغیرعملی که هیچ گامی برایش برداشته نشد، باقی مانده است. طرح یک شعار، صرف در حد شعار، بدون عملکرد به آن، آن شعار را پوچ و بی معنی جلوه دادن است. شعار جنگ مسلحانه درشرایط موجود عینی و ذهنی ما، به تعبیر کارل مارکس “به همان نسبت که اصولی است به همان نسبت غیرعملی است”. به همین دلیل ما آن را هم اکنون نه شکل عمدۀ مبارزه که اصولاً باید همه اشکال دیگرمبارزه درخدمت و تحت الشعاع آن باشد، بلکه به عنوان ستراتیژی نظامی خود در نظر داریم و در تدارک برپائی، سازماندهی و رهبری آن با درنظر داشت تجارب گذشته کار می کنیم.

      جمعبندی طرح هائی كه ارائه شد:  

ــ تحلیل عینی خصلت و سیمای جامعه و تشخیص طبقات اجتماعی. 

ــ تحلیل تضادها، تشخیص تضاد عمده و جهت عمدۀ تضاد، تشخیص دشمنان عمده؛ تعیین شکل، مرحله و ماهیت انقلاب کشور(ستراتیژی).

 وظایف:

ــ ایجاد حزب كمونیست از طریق استحکام ایدئولوژیک – تشکیلاتی خود و پیوند و وحدت دیالکتیکی نیروهای چپ و نهادهای کارگران و زحمتکشان؛ کار مشترک با نیروهای  انقلابی همسوی خود در سطح جهان و تبادل تجارب و معلومات.

ــ ایجاد جبهۀ متحد دموكراتیک از طریق کار دموکراتیک و ایجاد نهادهای توده ئی مانند کانون های فرهنگی، انجمن های زنان، اتحادیه های صنفی، شورا های مردمی و…

ــ کار تدارکی به جبهۀ آزادیبخش و ارتش توده ای، جهت به پیروزی رسانـــدن انقلاب ملی – دموکراتیک نوین. 

 امید است این نوشته بتواند به آن هائی که دور از گـزافه گویی روشنفکرانه و رد هرگونه  تسلیم طلبی ملی و طبقاتی می خواهند در جهت تحقق آرمان والای ایجاد جامعۀ بدون ستم و استعمار مبارزه کنند، رهنمود کاری بشود.