ش. آهنگر

امپریالیسم امریکا هیچگاهی صلح آور نبوده

جهان ویرانی بخش عمدۀ فرهنگ امپریالیسم امریکااست

باز هیاهو، باز سرو صداهای دپلوماتیک و هوچی گری های مطبوعاتی امپریالیست ها و نوکران شان گوش فلک را کر کرده و بگومگوهائی آفریده است.  از “صلح” با طالبان گفتن و درطبل جنگ با چین و ایران کوفتن، از تسلط بر ویروس کرونا گفتن اما جهان را به خرید واکسن کرونا از کشورهای امپریالیستی به ملیون ها دالر تشویق کردن، از شکست “داعش” حرف زدن ولی طالبان را برای گویا مبارزه با آن دوباره به قدرت آوردن و… و درهمین راستا پیوسته و بارها مردم را فریفتن و آدم های خود فروخته و یا شرطی را برای تحقق این ترفندها برانگیختن و رسانه ها را(به ویژه فیسبوک را) از دروغ و پروپاگند های غلط پُرساختن. این ها همه نشانۀ فریب و نیرنگ های امپریالیستی همین لحظۀ تاریخ است.

بخشی از دندوره چی هائی که به نرخ روز نان می خورند به ما تلقین می کنند که گوش به مذاکرات “دوحه” و منتظر “صلح” با طالبان باشیم که پس از آن در امن و امان خواهیم بود، دیگرانی از “کمک های اقتصادی” بعداز صلح به افغانستان نوید می دهند که با این کمک ها دروازه های آبادانی و رفاه به روی مردم ما گشوده خواهد شد و بدین نحو به ما معجزۀ دیگر امریکائی را وعده می دهند، توگوئی دراین نوزده سال که افغانستان مطلقاً زیر سیطره و به کمک امریکائی ها ومتحدان شان زیسته، آبادان شده و حال با آمدن صلح با طالبان رنگ و روغنش باید بدهند!!!! و …. همه فریب و خودفریبی.

واما چرا و چرا باید فراموش کرد که امپریالیست ها تاریخی سراپا نیرنگ، ننگین، خونریز، ویرانگر، استعماری، استحماری و رسوا دارند که طی حداقل بیش از نیم قرن ما خود شاهدان عینی سیاه شدن اوراقی ازاین تاریخ رسوا هستیم. امپریالیست ها خود شان ذاتاً دشمن بشریت اند و چون گلۀ گرگان درنده خوئی اند که جهانیان همیشه باید بره گان قربانی آمادۀ برای دریدن وبلعیدن شان باشند. این گلۀ خونخوار و وحشی اما برای رسیدن به شکار، نیرنگ ها و ترفند های زیادی نیز به کار می گیرند که بعضی ها شان اغواگر و فریبنده هستند و گوسفندان احمقی را دوان دوان به سوی شان می کشانند. گرگ های امپریالیسم گاهی پوست این دستۀ احمق را چون نقابی بر صورت شان زده و توسط آن بیگناهان بیشتری را می درند.

نیرنگ دیگر این دشمنان ذاتی بشریت چنین است که هر ازگاهی دشمن تراشی و دشمن زائی می کنند و اگر دشمنی آشکار نبود، افسانه هائی می سازند و پیرامون آن، آن قدر سرو صدا وتبلیغات راه می اندازند که جهانیان بپندارند همین اکنون توسط این دشمنی که امپریالیست ها کشفش کرده اند، درمعرض نابودی کامل قرار دارند و حیات جهان را نیز این دشمن فرضی تهدید می کند. راه نجات از این نابودی حتمی هم گویا فقط و فقط در “ید توانا” و نجات دهندۀ امپریالیست ها، و در رأس آن ها امپریالیست های ایالات متحد امریکا، است. چندتا مثال زنده ازاین ترفندهای خونین و تناقضات عملی آن و با این حال اغوای جمع کثیری با این ترفندها و درنتیجه غارت و ویرانی جهان و به خون کشیدن ملیون ها انسان بیگناه توسط امپریالیست ها وهمپالگان شان را(اگرتکرارهم شود)یاد آوری می کنیم، چون به قول برخی، بسیاری هنوز گویا نمی فهمند.

امپریالیست های امریکائی – اروپائی زمانی که روس ها در تقابل شان قرار داشتند، آن ها را دشمنان درجه یک بشر و نابودکنندۀ جهان معرفی می کردند و برای نابودی شان پیمان های وحشتناک و خونریز ناتو و سینتو و سیاتو و … را با انباری از سلاح های مدحش به وجود آوردند و این جا و آن جای جهان را در رویاروئی با روس ها به آتش وخون کشیدند. نمونه هایش کوریا، ویتنام، کمبودیا، چیلی، افغانستان و در کل، قسمت هائی از آسیا، افریقا و امریکای لاتین که درآتش “جنگ سرد” امپریالیست ها علیه روس ها سوختند و ویران شدند. ولی هنوز شوروی از هم نپاشیده بود که با کودتای “بوریس یلتسین” کرملین را تسخیر کردند. یلتسین تمام هستی خلق شوروی را در زیر پای امپریالیست های امریکائی- اروپائی  ریخت و با نابودی منابع تولید و وسایل معیشت درکشور، مردم شوروی سابق را در فقر و فحشا فرو کرد و امپریالیست ها جهت انتقام گیری، ضمن به غارت بردن هستی آن کشور، از شهرهائی مثل مسکو و سن پترزبورگ و… فاحشه خانه های بین المللی ساختند و ملیون ها نفرروس را برای کاربرده منشانه وفحشا به کشورهای امریکا و اروپا مهاجر کردند.  ازاین به بعد، بعد از انتقام سخت از مردم وکشور شوروی سابق، در تلویزیون ها می دیدیم که بیل کلنتون سردمدار امپریالیسم با “یلتسین” دلقک پیک بالا می کردند و گویا بهترین دوستان همدیگر بودند و الیگارش های روس نیز به ملیاردرها تبدیل شدند. تاوان سنگین انتقام امپریالیست ها را فقط خلق شوروی پرداخت.

پس از سقوط شوروی که گویا دیگر دشمنی به امپریالیست ها نمانده بود، دهاره های اغواگرامپریالیست می بایست بازهم به جهانیان هیولا بیافرینند تا آتش جنگ درجهان افروخته نگهداشته شود و جهان همچنان درگداز،  که بازار فروش سلاح و غارت وچپاول و خونریزی امپریالیست ها گرم بماند.

اسامه بن لادن شریک تجارتی خاندان “بوش”، روسای جمهور امریکا(پدر وپسر)، بازیگرپردۀ دیگری برای ویرانی جهان برگزیده شد. از القاعده اش که به دست خودشان ساخته وپرداخته شده بود و از شرکایش، مثلاً همین طالبان افغانستان، در ذهن جهانیان چه هیولائی که نساختند و سپس هم گویا در تعقیب او و برای سرنگونی طالبان به افغانستان مظلوم و نیمه ویرانه لشکر کشیدند و با فرو ریختن خروارها تن بمب کشنده آن را به خاک یکسان و به خون آغشته نمودند.

در پردۀ وحشت ناک دیگری همین امپریالیست های امریکائی – اروپائی “داعش” را به صحنه کشیدند و درعراق وسوریه و… موج خون به راه انداختند و سپس به نمایشات خونبار دیگر درگوشه گوشۀ جهان پرداختند که شرحش کار این مختصر نیست.

می دانید که با تسلط سرمایۀ صهیونیست ها برجهان، ملیتاریسم حاکم سرمایه داری حیثیت بادیگارد یا محافظ صهیونیسم را گرفته است؛ بدین مبنا امپریالیست ها وصهیونیست ها پردۀ دیگر نمایش شان در اروپا این است که هرکسی که علیه تجاوز و وحشت صهیونیست ها و قلدری و فساد حاکمان شان حرفی به زبان آورد، فوراً به ضد یهود بودن یا “انتی سمیتیسم” متهم می شود و جزای سخت درانتظارش است، حتی اگر این شخص یک مقام دولتی باشد. بدین ترتیب امپریالیسم – صهیونیسم با استبداد مطلق جلو هرگونه انتقاد از صهیونیسم را هم می گیرند و حتی کسی به خود حق نمی دهد بگوید چرا و با چه حقی صهیونیست های حاکم بر اسرائیل همه روزه فلسطین و کشور سوریه را بمباردمان می کنند و خون بیگناهان را می ریزند؟

اما این ترفند مستبدانه نیز در اسرائیل درهم شکست و معترضان و مبارزان یهود علیه بیدادگری ها و فساد حاکمیت اسرائیل به سردمداری نتانیاهوی جلاد وفاسد، به خیابان ها ریختند و فریاد مخالفت سر دادند و به جهان نشان دادند که مخالفت با هیولای متجاوز ومستبد صهیونیسم حاکم در اسرائیل نباید مخالفت با یهود توجیه شود، چون ملت یهود اسرائیل نیز در اسارت و در بند جنایت پیشه گان صهیونیست حاکم، رنج وستم می کشد.

پس از ویرانی عراق و سوریه به عنوان خطوط جبهۀ ضد صهیونیستی، از مدتی بدینسو پلان امپریالیسم – صهیونیسم برآن است تا دولت خودساختۀ صهیونیستی اسرائیل را که ملغمۀ از امپریالیسم، راسیسم و تجاوز و اشغال است، برکشورهای جهان به رسمیت بشناسانند. برهمین پایه دولت حاکم امریکا از ایران یک هیولای مسلح اتمی که منطقه وجهان را می تواند ویران کند، جلوه داده است. این تبلیغات که همراه بامنافع حکام عرب منطقه است نتیجه اش را در ترس کشورهای عربی از ایران و در تقابل با آن درخریدن ملیاردها دالر اسلحه از امریکا و درقرادادهای بین اعراب واسرائیل و به رسمیت شناختن اسرائیل پس از دهه ها جدل داده است.

هم اکنون امپریالیست ها – به ویژه امپریالیسم امریکا – در عمیق ترین بحران های اقتصادی – اجتماعی و سیاسی تمام حیات خونبارشان بسر می برند. قرض های دولت امریکا به ارقام نجومی (هزاران ملیارد دالر) سر زده است. بیکاری، فقر، مرض، نژادپرستی، قتل وکشتار مردم، آتش سوزی و … سراپای نظام غارتگر و وحشت آفرین امریکا را به تب لرزۀ مرگ گرفته است. سردمداران توطئه گر، دروغگو و فریبکار امپریالیسم هم اکنون برای پرت کردن ذهنیت ها از مشکلات داخل نظام، هر روز به کسی و کشوری اتهام می بندند و فحش ونا سزا می گویند و دانۀ جنگ می پاشند تا پردۀ ساتری بر مشکلات لاینحل شان شود. ولی با این حال تفرقه روزتا روز دامن امپریالیست ها را درکل می گیرد وامپریالیسم ایالات متحد امریکا، به عنوان سردمدارسیستم امپریالیستی، روز تا روز به گرداب رسوائی و انزوا فروتر می رود، که نمونه اش را درشورای امنیت ملل متحد دیدیم (امریکا فقط یک رای موافق برد).

برای نجات از این مرداب است که باز به ساختن دشمن فرضی دیگری پناه می برد و این بار چین  را خطرناک برای بشریت جلوه می دهد(چینی که تا دیروز شریک تجارتی خوب و منبع قرض گرفتن ملیاردها دالر برای امریکا بود) تا باردیگرجهانیان را بترساند و جبهه ای را زیر سایۀ خود، علیه چین به وجود آورد تا از قِبَلش به حل بحران حل نشدنی اش بپردازد. سخنرانی های ترامپ – پومپئو چقدر محقر، با دستپاچگی، خلاف همه نورم های جهانی و لومپنانه است که تاریخ کمتر نظیر چنین رسوائی را به خود دیده است.

رسواتر از آن هم مذاکرات و قرارداد امریکا – طالبان  و در پی آن مذاکرات بین طالبان و رژیم دست نشاندۀ کابل است، که می توان آن را پردۀ تراژیک – کمیدی بی شرم وبی حیای سیاست امریکا دانست. چیزهائی که هر روز از این پرده بیرون می افتد، به وضوح نشان می دهد که هم رژیم کابل و هم طالبان دلقک های بی ارادۀ نمایش خیمه شب بازیی اند که تار شان را امریکا می کشد وحرکات شان به ارادۀ امریکا است. و هرازگاهی امریکائی ها از پشت پرده سر بیرون می کشند و حرکات عروسک ها را توجیه وتفسیر وگاهی تمجید هم می کنند(ترامپ طالبان را باهوش و محکم معرفی می کند!!!!!). گاهی هم به تعبیر های دیگران پاسخ های تند وتیز می دهند و رازها را هم بیرون می ریزند. امریکائی ها و توله سگان بومی شان نوزده سال تمام آیت وحدیث و سند ومدرک ارائه می کردند که امریکا به اجازۀ شورای امنیت ملل متحد به افغانستان آمده ولذا نباید آن را تجاوز خواند؛ ولی نمایندۀ تام الاختیار امریکا درامور افغانستان، آقای زلمی خلیل زاد، وقتی در برابر سوال خبرنگاری عصبانی شد، همۀ این چرندیات را باد هوا ساخت و با صراحت تمام گفت “امریکا به اجازۀ کسی به افغانستان نیامده که به اجازۀ کسی بیرون برود”. لیبرال – دموکرات شده های بومی ما، از پروفسور و “روشنفکر” تا مجاهد و … که می گفتند این تجاوز نیست، اگر می توانند با ماسک های کرونائی روی زرد و بی شرم شان را بپوشانند که از تُف مردم درامان باشند.

نتیجه این که هم اکنون سردمداران امپریالیسم امریکا درمتن یک بحران شدیداً عمیق و در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری امریکا چنان دستپاچه و درهم وبرهم عمل می کنند که هم در طبل جنگ با ایران وچین می کوبند و هم معلوم نیست در درامۀ رسوای مذاکرات “صلح” بین افغان ها چه نمایشاتی را می گنجانند.

آن چه در مورد افغانستان باید بدانیم این است که تصمیم را درهرزمینۀ امریکا می گیرد و بازیگران افغان این نمایش، عروسک خیمه شب بازی بیش نیستند. ولی تا آن جا که می توان از عملکرد امریکائی ها خواند، آن ها برای اغوای ذهنیت عامۀ مردم خود وجهان، دست به تغییراتی خواهند زد. نصیب کشور مظلوم و بی سر وصاحب ما ترکیبی از حاکم ساختن طالب – جهادی و “تکنو- بوروکراتها”ی مزدور غرب است که ما را برای مدتی در قهقرای تاریخ به شلاق خواهند کشید. روی صلح را نخواهیم دید و کمک های اقتصادی که امپریالیست ها وعدۀ آن را می دهند هم مثل نوزده سال گذشته در تمویل حاکمیت مزدور، اینبار(طالب، جهادی، تکنو – بوروکرات) و به تعبیرعلمی، طبقۀ حاکمۀ افغانستان و به منظور تحکیم سلطۀ امپریالیست ها به مصرف می رسد. هرگونه پندار صلح و رسیدن کمکی به مردم و یا آبادانی کشور پنداری نه تنها خام که احمقانه است، چون از تجربۀ مستقیم چند دهه در کشور ما نیاموخته است.