ش. آهنگر

“محفل هرات” وارد جنگ مسلحانه می شود

 قسمت بیست وششم

3-  وضع موجود سازمان ما درحوزه: ـ

ما استحكام درونی نسبتاً خوبی یافته ایم، دامن آشفته فكری ها را برچیده و بر اكثر ناملایمات میراثی مرحلۀ پیشین و حوادث تازه پیش آمده، چیره گشتیم. برنامۀ آموزشی ضربتی وعمیقی را دراستوارسازی بیشترایدئولوژی دورانساز پرولتری در درون تشكیل به پیش می بریم. وهم اكنون در رگ و پی رفقا این اندیشه مسلط است. خط دید سیاسی ما روشن، از دموكراتیسم اصولی وسالمی همپای سنترالیسم آگاهانه به نسبت فهم خویش برخورداریم. دیگر بخش و یا كس حساس بدون ارتباط  در حوزه نداریم. مردم ازغیبت ما در جبهات مناطقی كه تركش كردیم، متاثر اند و از حماسه ها و جانبازی های رفقای رزمندۀ ما اسطوره گونه یاد دهانی می كنند.

هم اكنون همپای كار استحكامی خویش، از درون به عنوان اساس، و پیشبرد امور نظامی، كه قبلاً درجبهات مختلف باز گویش كردیم، به امور دموكراتیكی نیز دست یازیده ایم. بدین مضمون كه دراتحادیۀ نوتاسیس “دكتران و دانشمندان افغان” كه یك نهاد دموكراتیك است، یكی از رفقای مسئول زن، كه در بیرون ناشناخته است، سهم فعال دارد. تا آن جا كه شورای مركزی اتحادیه مسئولیت اول را به او پیشنهاد تاكیدی می كند. ولی از آنجائی كه می دانیم (تجربه هم داریم) فرد اول هر نهاد، بیشتر زیر پرس وجوی كشیده شده و تشهیر می شود، از پذیرش این سمت سرباز زدیم. دو رفیق دیگر نیز به درجات پائین تر درآن كار می كنند(هر سه رفیق شغل طبی دارند). اتحادیه درنظر دارد كلینیكی برای مهاجرین بگشاید، پیشنهاد مدیریت و داكترمسئول آن را به رفیق دیگر ما داده است و ما به تقاضای وضع خود تصمیم می گیریم.

اعضای این اتحادیه چون معمولاً از تكنوكرات های به اصطلاح مدبراند، محافظه كاری بی حد دارند، كه از پیشرفت دلخواه كار، با همین امكانات دست داشتۀ ما، نمی شود سخن گفت.

در نهاد دموكراتیك – مذهبی دیگری به نام “مجمع فرهنگی مهاجرین افغان” همراه با نیروهای خوب مذهبی كه به دام گروه های اختراعی نیافتاده اند، از پی ریزی، سهم گرفته ایم. دراین جا دو رفیق مناسب را(یكی كارگری كه سواد رسمی چندانی ندارد و دیگری شهرت مذهبی دارد) وظیفۀ كارسپردیم. همچنان جمعی ازهواخواهان، و دررأس شان شاعر توانا و چهرۀ آشنا، كه از موقعیت ملی ـ مذهبی شایستۀ برخوردار است، شامل بانیان و دست اندركاران این نهادند. دررأس مجمع، همان شاعربزرگ، هواخواه و وفادار دیرین ما قراردارد. اشعار و سروده های انقلابی درتمام تجلیل و برگزاری های عمومی افغان ها، وسیلۀ این مجمع تهیه و توسط اعضای آن دكلمه و اجرا می شود. روز شش جدی ۱۳۶۱ ش را در مشهد، اینان رنگ و روی تازه بخشیدند و از بازار معامله گری همۀ گروه ها درآوردند.

به استثنای اخوان المسلمین، كلیه گروه های اسلامی مستقر درمشهد، در برگزاری مراسم یادبود شهدای شان، از شعر وسرودها و اعضای مجمع استمداد می جویند. این مجمع، كورس های سواد آموزی محدودی برای مهاجرین دایر كرده است و وسیلۀ ارتباط مستقیم با مردم است. پیشنهاد تدوین اساسنامه و راه اندازی نشریه ای را به ما داده اند كه متناسب با تحلیل وضع عمل خواهیم كرد .     

ازآن جا كه این مجمع عملاً درجلب وجذب مردم در ایران، سد راه “حزب الله” گشته است و نهضت اسلامی هم به آن همكاری دارد، ممكن است حسد و رقابت آن ها را برانگیزد و تحت فشار و محدودیت ها قرارگیرد. چه جو حاكم این چنین است وهم امكانات مادی (پولی) ندارد، تا درست تامین شود(ماهم كه خود تهیدستیم) لذا دورنمایش را استوار نمی بینیم.

می شود گفت بدون خود محوربینی، نیروی انقلابی اصیل دیگری درحوزۀ غرب موجود نیست كه به پای سازمان و رفقای ما گسترۀ كار، پرستیژ و كركتر مردمی داشته باشد.

و اما كمبوداتی هم داریم كه چشمگیراست، برخی از روابط لازم را برقرار ساخته نمی توانیم. گهگاهی مسئول ویا مسئولینی، آن چنان كه باید، به امور رسیدگی نمی توانند. درپاره ای مسایل ایدئولوژیك ـ تشكیلاتی كمبودهائی از میراث گذشته داریم. عوامل آن را می توان در این جا جست و جو كرد:

جو ناسالم حاكم برمحیط های زیست، كه محدودیت های فراوانی را در كارعمیق و اصولی و امور سیاسی فراهم می آورد. سازمان بنابرتحدیدها وتهدید های سیاسی دولت ایران، كه به وسیلۀ گروه های وابستۀ آن دامن زده می شود، از كوچك ترین روزنۀ علنی برخوردار نیست و به این شكل كار، امكان برآمدی ندارد. كه این خود درساحۀ كارسیاسی، جذب بیشتر نیروی جوان و مردم، تاحدی تاثیر منفی بجای می گذارد. هكذا روحیۀ جنگی مردم می طلبد كه هرنیروی سیاسی درمیدان جنگ حضور داشته باشد، ما كه دراین مقطع حضور علنی نمی توانیم داشته باشیم، خواهی نخواهی درهویت سیاسی ما نیز خدشه وارد می شود و از تمایل گستردۀ مردم، ولوقلباً بخواهند، درعمل می كاهد. امكانات مالی ناچیز، (تقریباًهیچ) كه رفقا را برآن می دارد تابه كارهای شاق تولیدی تن در دهند و رفع مشكلات اولیه سازند، كه طبعاً وقت زیاد شان را به خود می گیرد و در وظیفۀ اصلی مبازاتی خدشه وارد می كند. همچنان نبود توان تهیۀ محل، وسایل و مواد كار، محدودیت هائی را بر ما تحمیل می كند، كه در رفع همه، تلاشی خستگی ناپذیر و همگانی داریم.               

با ایمان به توده ها، عشق به انقلاب وآزادی، اعتقاد به اندیشه و اتكاء به تشكل پرولتری چون تنی واحد به پیش!

ادامه دارد