عزت آهنگر نیزک

همسفــر

“همسفر در سنـگرم، همسر کنار بــســترم”
مصرع عشق ترا با جان و دل من می خرم

صــبر”ایوب” مرا سرور بساز و باز گرد
آشــنای عشق و احساسم کــجــایی دلبرم

بـرکۀ مـهــر، قلۀ صبر، رادمــرد بی بدیل
بازهم معــجزه می خواهم که آیی در برم

جان عشقم یار عاشق پیشه میدانی بیا!
سالک عشقِ سرافرازم همایی در سرم

اشتباه یار بـا پاکیزگی هـایش خطاست!
هستیم بشکست ســرباز فنا در سنگرم

روح سرگردان آزادی معـلق در قــفـس
های ای! عنـقای پروازم بده بال و پرم

مصحف عشاق نـا آزموده را خط میزنم
بی تو سرگردان اعجازم فروزان اخگرم

مصرع اول از زنده یادنیزک است