ارسالی ت. حمید

جناح بندی های ارتجاع حاکم و نفاق افکنی امپریالیسم

در این زمانی که سرزمین ما به خون می تپد و وطن ما  در زیر سم ستوران اشغالگران لگدمال می شود و از زمین و زمان بالایش فتنه و مصیبت می بارد، جناح هائی از ارتجاع حاکم تمامیت خواه (به نام پشتون) و فزونخواه(به نام تاجیک و هزاره و اوزبک) کشور در وجود و یا حاشیۀ دولت مزدور استعمار، با استفادۀ ابزاری از ذهنیت عقب مانده  و متوهم توده های مردم در هرجناحی، مانند همیشه مردم را در مقابل هم و به جان هم انداخته و خود از جلو یا عقب، این اعتراضات را سمت و سو داده و بر امواج آن سوار می شوند.

جناح های  ارتجاع حاکم کشور، اعم از تمامیت خواه و فزونخواه، درعین داشتن تضاد منافع، دارای وحدت، همسوئی و سرشت مشترک اند. خیانت به مردم و کشور و خدمت به منافع امپریالیست های اشغالگر، سرشت مشترک و صفت مشخصۀ این جناح های ارتجاع حاکم کشور، اعم از پشتون، هزاره، تاجیک، اوزبک، تورکمن و… را می سازد. این جناح های قدرت ارتجاعی مانند سائر ابزار و نهادهای متنوع ساخت اشغالگران در کشور، مثل “ان جی او” های دزد شریک اشغالگران، نهاد های معاش خوار “جامعۀ مدنی” و ماشین تبلیغاتی رنگین کمان رسانه ئی مربوط به جناح های قدرت، بلاوفقه در صدد پخش نفرت و نفاق قومی، زبانی، مذهبی و سمتی و استخوان شکنی در میان مردم بوده اند.

ارتجاع حاکم فزونخواه (به نام ملیت تاجیک، هزاره، اوزبک…) در همآغوشی و همدستی با اشغالگران، ضمن تکیه و اطراق در سایۀ حمایت استعماری، در پی کسب امتیازات بیشتر، در مقابل جناح ارتجاعی تمامیت خواه حاکمه(که نام پشتون را یدک می کشد) قد راست نموده و پیوسته خود را به منظور کسب امتیاز بیشتر مطرح می نموده است. مردم بی خبر از همه رنگ ها و نیرنگ ها را در پایگاه قومی بسیج نموده  و از احساسات آن ها بابت باجگیری بیشتر بهره برداری سیاسی می نمایند.

در طی نزدیک به دوهۀ اخیر، اشغالگران کشور ما، در رأس امپریالیسم متجاوز امریکا، توسط جناح های ارتجاعی وابستۀ خویش کوشیده اند وقتاً فوقتاً با طرح های نفاق افکنانه در محور قومیت، زبان، سمت و مذهب و با مطرح ساختن مسائل غیراساسی؛ نقاق و شقاق را در میان مردم اسیر ما دامن زده، تفکر و ذهنیت عمومی مردم ما را از اندیشیدن به مشکل اساسی مردم و کشور، یعنی اشغال امپریالیستی این کشور، منحرف نموده و از شکل گیری یک پارچۀ جنبش آزادی خواهانۀ ملی با شعار استقلال سیاسی و آزادی همه جانبه، جلو گیری کنند. یکی از اهداف شوم امپریالیست های اشغالگر امریکا ــ ناتو همانا ادامۀ اشغال سرزمین ما و تحقق نقشه های شوم ایشان در منطقه می باشد.

امریالیسم و ایادی آن در کشورهای تحت سلطه، همواره از سیاست تفرقه افکنانه کار گرفته و هدف شان متشتت ساختن مردمان کشور تحت سلطۀ شان بوده است. نیرنگ های استعماری و ارتجاعی زیر نام انتخابات و تقلب وصلح و… در پی آن است تا مردم تحت ستم، ستم امپریالیستی و طبقاتی و ستمگر عمده را فراموش کرده و به جای آن به مصاف همدیگر رفته و به رخ هم شمشیر بکشند. در راستای همین اهداف و مطامع استعماری، جدال جاری “انتخابات” و “صلح” میان جناح های بر سرقدرت ارتجاع کشور، در همآغوشی با متجاوزان، تقویت گرایش انقیاد طلبی ملی طبقات حاکمه در پیشگاه امپریالیست ‌های اشغالگر و تأمین منافع جناحی ــ طبقاتی به قیمت تداوم اشغال کشور ( تداوم موقعیت مستعمراتی- نیمه فیودالی) و تداوم سلطۀ پوشالی و سروری کاذب بردگان زرین قلادۀ امپریالیسم و ارتجاع منطقه است.

در مقابل، مردم اسیر و ستمکش کشور تحت سلطۀ افغانستان، به جای مصاف طلبی  و دریدن همدگر در صف آرائی متضاد قومی و قربانی  شدن در توطئه های امپریالیستی ــ ارتجاعی، وجیبۀ عمدۀ مبارزاتی میهنی ــ اجتماعی دارند تا با تدارک، آغاز و تداوم مبارزۀ متحدانه و متشکل در همه ساحات علیه اشغالگران امپریالیست و ارتجاع حاکم بومی همراه و متحد اشغالگران، تا طرد اشغالگران و واژگونی سلطۀ استعماری ــ ارتجاعی برزمند.

توده های تحت ستم ملیت ها و اقوام شریف و برادر افغانستان باید به این حقیقت آگاهی یابند که هیچ یک از جناح های “خودی” و “غیرخودی” ارتجاع حاکم دستیار استعمار، با مردم وجه مشترک ندارند. توده های پشتون، تاجیک ، هزاره و… باید به این امر واقف شوند که ارتجاع حاکم و طبقات حاکمۀ ملیت “خودی”، سوای زبان و برخی اشتراکات نسبی فرهنگی، درد ومنافع مشترک با توده های تحت ستم همان ملیت و قوم ندارند.

در حالی که در کشور مستعمرۀ ما امریالیسم و ارتجاع حاکم بومی متحد آن به مجموع هستی مادی ما چنگ انداخته  و تمامی داشته ها و مقدرات کشور و مردم ستمکش ما را در اختیار دارند، اولین و عمده ترین وظیفۀ خطیر ملی مردم ستمدیدۀ ما برگشتاندن مالکیت و اختیار این ثروت و سرمایه های بالقوه و بالفعل مادی به صاحبان حقوقی آن، یعنی مردم افغانستان(مجموع اقوام وملیت های برادر) است. مسلم است که در یک چنین حالت بی حقوقی توده های میلیونی هزاره، تاجیک، پشتون و… در ولایات کشور، در بامیان، در پروان و بغلان، تخار و ننگرهار، اروزگان و لغمان، فراه و نیمروز، یا پکتیا و پکتیکا، هرات و بلخ و خلاصه در اقصی نقاط کشور، و در تحت سیطرۀ مستقیم امپریالیسم خونخوار و ارتجاع زالو صفت و از بنیان فاسد و در فقدان حاکمیت مستقل ملی ــ مردمی، ؛ سخن گفتن و انتظار داشتن از انتخابات سالم و صلح واقعی، و یا پندارانکشاف متوازن و اصل اجرای عدالت در توزیع منابع و تکمیل پروژه های انکشافی برای بهبودی سطح رفاهی توده ها، آن هم در قالب سیاست غارتگر نولیبرالی؛ سخن و انتظار بیهوده ای بیش نیست.

برای انکشاف متوازن اقتصادی – اجتماعی و سیاسی کشور وجهت  بهروزی زحمتکشان ملیت ها و اقوام کشور و ارتقای سطح رفاهی آنان، جز از طریق پایان بخشیدن به اشغال امپریالیستی کشور، واژگونی سلطۀ قهار استعماری ــ ارتجاعی و طرد استعمار در روند پیروزمند انقلاب ملی و دموکراتیک نوین، راه دیگر منطقی و عملی در دسترس مردم نیست. توسعۀ متوازن و مستقل اقتصادی – اجتماعی وسیاسی در راستای آزاد سازی و رشد بعدی نیروهای مولده، نیاز مند رهبری، سیاست و حاکمیت مستقل ملی ــ مردمی است که در جریان مبارزه و سازندگی باید ایجاد شود.