بی سرزمین نیستم
عزت آهنگر نیزک
بی سرزمین نیستم
بی سرزمین نیستم!
ای خصم بی وقار
خواهد رسید لحظۀ موعود
ظفرمند و پرشکوه
مرغان آهنین شما را ز کهکشان
با غیرت و توان
در کوهسار مرگ اجانب فرو کنیم
بی مایگان نسل فرومانده از ستم
فانوس ننگ را به تن برده وار تان
همراه زخم مادر میهن رفو کنیم
آزادگی به باغ دل و لاله زار عشق
با ابتکار ایده و اندیشۀ رها
در بدعت و شکوه سپهر جست وجو کنیم
ای سرزمین من!
ای مادر ی که با تن زخمی هزار بار
نسل ترا به شیوۀ مرموز
روح و ذهن نابود کرده اند
یا اینکه ببرهای ستمگستر زمان
نسلی ز یاد گار ترا با همه غرور
با حیله و تهاجم و تفکیک عقل و دین
با ازدحام باروت و دود سیاه بم
تخریب کرده اند
با نام آرزو و تقدس به پاس دین
این غولهای اهریمن و شب پرست و کور
با زر خریده اند، با دشنه کشته اند
فرزانگان عادل و اندیشمند را
با ظلمت و تبانی اندیشه های زور
همگام اژدهای تجاوز به سینه ات
تابوت کرده اند
فقر تفکر و ستم ابرهای زور
تکفیرعشق و آرزویت را شد ارمغان
مادر به پا به ایست!
فریاد کن، به شوران!
گهوارۀ عدالت و ایمان خفته را
تا کهسار گنج تو،
این لاله زار خون شهیدان گمنام
گردد به علم و دانش این عصر پایگاه
تا نسل خواب و خور
بیدار و آشنا به شکوه رهایی ات
قید هوس زنند
و قفس بشکنند به عشق
پرواز را به سوی افق رهنمون شوند
مادر به پا به ایست!
فریاد زن رهایی
و آزادگی و شور
با نسل با قدامت و باهمت و شعور.
admin2019-12-31T14:20:17+00:00