ارسالی س. روشنگر- از فیسبوک شفق همراه
شعر از خانم وليه آرين
كابوس ناتمام
تا چند ز غمت اى وطنم زار بگريم
افسرده دلم زين همه آزار بگريم
هر شام ندانم كه أفق مى دمد آيا ؟
هر صبح به اين ديده ى خونبار بگريم
كابوس، شب و روز تو پيچيده سراسر
از وهم و غم و وحشت و كشتار بگريم
هر جاده چه رنگين شده از خون شهيدان
از زشتى ى اين فاجعه تكرار بگريم
يارب چه طريقيست درين سوى جهانت
بشكسته دلم زين همه بسيار بگريم
شرح اش نتوان حال دل زار و حزينم
شيون شده هر ناله و هر بار بگريم
از گريه نشد توشه ى يك عمر مرا هيچ
از غصه ى اين ميهن غمداربگريم