مغلطه گری در مقولات ملی و دموکراتیک
ارسالی حزب کار ایران(توفان)
مغلطه گری در مقولات ملی و دموکراتیک
مقاله ای را که در زیر مطالعه میکنید بخشی از مشاجرات ایدئولوژیک حزب کار ایران(توفان) با رویزیونیستهای حزب توده ایران است که فقط با توسل به دروغ و نیرنگ و فریب اعضای خود موجودیت خویش را عرضه میکنند. این مقاله در مجموعه اثر “حزب توده ایران، گذار از رویزیونیسم به سوسیال دمکراسی، با تجدید نظر در اصول عام مارکسیسم- لنینیسم و خیانت به سوسیالیسم و اتخاذ سیاست سازش طبقاتی – نقدی بر برنامه مصوب ششمین کنگره حزب توده ایران، 30 اردیبهشت 1396 مطابق 20 مه 2017” منتشر شده است.
“حزب رویزیونیستی توده ایران در این مقولات مغلطه میکند. ما نشان دادیم که انقلاب دموکراتیک، انقلابی برای کسب زمین، توسعه سرمایه داری و برچیدن مناسبات فئودالی است. وقتی ما از انقلاب دموکراتیک یا مرحله دموکراتیک انقلاب صحبت میکنیم، دقیقا به این مفاهیم نظر داریم. حال حزب توده ایران مرحله انقلاب دموکراتیک و انقلاب دهقانی را با مطالبات دموکراتیک، مبارزه دموکراتیک مخلوط میکند. این مقولات ربطی به هم ندارند.
مطالبات دموکراتیک و مبارزه برای تحقق دموکراسی همچنان در یک جامعه سرمایه داری که حتی بقایای فئودالیسم در آن وجود ندارد، مطرح است. طبقه کارگر همیشه باید برای حقوق و خواسته ای دموکراتیک خود مبارزه کند، زنان، جوانان، دانشجویان نیز در این عرصه مبارزه میکنند و باید بکنند. اگر در یک نظام سرمایه داری، استبداد عریانِ سرمایه حاکم و یا دیکتاتوری پوشیده بورژوازی بر سرکار باشد، طبیعتا باید برای تحقق دموکراسی، حقوق و مطالبات دموکراتیک، که همیشه در طی تاریخ توسط حاکمیت ها نقض شده و همیشه در دوران معاصر توسط سرمایه داران حتی در دموکراتیک ترین ممالک سرمایه داری توسط طبقات مسلط حاکمه با توجه به توازن قوای طبقاتی به زیر پا گذارده شده است، مبارزه کرد و از دستآوردهای بشریت که در طی قرنها مبارزه به چنگ آمده است به دفاع برخاست. این مبارزه یک مبارزه ماهیتا بورژوائی و برای تحقق حقوق بورژوائی بوده و ربطی هم به سطح رشد نیروهای مولده نخواهد داشت. در ایران استبدادی همان قدر باید به مبارزه دموکراتیک توجه کرد و لازم است که در آمریکا، آلمان و یا فرانسه. در تمام این ممالک مبارزه دموکراتیک وجود دارد و کمونیستها باید از آن حمایت کرده و حتی در آن شرکت نموده و سعی کنند رهبری آنرا به دست گیرند. شعبده بازی است که کسی بخواهد اینگونه فعالیتهای روزانه دموکراتیک را که هر ماه میتواند موضوعش عوض شود و مرکز ثقلش تغییر کند، و حیات آن تا زمانی که طبقات ستمگر مسلط هستند، پایانی ندارد و در همه ممالک طبقاتی نیز وجود خواهد داشت، مرحله انقلاب جا بزند، مرحله ای که طبیعتا پایانی بر آن متصور نیست. معلوم نیست چقدر از این “معجون دموکراسی” باید به خورد جامعه داد تا رویزیونیستها قانع شوند که “مرحله انقلاب دموکراتیک” مدت هاست به پایان رسیده است. خلاصه اینکه مخدوش کردن مرزها، مخلوط کردن مفاهیم و مقولات، شیوه ای است که رویزیونیستها برای ایجاد آشفته فکری و انصراف از انقلاب اتخاذ کرده اند.
نکته بعدی انقلاب ملی است. انقلاب ملی انقلابی است که بر ضد سلطه خارجی، برضد استعمار و امپریالیسم و در درجه نخست برای کسب استقلال سیاسی کشور میباشد. وقتی ما از مرحله انقلاب ملی صحبت میکنیم، این مرحله مبتنی بر وضعیت عینی مشخصی است که تضاد اساسی جامعه را حیات میدهد. از بدو تسلط امپریالیسم برجامعه، این تضاد پدید آمده و تا طرد امپریالیسم و تاراندن اجانب از کشور، این تضاد وجود خواهد داشت. این تضاد عینی است و در طول تمام مرحله ماندگار است و لحظه به لحظه تغییر نمی کند. اگر کشور ما ایران، یک کشور نیمه مستعمره بوده است، آن وقت اخراج امپریالیسم، خروج از پیمان سنتو، برهم زدن پیمانهای نظامی، اخراج 50 هزار مستشار نظامی آمریکائی و دستگاهای عظیم استراق سمع و… به معنی قطع دست امپریالیسم و کسب استقلال ایران است. مالا مرحله انقلاب ملی هم در ایران به پایان رسیده است. و لذا نمیشود مرتب از مرحله انقلاب ملی و دموکراتیک سخن گفت. رویزیونیستها برای مقوله “ملی” هم راه حل رویزیونیستی پیدا کرده اند و آن اینکه هر اقدام حاکمیت که با خسران و خرابی، سوءمدیریت همراه است، به یکباره اقدامی مغایر منافع ملی بیان شده و مفاهیم ملی به منظور مبارزه با امپریالیسم را با نتایج عملی تصمیمات سیاسی ناصحیح روز، که به هر صورت به کشور، جدا از ماهیت آنها و مرحله انقلاب و تحولشان صدمه میزنند و منافع مردم و ملی را به این مفهوم داخلی خدشه دار میکنند، همتراز قرار میدهد. ولی کسی که در اثر یک تصمیم نادرست سیاسی به کشور صدمه میزند، الزاما نوکر امپریالیسم نیست و کشور ایران را به نیمه مستعمره امپریالیسم بدل نکرده است، ولی کسی که نوکر امپریالیسم است و نوکر امپریالیسم باقی میماند و ایران را به محل تاخت و تاز امپریالیستها بدل کرده است حتی اگر چند اقدامش نیز عملا به نفع کشور و همه مردم تمام شود باز حکومت ملی نخواهد بود. این قبیل اقدامات که در اثر ندانم کاری، بی تجربگی، اطلاعات ناکافی یا نادرست، ناآشنائی، اهمال کاری، ارزیابی ذهنی و یا حتی بدتر در اثر رشوه خواری و فساد اداری منجر به ضربه خوردن به مصالح ملی، عمومی و مردمی شود، حتی میتواند در یک کشور سوسیالیستی و یا انقلابی هم رخ دهد، ولی در نتیجه آن مرحله انقلاب عوض نمیشود. رویزیونیستها با این التقاط مقولات و مفاهیم در درک مرحله ملی انقلاب به مفهوم ضدامپریالیستی و اقدامات خسرانزائی به ضرر مردم، عموم و مصالح ملی که مسایلی کاملا متفاوت هستند، ایران را به یکباره در مرحله انقلاب ملی و دموکراتیک قرار میدهند که مرحله ای اختراعی و برای انصراف از انجام انقلاب سوسیالیستی و تلاش در جهت سرنگونی رژیمی است که سد راه دموکراسی در ایران است. در انقلاب بهمن انقلاب ملی به انجام رسید و بساط فئودالیسم از قبل، چه از نظر اقتصادی و حقوقی و چه حتی از نظر سیاسی، در ایران برچیده شده بود. وجود بقایای فئودالیسم در کشور مرحله انقلاب را تغییر نمیدهد. این تئوریهای حزب رویزیونیستی توده تنها برای توجیه و پیدا کردن راهی برای کنار آمدن با حکومت است”.(نقل از کتاب: “حزب توده ایران، گذار از رویزیونیسم به سوسیال دمکراسی، با تجدید نظر در اصول عام مارکسیسم- لنینیسم و خیانت به سوسیالیسم و اتخاذ سیاست سازش طبقاتی – نقدی بر برنامه مصوب ششمین کنگره حزب توده ایران، 30 اردیبهشت 1396 مطابق 20 مه 2017″).
padarjan2019-06-25T07:28:53+00:00