Skip to content
سوم حوت
سکینه روشنگر
سوم حوت
تک تک ساعت مرا بیدار کرد
در طلوع صبح یک روز دگر
سوم حوت است امروز
آسمان شهر ما تاریک و خاموش
باز باران با عطای آب چون سیلی خروشان
از در و دیوار این شهر
یورش بیرحم بردار و نداری
مردم بی خانمان دارد
***
در دلم بارغمی از خاطرات دور
سایه افکنده،
خاطراتی تلخ و شیرین
از زمانی دور، دور
آن زمان که
جاده ها گلگون ز خون پاک فرزندان میهن بود
قهرمانان بیرق آزادگی بردوش
با خروش شیون پر شور آزادی
با غریو و نعرۀ رزمندگی:
“روسها از ملک ما بیرون شوید!
ورنه غرق رودبار خون شوید!”
وادی کابل زمین را
با نبردی نابرابر
جاودانه در دل تاریخ میهن نقش می بستند.
یاد باد آنروز
یاد باد!
خاطرات پرشکوه رزم جویان
نوجوانان، دختران، شیر بچه گان را
تا هنوز هم
جاده ها، سنگ فرش ها در یاد می دارند
***
باز هم سوم حوت است
رهنوردان، رزمجویان
بر سر هر راه و جاده
در دل امواج و یا در قلب هاشان
خاطر آن پاکبازان وطن را
پاس می دارند و
می گویند:
بخواب ای قهرمان “ناهید”
ای دخت دلیر سرزمین ما
که رزمت مشعل راه تمام قهرمانان است
و راهت راه آزادی انسان است
آری!
خاطرات قهرمانان
یاد بود رهنوردان
بر سر هر جاده ای فریاد می گردد
در دل تاریخ میهن جاودانه یاد می گردد
***
یاد باد آن روزهای پرشکوه
کاز نبرد دختران و بانوان رزم آرا
وز چکاچاک مسلسل های مردان
خار گردید دشمن غدار میهن
و زبون گشت روس استعمارگر
ننگ تاریخ بشر گردید،
عفریت تجاوزگر
یاد بادا، خاطر “ناهید” ما
آن نمود رزم ما، امید ما
admin2022-10-27T14:40:16+00:00
Page load link