افراشته

تجاوزگران خونریز، همسایگان جفاکار

        و

                                 مزدوران بومی خونخوار                               

سرنوشت افغانستان طی قرن ها، با فرود و فرازهائی، به خون رقم خورده است. این کشور ومردمش درتمام این دوران، بار رنج موقعیت جغرافیائی و دولتمداران مزدوری را به شانه برده اند؛ و به خاطر این هردو، به عنوان عوامل داخلی، که یکی آن نعمت ودیگرش آفت است، مورد تاخت وتازهای وحشیانه قرارگرفته و به خون کشیده شده اند. عامل دیگر این تاخت وتاز وبه خون کشیدن ها، حرص جهانگشایان و حاکمان ناانسان وخیانت پیشۀ همسایۀ ما هستند که همیشه افغانستان را میدان تاخت وتاز وحشیانۀ خود قرارداده و خون مردمش را ریخته اند.

درهمین دوسده، امپریالیسم بریتانیا و متحدانش، سوسیال امپریالیسم شوروی و دستیارانش و اینک امپریالیسم جهانخوار و جنایت گستر امریکا و دنباله روانش، برکشور مظلوم و مردم بی گناه ما لشکرکشی و تجاوز کرده و خلق مظلوم ما را بیرحمانه به خون کشیده اند. همسایه گان جفاکارما هم یا دراین لشکرکشی ها همدست بوده اند ویا به بهانۀ مخالفت، جهت تأمین منافع پست شان ازپشت بر خلق و کشورما خنجر زده اند.

این روند خونبار و جنایتبار، دراین بیش از سه دهۀ اخیرملیون ها انسان این سرزمین را قربانی گرفته و وجب وجب خاک افغانستان را ویران و به خون رنگین کرده است. درتمام این جنایات، وحشیگری ها و خونریزی ها، دولتمداران غدار و وطنفروش افغانستان عصای دست متجاوزان بوده و به خاطر کرسی ومقام، نوامیس ملی و”شرف” خود را به معامله گذاشته و ساطورتجاوزگران درقتل عام مردم بی گناه و ویرانی کشورما گشته اند و چون زالو خون خلق را خورده اند.

هم اکنون نیز کشورما به خاطر موقعیت ستراتیژیک جیوپولیتیکی اش و با موجودیت دولتمداران خود فروخته وشرفباخته اش، به حمام خون بدل شده و روزی نیست که تکه پاره های بدن فرزندان این سرزمین به هرطرف پاشان و خون شان جاری نشود. امپریالیسم خون آشام امریکا، که درجنایت آفرینی، تاریخ نظیرش را ندیده است، به خاطر رسیدن منافع آزمندانه اش، به همدستی حکام بی وطن و بی وجدان دست نشاندۀ بومی، خون و خاک خلق وکشور ما را وسیله قرار داده و به ریختاندن و ویرانی اش اشتغال دارد.

امپریالیسم وحشی ایالات متحدامریکا درافغانستان، عراق و سوریه، منافع ستراتیژیک دارد و تا رسیدن به اهداف شومش دراین کشورها فاجعه آفرینی می کند و خون خلق ها و آبادانی و حیثیت این کشورها، ارزش پشیزی برایش ندارد. درعراق وسوریه با بمباران و نفاق افگنی و جبهه سازی ها، خلق های آن را به جنگ وخودکشی واداشته و کشورهای شان را به خاک یکسان می کند تا اسرائیل آرام باشد و ازاین سمت وسو احساس خطری نکند. صدام حسین و حافظ الاسد، هردو خود را دشمنان اسرائیل وکشورهای شان را خط جبهۀ جنگ علیه اسرائیل قلمداد کرده و از داعیۀ فلسطین به شیوه های خودشان حمایت می کردند. امپریالیسم درنده خوی ایالات متحد امریکا که درمقام حامی صهیونیسم و ریزه خوارش عمل می کند، هم اکنون ازسوریه و عراق انتقام ادعاهای حافظ الاسد وصدام حسین را می گیرد. ستراتیژی امپریالیسم وصهیونیسم دراین منطقه برآنست تا هرگونه حرکت و حتی صدائی که علیه صهیونیسم اشغالگربلند شود، سرکوب کنند و مردم این کشورها را آن قدر به کشتار وخونریزی و ویرانگری خودشان بیاندازند که دیگر وقت و رمقی درمخالفت با صهیونیزم اشغالگر نداشته باشند. چه کسی نمی داند که گروه های مسلح خونریز رنگارنگ به دست امپریالیسم وصهیونیزم درمنطقه ساخته شده و توسط جلادان “سی آی ای” و “موساد” تربیت شدند تا درخدمت این ستراتیژی امریکا واسرائیل قرار بگیرند، که داعش یکی ازآن ها است.

درافغانستان نیز امپریالیسم جهانی، و در رأس آن امپریالیسم امریکا، اهداف ستراتیژیک منطقه ئی دارد، که افغانستان را دریچۀ رسیدن به آن برگزیده است. جهان اکنون از تک قطبی بودن، که درآن امپریالیسم امریکا همه کاره بود، بیرون شده و به جهان چند قطبی بدل می شود.

روس ها، که بعداز فروپاشی سوسیال امپریالیسم، به دنباله رومحض امریکا بدل شده بودند، دیگرتکان خورده و خرس قطبی می خواهد ازاین خواب ذلتبار بیدارشود و ادعای تقسیم مجدد قدرت درجهان را دارد و دراوکراین به رویاروئی مستقیم با امپریالیسم غرب به رهبری امریکا، جبهۀ جنگ گشوده است. امپریالیسم امریکا که در اوکراین نتوانست توسط مزداران بومی اش پاسخ مناسب به روس ها بدهد، نقطۀ ضعف شان را درمرزهای جنوبی روسیه تشخیص کرده وافغانستان را پایگاهی برای ضربه زدن به روس ها برگزیده است. طبیعیست که حضور مسلح امریکا، ازفاصلۀ هزاران کیلومتر، درافغانستان دلایل موجه می خواهد تا تجاوز، رنگ “کمک” بگیرد و ذهنیت شرطی شدۀ جهان را اقناع کند. اینجااست که هر روز درافغانستان فاجعه می آفریند وحمام خون بپا می کند تا این کشور، نا امن و نیازمند به حامی و حافظ امنیت(امریکا) باشد.

ازسوی دیگر اژدهای سرخ(چین) نیزجنبیده و درپی تسخیرجهان و تبارز خود به عنوان یک ابرقدرت است. درافریقا، آسیا، اروپا و حتی خود امریکا سرمایۀ چینی به تسخیر بازارها پرداخته و سودی را که درانحصار امپریالیسم امریکا ومتحدان اروپائی اش بود، از جیب آن ها می رباید؛ این دیگربه امریکای تک رو غیر قابل قبول است و می خواهد جلو این روند را بگیرد. امریکا که سال هاست به ابرقدرت بودن تکتاز درجهان عادت کرده است، چنین رقبائی را نمی خواهد تحمل کند. بدتر این که این ها باجمعی دیگر درجهان، اتحادیه های اقتصادی و… مانند “اتحاد شانگهای” و “بریکس” را هم  درمقابل امریکای تکتاز می سازند. امریکا که دیگر از نظر اقتصادی قدرت برتر جهان نیست، درپی توطئه وتخریب حریفان برآمده و نکات ضربه پذیر برای شان جست وجو می کند.

افغانستان از نظر موقعیت جغرافیائی اش و وضع درهم وبرهم و بی سروصاحبش بهترین محل و پایگاه توطئه وتخریب دوحریف جهانی امریکا، یعنی روس وچین برگزیده شده و امپریالیسم امریکا می خواهد از اینجا برآن دوحریف ضربه وارد کند. اینجاست که یک دم القاعده ساخت، باز طالب آفرید و اینک داعش زائیده است تا از افغانستان و ازطریق آسیای مرکزی و ایالت های مسلمان نشین چین، دراین دوکشور(روس وچین) فتنه انگیزی کند و حریفانش را ضربه بزند.

افغانستان قربانی این سیاست خائنانه و ویرانگر امریکا است که درتحقق آن هر روز به خون کشیده می شود و ویران می گردد و حاکمان وطن فروش و خود فروختۀ افغانستان، اعم ازحکومت ع و غ  و کرزی و یارانش  و … نیروهای جهادی ساخت امریکا وتربیت یافتۀ پاکستان، مثل طالب و گلبدین و فعلاً داعش، مهره های بومی اجرای این سیاست شوم هستند.

رژیم پاکستان نیز به عنوان مزدور پدرپیشۀ امپریالیسم، کشورش را مرکز تربیت و پناهگاه تروریست ها و خودش را ابزار تهدید و کشتار خلق ما قرارداده و با آفرینش و افزایش ناآرامی های خونین دروطن ما، نقش جاده صاف کن سیاست های ماجراجویانۀ امریکا، وقاتل باالفعل خلق افغانستان را به عهده گرفته است.

رژیم ارتجاعی آخوندی ایران هم که با دست اندازی به کشورهای دیگر، بحران های درونی اش را به بیرون منتقل می کند، با بیشرمی کامل درتمام این سه دهه، دست تجاوزش از طریق احزاب جهادی، به ویژه هشت تنظیم تشیع، به کشورما دراز بوده و به ملک وملت ما جفا کرده است و هم اکنون هم گویا درتقابل امریکا با طالبان همکاری می کند.

حل این پرابلم های تباه کن، این خونریزی و ماتم، که عامل اصلی آن تجاوز امریکا به کشورما و زمینه سازان بومی هستند، نه با نشست ودیدارهای مزدوران دوجانبۀ امریکا، یعنی رژیم های مزدور پاکستان وافغانستان، ونه با نشست سه جانبۀ روس و چین وپاکستان، نه با نشست های مسکو و قطر و… بلکه با یک “نه!” بزرگ ملی به همۀ عوامل کشتارو ویرانی ، شامل تجاوزگران امریکائی و  مزدوران افغان وپاکستانی و ایرانی و روسی شان، وبا یک جنبش همگانی سازمان یافته به رهبری فرزندان آگاه انقلابی این کشور میسراست وبس.