Skip to content
قفس
ارسالی ض. نوابی
سروده ای از مبارز نامدار وطن ما، شهید سرورجویا، که در زندان دهمزنگ به جواب ملک الشعرا بهار گفته است
قفس
من ندارم هوسی کز قفس آزاد شوم
یک نفس روی گُلی دیده و دلشاد شوم
نیست باک اَر شدم آواره و خاشاکیِ سوخت
خوب اگر باعث بدنامیِ صیاد شوم
بسکه رنجیدهام از وضع جوانان جبون
نه سَزَد مُلتجی دستهی شیاد شوم
گه به مهتاب و مل و باغ و گل و فصل بهار
از هراس بسی خاموش و نهان یاد شوم
نه من آن عنصر سستم که به تحریک «بهار»
پیش ارباب فرومایه به فریاد شوم
شیوهی عشق و وفا پیش بَرَم در رهِ عشق
تا چو پروانه به سربازیم استاد شوم
آبرویی ست گر از ظلم به آتش سوزم
یا به زندانِ سیه مرده و برباد شوم
یا بُبُرم دُم صیاد و دو گوشِ گلچین
از چمن رانده و برهمزنِ بیداد شوم
ورنه چون مرغی گرفتار زمستان و بهار
دام جویم و قفس، اَر دمی آزاد شوم
padarjan2018-12-30T12:05:30+00:00
Page load link