ژ. آژیر 

حاکمیت شریعت اسلامی، نقض حقوق شهروندی

شریعت وحقوق شهروندی وحقوق بشر پدیده های متضادی هستند که این تضادها باعث تخریب جامعۀ بشری می شوند. درکشور ما افغانستان همیشه تاریخ نشان داده است که دولت مندان وقدرت های بزرگ متجاوز به خاطراین که حلقۀ غلامی را برگردن توده ها اندازند، شریعت را وسیله قرارداده اند  و مساجد را سنگرگاه خودساخته اند؛ ویا ملیت ها و اقوام را به جان هم انداخته اند وخود را رهبریک ملیت و قوم قلمداد نموده اند. وتوده ها را بدین وسیله درزیریوغ اسارت برده اند وخود رااجراکنندۀ قوانین شرعی دانسته اند. 

نهضت امانی، درکنارعوامل دیگر، توسط این خفاشان حافظ  شریعت به نابودی کشانده شد  وتمدن های بشری آثارباستانی دیگراندیشان توسط این شریعت مداران به ویرانه تبدیل شده است. تمام رهبران مذهبی، هرکدام دارای شریعت خاص خودبوده اند که منافع شان درآن قالب حفظ شده است.  اختلافات بزرگی بین شریعت مداران کشور ما موجود می باشد.                                                                        

گلبدین می گفت:  دولت برهان الدین ربانی شرعی نیست. بناءً درمقابل آن جنگ را جایـز دانست و به آن صبغۀ شرعی داد وجنگ را آغازنمود وهزاران هزار راکت را به شهر کابل فیرکرد که باعث قتل وکشتارهزاران شهرنشین کابل شد. سیاف با وحدت اسلامی اختلافات شرعی داشتند که باعث روان شدن  جوی های خون شدند.  حادثۀ افشار، رقص مرده، سینه بریدن زن ها همه راشریعت مداران انجام داده اند.                                                   

 طالبان می گویند: قانون اساسی افغانستان قانون شریعت اسلامی نیست باید این قانون ازبنیاد تغییرداده شود. بناءً هرروز به خاطرجاری شدن شریعت فرزندان این کشورکشته می شوند.                                                               

داعش می گوید: طالبان نتوانستند به شکل درست شریعت راعملی نمایند. باید شریعت داعشی عملی شود؛ بدین ترتیب به اساس حکم شریعت داعشی باید فرزندان این کشور هرروز سربریده شوند. این ها، هرکدام خواستار قدرت و دولت یکه تازخودشان هستند تا برای تأمین منافع خود واربابان خارجی شان قوانین دکتاتوری چنگیزی و هتلری خویش راعملی سازند. داعش وطالب گروپ های مجزا ازسیاست جهانی امروز نیستند. طالب و داعش بدون پول وسلاح امپریالیزم وعربستان و… نمی توانند یک روزادامه پیدانمایند. طالب وداعش دوپروژه هستند که امپریالیزم را به هدف میرسانند، یعنی تقسیم جهان و تسلط مکمل برمنابع اقتصادی وسیاسی جهان؛  و ازطرف دیگر حکم شریعت داعشی نقض حقوق دیگراندیشان است.

شریعت سنی درمقابل شریعت شیعه قرارمی گیرد؛ این دوشریعت کاملاً باهم اختلاف دارند. جاری شدن شریعت اسلام باعث نابودی اندیشه های مذهبی هندو وادیان دیگرمی شود که سال های سال دراین کشورزندگی کرده اند. درشریعت اسلام جائی برای حقوق بشر وحقوق شهروندی نیست. شریعت مداران خود را نماینده خدا درروی کرۀ زمین دانسته آنچه را که خدا انجام داده نتوانسته اینها انجام می دهند. دربعضی مواقع وقتی منافع مادی شان ایجاب کند برضد خدا هم عمل می نمایند. یعنی بل فرض خداطفلی را درخانه هندو درهندوستان یا افغانستان خلق کرد و لذا همان خدا خواست که آن طفل هندو شود، اما شریعت مداران مسلمان می خواهند آن هندو را به زورشمشیرمسلمان سازند؛ این بدین معناست که خداوند درخلقت خود اشتباهی  را مرتکب شده است و این خداوندان روی زمین عمل کردهای خدا را اصلاح می نمایند.

بناءً دین تا ازدولت جدا نشود و انواع ستم های طبقاتی ریشه اش ازجامعه سوختانده نشود، نمی توان به صلح دایمی راه پیدا کرد. آنجاکه شریعت حاکم است، آزادی انسان درزندان است. آنان که انتحارمی کنند به اساس حکم شریعت اسلامی عمل می نمایند. به گفتۀ گاندی آن که تنها خود به بهشت می رود انسان خوب است، اما آن احمقی که دیگران را باخود به بهشت می برد بدترین انسان است.