تاریخچه هشت مارس در جهان و ایران و تشدید سرکوب زنان در ایران!
بهرام رحمانی
۸ مارس روز جهانی زنInternational Women’d Day))، بر همه زنان و همه انسانهای آزادیخواه و برابریطلب جهان مبارک باد!
کارل مارکس، بنیانگذار سوسیالیسم علمی، در نامهای به لودویک کوگلمان به تاریخ ۱۲ دسامبر ۱۸۶۸ نوشت: «هر کس که چیزی از تاریخ بداند، این را نیز میداند که انقلاب عظیم اجتماعی بدون خروش زنانه غیرممکن است. سنجش میزان پیشرفت اجتماعی دقیقا با موقعیت اجتماعی عادلانه جنسیتی قابلاندازهگیری است.»(MECW، Marx Engels Collected Works – جلد ۴۳)
روز جهانی زن روز اعلام همبستگی همهجامعه و جهانشمول علیه نابرابری و ستم بر زنان، در همه عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. روز عزم سیاسی-اجتماعی برای رهایی جامعه از نابرابری جنسیتی، مردسالاری، زنستیزی و زن آزاری است که سیستم سرمایهداری به جوامع بشری تحمیل کرده است. روز جمعبندی مبارازت سالی که گذشته و عهد و پیمان در ادمه راه رهایبخششان و همچنین برنامهریزی مبارزه در طول سال در پیش است.
روز جهانی زن یادآور دستاوردهایی است که زنان طی بیش از یک قرن گذشته برای رسیدن به موقعیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برابر در جامعه داشتهاند. این روز در کشورهای بسیاری بهعنوان روز تعطیل شناخته میشود و از آن به عنوان موقعیتی برای تجلیل از زنان برابریخواه و فعال در زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی استفاده میشود.
اما با این حال بذر ماجرا در سال ۱۹۰۸ کاشته شد، زمانی که ۱۵ هزار زن در شهر نیویورک راهپیمایی کردند و خواهان ساعات کار کمتر، حقوق بیشتر و حق رای شدند. حزب سوسیالیست آمریکا، یک سال بعد از این راهپیمایی، اولین روز جهانی زن را اعلام کرد.
ایده جهانی شدن این روز از زنی به نام کلارا زتکین بود. او این پیشنهاد را در سال ۱۹۱۰ در کنفرانس جهانی زنان کارگر در کپنهاگ داد. در این کنفرانس ۱۰۰ زن از ۱۷ کشور جهان حضور داشتند که همگی به اتفاق آراء با پیشنهاد او موافقت کردند.
اولین بزرگداشت این روز در سال ۱۹۱۱ در اتریش، دانمارک، آلمان و سوئیس برگزار شد. تا این که در سال ۱۹۷۵ سازمان ملل متحد این روز بهرسمیت شناخت. در سال ۱۹۹۶ هم سازمان ملل متحد، موضوع «بزرگداشت گذشته، برنامهریزی برای آینده» را انتخاب کرد.
تصویری از دو زن در اعتصاب زنان کارگر صنعت پوشاک آمریکا در ۱۹۰۹ – آنها پارچهای را در دست دارند که روی آن نوشته شده: زنان خیاط معترض در اعتصاب – عکس از آرشیو ملی ایالات متحده آمریکا
با وجود تهدیدهای امنیتی و سرکوب شدید زنان مبارزه، روز جهانی زنان همه ساله در ایران، برگزار میگردد. برگزاری این روز در ایران توسط حکومت بهعنوان «روز جهانی زنان» به رسمیت شناخته نمیشود. فعالانی که برای تحقق حقوق زنان بر اساس معیارهای جهانشمول جهانی تلاش میکنند، مورد آزار و تعقیب کیفری قرار میگیرند.
جنبش زنان در ایران اگرچه پیشینهای به قدمت انقلاب مشروطه دارد، اما فقط در ۱۲ سال بین ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۸، بود که توانست یک دوره مستمر نهادسازی و پس از آن مطالبهمحوری و سازماندهی کارزارها و اعتراضهای جمعی برای احقاق حقوق زنان را در کارنامه خود ثبت کند و خواستههای زنان را به صورت گسترده در عرصه عمومی مطرح کند.
تنها چند سال بعد از جهانی شدن روز ۸ مارس، یعنی ۳ اسفند ۱۳۰۳ برابر با ۸ مارس ۱۹۲۴، جمعیتی از زنان چپ، به نام «پیک سعادت نسوان» بزرگداشت این روز را در گیلان برگزار کردند. روشنک نوعدوست، جمیله صدیقی، سکینه شبرنگ، اورانوس پاریاب سازماندهندگان این مراسم بودند و بعضی از آنها دستگیر و محکوم به حبس شدند. این شاید اولین و آخرین بزرگداشت این روز در ایران طی بیش از نیمقرن بود.
تظاهرات زنان در روز جهانی زن در تهران، ۱۷ اسفند ۱۳۵۷، یک روز ماندگار در تاریخ ایران و جمهوری اسلامی ایران است. بهخصوص فعالان چپ در این روز تظاهرات بزرگی در تهران برگزار کردند، حتی فعالان فمینیست مشهور بینالمللی مانند کیت میلت هم برای حمایت به ایران آمدند. تظاهرات علیه تبعیض و حجاب اجباری و تاکید بر آزادی و برابری بود. در نهایت نیروهای امنیتی آن را به خشونت کشاندند و برخی فعالان حقوق زنان گفتند «سرکوب جای امید را گرفت.
چرا ۸ مارس روز جهانی «زن» شد؟
ایده انتخاب روزی از سال بهعنوان روز زن در ۲۳ فوریه ۱۹۰۹ در جریان تظاهراتی در نیویورک رخ داد. دو هزار زن تظاهر کننده با شعار «حق رای برای زنان» پیشنهاد کردند هر سال، یکشنبه آخر فوریه، تظاهراتی سراسری در آمریکا بهمناسبت «روز زن» برگزار شود.
اعتراضات از خیلی وقت قبل آغاز شده بود. در سال ۱۸۵۷، زنان کارگر کارگاههای پارچهبافی و لباسدوزی در نیویورک آمریکا به خیابان ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بسیار نامناسب کار شدند. این تظاهرات با حمله پلیس و کتکزدن زنان برهم خورد. البته یک دهه قبل یعنی در سال ۱۸۴۰، زنان آلمان با اعتراضهای آرام ۱۹ مارس را روز زن نامگذاری کرده بودند.
یک سال بعد در جریان بزرگداشت قربانیان هشت مارس، فعالان باز هم سرکوب شدند.
تظاهرات و اعتراضها زنان در آمریکا در سالهای بعد ادامه پیدا کرد، هر چند با سرکوب شدید پلیس مواجه میشد. موج اعتراضات مرزهای آمریکا را پشت سر گذاشت و به اروپا رسید و با جنبشهای سوسیالیستی آن زمان که خواهان عدالتخواهی بودند گره خورد.
حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغلی، منع آزار جنسی، کاهش ساعات کار روزانه از مطالبات جنبش زنان در کشورهای مختلف بود.
به این ترتیب، مبارزات جنبش کارگری کمونیستی و فعالین عرصه زنان و نامگذاری ۸ مارس بهعنوان روز جهانی زنان از سال ۱۸۵۷ میلادی آغاز شد. به دنبال شرایط کاری سخت و غیر انسانی و همچنین دستمزد کم؛ کارگران زن در واکنش به این نابرابری و بیعدالتی در نقاط مختلفی از اروپا و آمریکا اعتراض کردند. تظاهرات زیادی را در این زمینه نیز به راه افتاد. کارگران نساجی زن در یک کارخانه پوشاک در شهر شیکاگو برای اعتراض به این شرایط اعتصاب کردند. به همین دلیل صاحب این کارخانه برای جلوگیری از اتحاد کارگران بخشهای مختلف، این زنان را در محل کارشان حبس کرد. پس از مدتی؛ این کارخانه آتش گرفت و تنها تعداد کمی از زنان کارگر توانستند جان خود را نجات دهند. در نهایت ۱۲۹ نفر دیگر از آنها در این آتش گرفتار شدند و سوختند. سالها بعد زنان در آمریکا و کشورهای مختلف اروپا؛ در واکنش به تبعیض، استعمار کاری زنان و فشار علیه زنان در محیط کار در این روز به خیابانها آمدند.
نخستین مراسم روز زن در ۲۸ فوریه سال ۱۹۰۹ در نیویورک برگزار شد. این مراسم توسط حزب سوسیالیست آمریکا(اندیشهای سیاسی اجتماعی که هدف آن ایجاد نظم اجتماعی است)، برای یادبود اعتصاب «اتحادیه جهانی زنان کارگر صنایع پوشاک» بود.
در ماه اوت؛ «لوییس زیتس» سوسیالیست آلمانی پیشنهاد تاسیس سالانه روز بینالمللی زن را داد و کلارا زتکین سوسیالیست پیشرو که بعدها یک رهبر کمونیست شد از او حمایت کرد.
کلارا زتکین، سوسیالیست آلمانی پیشنهاد کرد «روز زن» برای ادای احترام به جنبش حقوق زنان و کمک به دستیابی به حق رای جهانی برای زنان و همچنین بهجهت گرامیداشت اعتصاب کارگران پوشاک در ایالات متحده، تعطیل اعلام شود. او همچنین بدون طرح تاریخ مشخصی، پیشنهاد کرد همه در کشورها برای تاکید بر مطالبههای زنان و فشار آوردن برای تحقق این مطالبهها هرسال در این روز مراسمی برگزار شود. این پیشنهاد مورد موافقت ۱۰۰ زن از ۱۷ کشور جهان قرار گرفت.
برگزاری ۳۰۰ تظاهرات در یک روز
سال بعد در ۱۹ مارس ۱۹۱۱ روز بینالمللی زن برای میلیونها شهروند در اتریش، دانمارک، آلمان و سوییس برای اولین بار شناخته شد. تنها در امپراطوری اتریش-مجارستان، ۳۰۰ تظاهرات برگزار شد. در وین، زنها در رینگاشتراسه رژه رفتند و بنرهایی به افتخار کشته شدههای کمون پاریس حمل کردند. مطالبات زنان در آن سال؛ حق رای، مناصب عمومی، تنظیم ساعت کار برابر با مردان، حقوق برابر با مردان و تنظیم مرخصی زایمان بود. آنها همچنین نسبت به تبعیض جنسیتی در استخدام اعتراض داشتند. آمریکاییها در آخرین یکشنبه فوریه روز ملی زن را به پا داشتند.
مبارزه برای اعطای حق رای زنان از لندن تا آلمان
در ۱۹۱۴ روز جهانی زنان در ۸ مارس برگزار شد. در همان سال، برگزاری روز زن در آلمان منجر به اعطای حق رای زنان شد اما زنان آلمانی همچنان تا سال ۱۹۱۸ این حق را به دست نیاوردند.
در ۸ مارس ۱۹۱۴ در لندن نیز راهپیمایی از میدان «بو تا ترافالگار» در حمایت از حق رای زنان برگزار شد. «سیلویا پنکهرست» فعال حقوق زنان در بریتانیا در راه میدان ترافالگار برای سخنرانی، جلوی ایستگاه چارلز کراس دستگیر شد. سیلویا از جمله زنانی است که برای اعطای حق رای در بریتانیا تلاش کرد. در ۱۹۱۷ تظاهراتی تحت عنوان روز بینالمللی زن در سنت پترزبورگ برپا شد که سرآغاز انقلاب فوریه بود. در این روز، زنان در سنت پترزبورگ برای «نان و صلح» در اعتصابات شرکت کردند و خواستار پایان دادن به جنگ جهانی اول، کمبود مواد غذایی روسیه و حکومت استبدادی مطلقه شدند.
سیلویا پنکهرست فعال حقوق زنان بریتانیایی
در آخرین یکشنبه ماه فوریه سال ۱۹۱۷ در تقویم قدیمی روسی که برابر با ۸ مارس است؛ زنان روسیه در خیابان اصلی شهر «پتروگراد» تجمع کردند و در مخالفت با خطمشی سیاستمداران این کشور و اعتراض به کشته شدن بیش از دومیلیون سرباز روس در جریان جنگ جهانی اول شعار سر دادند.
این تجمع به تجمع «نان و صلح» معروف شد و زنان در آن روز خواستار پایان دادن به جنگ جهانی اول، کمبود موادغذایی در روسیه و حکومت استبدادی شدند. در این تجمع گروههای مختلفی از زنان شامل دختران دانشجو، زنان شاغل و البته زنان کارگر شرکت کردند. آنچه که در این روز مهم است این است که تجمع ۸ مارس در روسیه سرآغاز جنبش اعتراضی علیه امپراتوری روسیه و در نهایت انقلاب روسیه شد. برای همین گفته میشود این انقلاب را کارگران زن آغاز کردند، نه مردان.
۸ مارس سال ۱۹۱۷، زنان کارگر کارخانه نساجی در منطقه ویبورگ، در پتروگراد، دست به اعتصاب زدند. زنان کارگر در آن روز کارخانهها را ترک کردند و در گروههای صدنفری درحالی که از کارخانهای به کارخانه دیگر میرفتند؛ از دیگر کارگران هم درخواست میکردند تا به اعتصابشان بپیوندند و در درگیریهای بین آنها و نیروی پلیس حاضر شوند.
۱۲ تا ۱۳ ساعت کار در شرایط آلوده و ناسالم و دریافت دستمزد کم باعث خشم زنان روسیه شده بود. البته این تمام خواسته زنان نبود. آنها همچنین خواستار پایان جنگ و بازگشت مردان از جبهه جنگ جهانی بودند. در این اعتراضات، کارگران زن خواستار همبستگی بیشتر آحاد مردم و حمایت مردان به ویژه کارگران ماهر در بخش مهندسی و کارگران کارخانههای فلز بودند. این گروهها کسانی بودند که از نظر سیاسی و اجتماعی آگاهتر و قدرتمندترین نیروی کار شناخته میشدند. در آن روز، زنان به سمت پنجرههای کارخانه چوب و سنگ و گلولههای برفی پرتاب میکردند و تلاش میکردند تا وارد ساختمان اصلی شوند.
انقلاب زنان برای نان
مورخان و تاریخ پژوهان میگویند که این اعتراض زنان برای «نان» بود و مانند همیشه، گروهی از جامعه روسیه خواستار مطالبات اقتصادی خود بودند. با وجود اینکه تمام اعتراض ۸ مارس زنان کارخانه نساجی ویبورگ برگرفته از احساسات زنانهشان بود و بدون هیچگونه برنامهریزی سیاسی پیش رفتند اما همین یک اعتراض زنانه اولین چراغ انقلاب روسیه و حکومت تزاریسم شد.
زنان تلاش کردند پیش از آنکه اقدامشان پشت حرکت مردان کارگر و احزاب مردسالار نادیده گرفته شود، حرف خود را نیز بزنند. از آغاز اعتصابات فوریه شعارهای سیاسی علیه جنگ در اعتراضات داده میشد. جسارت، بیباکی، عزم و همچنین روشهایی که زنان برای اعتراض استفاده میکردند روشن کرد که زنان ریشه مشکلات را بهخوبی متوجه شدهاند. زنان فهمیده بودند که وحدت کارگران و حمایت سربازان از معترضان، بهجای دفاع از دولت تزاری، رمز پیروزی آنهاست.
«ترورتسکی» متفکر روسی در این باره نوشته است:« نقش بزرگ را زنان کارگر با ایجاد روابط بین کارگران و سربازان ایفا کردند. آنها شجاعتر و جسورتر در صحنه حاضر میشدند و با نزدیک شدن به سربازان و فرماندهان نظامی از آنها میخواستند تفنگ خود را زمین بگذارند و به آنها بپیوندند. سربازان نیز با دیدن این صحنه هیجان زده میشدند و با نگاههایی مضطرب با یکدیگر صحبت میکردند و نمیدانستند چه واکنشی نشان دهند.»
در ۲۳ فوریه(۸ مارس)، زنان کارگر توانستند سربازانی را که مسئول مخازن واگنهای برقی بودند؛ متقاعد کنند به اعتصاب بپیوندند. سربازان واگنها را واژگون کردند تا از آنها بهعنوان سنگر علیه پلیس استفاده کنند. خستگی سربازان از جنگ و بحرانهای حاصل از آن و همچنین گسترش این اعتراضات خودجوش در دیگر نقاط تنها دلیل پیروزی معترضان بر سربازان نبود، بلکه زنان کارگر نساجی از سال ۱۹۱۴ با تعداد زیادی از سربازان کشاورز و رعیت که عمدتاً در پتروگراد زندگی میکردند، آشنا بودند.
مردان در پادگانها و زنان در کارخانهها، کسانی که از یک منطقه به شهرها آمده بودند، با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند و درباره مشکلات حرف میزدند. این کار باعث شده بود که فاصله بین سربازان و کارگران به مرور کمتر شود و زنان کارگر درباره حمایت مسلحانه در اعتراضات درک و فهم روشنی پیدا کنند. زنان کارگر کسانی بودند که در خط اول انقلاب فوریه یعنی انقلابی که اوج نابودی تزاریسم بود، محکم و استوار ایستادگی کردند. آنها صرفا جرقه این انقلاب را نزدند، بلکه موتور محرک آن بودند. زنان کارگر زمانی دست به چنین اقدامی زدند که بسیاری از کارگران مرد و انقلابیون به آنها اطمینان نداشتند.
زنان کارگر و سرپرست خانوار مجبور بودند ساعتها برای تامین موادغذایی خانواده خود در صف بایستند. این امر باعث شد آنها به مرور زمان متوجه شوند که مطالباتشان برای رسیدن به نان، بر مطالبات سیاسی مبنی بر پایان یافتن جنگ ارجحیت ندارد و هر دو به یک میزان باید در اولویت قرار گیرند. در نهایت، مردم متوجه شدند که فقر و قحطی و بحران اقتصادی بهوجود آمده نتیجه ناکارآمدی سیاست مدارانی است که در رأس تصمیمات هستند.
هر ساله سازمان ملل متحد یک شعار برای روز جهانی زن انتخاب میکند. شعار سال ۲۰۲۳ «نوآوری و فناوری برای برابری جنسیتی» است.
مبارزات پی در پی زنان در نقاط مختلف دنیا سرانجام سازمان ملل متحد را وادار کرد تا در سال ۱۹۷۵ هشتم مارس را بهعنوان روز جهانی زن به رسمیت بشناسد.
مبارزه تاریخی زنان ایران
تاریخنویسان از شرکت زنان در شورشهای مشروطیت ایران و دلیریهای آنان در راه آزادی، سخنها گفتهاند. ایوانف، از خاورشناسان روس، در مقالهای مینویسند: «در بیستم ژانویه ١٩٠۷م(١٩ دی ١٢٨۵ش) میتینگی از بانوان در شهر تهران تشکیل شد که در آن ده ماده از خواستههای زنان و از آن جمله تاسیس مدارس دخترانه و تعدیل و تخفیف در میزان صداق(مهریه) به تصویب رسید.» در رسالهای که تریا، پاولوویچ و ایرانسکی به نام «انقلاب مشروطه ایران» نوشتهاند، میخوانیم: «در نهضت مشروطه ایران، زنان ایرانی نیز پای در میان داشتند.(ایوانف، م. س: « تاثیر انقلاب ١٩٠۵ روسیه در انقلاب ١٩٠۵ – ١٩١١ ایران »، مجله «یادداشتهای علمی»، ج١)
در رسالهای که تریا، پاولوویچ و ایرانسکی به نام «انقلاب مشروطه ایران» نوشتهاند، میخوانیم: «در نهضت مشروطه ایران، زنان ایرانی نیز پای در میان داشتند. عکس یک دسته شصت نفری از زنان چادر به سر و تفنگ به دست اکنون در اختیار ماست. اینان نگهبانان یکی از سنگرهای تبریز بودند.»(تریا، پاولوویچ و ایرانسکی: «انقلاب مشروطه ایران»، ترجمه م. هوشیار، تهران، ١۳۳٠)
و باز در همان کتاب از قول روزنامه «حبلالمتین» نقل شده است: «در یکی از زدوخوردهای انقلابی معروف ستارخان با لشکریان شاه، در میان کشتهشدگان انقلابیون جنازه بیست زن مشروطه خواه در لباس مردانه پیدا شده است.» و هم در آن کتاب آمده است: «در میتینگهای مربوط به مبارزه مشروطیت ایران، زنان ایرانی به تعداد زیادی دست داشتند و بسیاری از مبارزان ایرانی از کمکهای ذیقیمت خواهران و زنان خود برخوردار میشدند.»
از تاریخنویسان ایران احمد کسروی، در ذکر رویدادهای روز یکشنبه ٤ خرداد ١٢٨٦ش. مینویسد: «امروز زنان تهران نیز در خیزش پا در میان داشتند و چنان که «حبلالمتین» نوشته، پانصد تن از ایشان در جلوی بهارستان گرد آمده بودند.»
به گفته شوستر، مستشار آمریکایی ایران، در آن اوان، سازمانها و باشگاههای زنانه در تهران وجود داشته و اعضای این سازمانها سوگند یاد کرده بودند که با استقراض از روس و انگلیس که استقلال کشور را به خطر میانداخت، مبارزه نمایند. مسئله تربیت زن و آزادی او همیشه روشنفکران و آزادی خواهان ایران را نگران میداشت. میرزا یوسف خان اعتصام الملک، پدر پروین اعتصامی و صاحب مجله «بهار»، گویا نخستین کسی است که به گفته دهخدا «لوای این حریت را برافراشته و بذر این شجر بارور را کشته است.»
میرزا یوسف خان، چند سال پیش از مشروطیت، در مرداد ١٢۷٩ش کتاب «تحریرالمرئه»، تالیف قاسم امین مصری، را در حقوق و آزادی زنان به فارسی ترجمه و به نام «تربیت نسوان» در تبریز چاپ کرد و طالبوف، پس از دریافت نسخه این کتاب، چند ماه پس از آن، به مترجم آن نوشت: «صد مرحبا بر آن سلیقه معنوی که سنگ گوشه بنای عمارت بزرگ تمدن لابُد مِنه وطن را گذاشتی که در آتیه در مجالسی که نسوان ایران دعوی تسویه حقوق خود را با نطقهای فصیح و کلمات جامعه اثبات میکنند، از مترجم «تربیت نسوان» تذکره و وصافی خواهند نمود.»
به راستی، ترجمه و طبع چنین کتابی، بهویژه در تبریز آن روزی، «یکی از نوادر شجاعتهای ادبی بود، همسنگ… ابرام در حرکت کره ارض در مجمع انکیزیتورهای نصاری.»(منظور سران دادگاه تفتیش عقاید است که گالیله را به جرم طرح فرضیه متحرک بودن زمین محاکمه میکردند.)
اما پس از عهد مشروطیت، نخستین کسی که موضوع حقوق زنان را پیش کشید، دهخدا، نویسنده روزنامه «صور اسرافیل»، بود. او در مقالات «چرند و پرند»، در چند جا، به این مطلب پرداخت و مساله ازدواجهای اجباری و نابهنگام، ظلم و استبداد پدر و مادر و شوهر، تعدد زوجات و خرافات و تعصبات زنانه را با لحن طنز و طعن مورد بحث و انتقاد قرار داد.
همچنین، در آن زمان، سیداشرفالدین حسینی، مدیر روزنامه «نسیم شمال»، برخی از شعرهای خود را به تربیت و حقوق زنان و دختران ایرانی وقف کرد.ناگفته نماند که در دوران انقلاب مشروطه ایران، روزنامه «ملانصرالدین» قفقاز، در صفحات خود، جایگاه شایستهای برای مساله زن و زنان شرق باز کرد که به روشن کردن افکار و ادامه این بحث در جراید و مطبوعات ایران کمک موثری مینمود.چندی نگذشت که روزنامهها و مجلات زنانه در مطبوعات فارسی پدید آمد. نخستین نشریهای که به دست خود زنان برای بیدار کردن توده زنان منتشر شد، مجله «دانش» بود که آن را خانم دکتر حسین خان کحال، در سال ١٢٨٩ش، در تهران بنیاد نهاد.پس از «دانش»، روزنامه مصور «شکوفه»، در سال ١٢٩١ش، در تهران انتشار یافت که مدیر آن خانم مزینالسلطنه، رئیس مدرسه مزینیه، بود. در سالهای نزدیک به کودتای رضاشاه، بر شمار مطبوعات بانوان افزوده شد. در اصفهان، بانو صدیقه دولتآبادی، خواهر حاجی میرزا یحیی دولتآبادی، در شهریور ١٢٩٨ ش، روزنامه «زبان زنان» را منتشر کرد و چون این کار بر مردم عوام متعصب گران افتاد، خانهاش را سنگسار کردند و او ناچار به تهران آمد و در خرداد ١۳٠٠ش، آن را، بهصورت مجله، دوباره در تهران انتشار داد.
در سال ١٢٩٩ش، چند مجله دیگر از این قبیل در عالم مطبوعات پدید آمد. در مهرماه آن سال، مجله «عالم نسوان»، به همت شاگردان مدرسه زنان آمریکایی تهران، منتشر گردید و ظاهرا دوازده سال، تا آبان ١۳١١، دوام داشت. در هر شماره این مجله، شعر یا عبارتی، به نام شعار مخصوص، درج میشد.
در همان سال، «نامه بانوان»، به مدیریت شهناز آزاد، همسر ابوالقاسم آزاد مراغهای، در تهران انتشار یافت. خانم شهناز از پیشقدمان جنبش بانوان بود و در این راه صدمات زیادی دید و خود و شوهرش به جرم رهبری جنبش آزادی زنان گرفتار حبس و زندان شدند.
و نیز در اواخر همان سال(بهمن ١٢٩٩ش)، خانم فخرآفاق پارسا «جهان زنان» را در شهر مشهد دایر کرد و تنها چهار شماره از آن منتشر شده بود که دارنده آن به تهران آمد و شماره پنجم را در مهرماه ١۳٠٠ش انتشار داد. مندرجات این شماره که چیزی جز لزوم آموزش و پرورش زنان نبود، غوغایی در تهران برپا کرد و جمعی آن را مخالف دین دانسته، مجازات نویسنده را خواستار شدند و سرانجام، خانم فخرآفاق و همسرش به اراک تبعید گردیدند.
روز دهم بهمن ماه ١۳٠١ش، خانم ملوک اسکندری، مدیر مدرسه شماره ۳۵ دولتی، از جمعی زنان برای حضور در جشن امتحانات شاگردان دعوت نمود و در آن جلسه نطق پرهیجانی ایراد و ترقیات زنان ملل فاضل و زنده دنیا را با وضع زنان ایران مقایسه کرد و از بیحسی و پسافتادگی زنان ایرانی و از خطراتی که برای آینده ملت و مملکت در پیش است شکوه سر داد و زنان را به ترویج معارف تشویق نمود و در همان مجلس، زنان پیمان فداکاری بسته، جمعیتی به نام «جمعیت نسوان وطنخواه» به وجود آوردند و مجلهای به همان نام دایر کردند که از سال ١۳٠٢ش منتشر شد و تا درگذشت بنیادگذار آن(تیرماه ١۳٠٤ش) دایر بود.
در همه این جراید و مجلات، از آموزش و پرورش کودکان بحث میشد و مقالههایی درباره خانهداری و کارهای بهداشتی و مانند آنها درج میگردید؛ ولی هنوز زود بود که از موضوع آزادی زنان و روابط مرد و زن و الغای شرایط سخت زندگی زنان در اندرونخانه، آشکارا سخنی به میان آید.
حزب کمونیست ایران که در سال ١٢٩٩ تاسیس شده بود، نه تنها از سازمانهای پیشرو زنان حمایت میکرد، بلکه در اولین کنگره خود نیز خواست «منع کار شبانه برای نسوان و اطفال و مرخصی با مواجب برای زنان آبستن» را طرح کرده بود.
در دولت سوسیالیستی شوروی، زنان برای نخستین بار به صورت قانونی به برابری حقوقی دست یافته بودند. «فرقه دموکرات هم که در آذربایجان به قدرت رسید، حق رای زنان را به رسمیت شناخت و زنان برای کار مساوی با مردان، از دستمزد برابر برخوردار شدند.»
بقیه دارد