عزت آهنگر

             آزاده میهن

نمی بینم ترا از غصه غوغا می کند قلبم
به یاد و خاطرت با قصه نجوا می کند قلبم

ترا ای باغ عشق و آرزو های جوانی ام
پرستوی شب شعر و غزلها می کند قلبم

و طفل واژه ها در سینه ام گهواره میجوید
به هر مصرع به آغوش تو پر وا میکند قلبم

برایت میسرایم زندگی، آزادگی، حرمت
و فانوس عدالت در تو آوا  می کند قلبم

سپهر قلب و احساس تو آرام گاه احساسم
به بزم آرزو یاد آهو را می کند قلبم

و هریک موجهای سرکش عشق گهربارم
به عمق خاطرت آهنگ رویا می کند قلبم

مسیر دخت آزادی اسیر پنجه ی تذویر
شکوه دانش و بینش تمنا می کند قلبم

!تو ای آزاده میهن، مهد رستم، میهن آرش
رهایی ات امید صبح فردا میکند قلبم