ولید صاعد
تقدیم خوانندگان فرهیخته و عزیز “افراشته”(رزمندگان)
دل دیوانه
هر چند شکست و ریخت فلک لانه ی مرا
اما نکرده لحظه ای خم شانه ی مرا
طوفان میکند ستم و ظلم در این زمان
یارب ! بدست باد ندهی خانه ی مرا
بار دو عالم است بدوشم ولی کسی
نشنید شکایت دل دیوانه ی مرا
آزرده خاطرم و پریشان و تند خوی
از بس فلک شکسته همی خانه ی مرا
افتاده ام به غربت و چشم انتظار یار
منداز خدا ! تو بر سر کس سایه ی مرا
باشم اگر درون قفس در دیار خویش
آزاده ام و هیچ نبود شکوه ی مرا
با این همه گمان مبرید بشکند عدو
نخل غرور و قامت مردانه ی مرا
پیری رسید و دور جوانی گذشت (ولید)
یارب نشان مده تو خم شانه ی مرا
ولید ۳۰ اگست ۲۰۲۴