عزت آهنگر

  دریاچه ی نور

برکۀ لجن ساخته اند  

دریاچه ی نور

 و کوهسارطراوت  را

که مهتاب درخشانش

چشمه های عطوفت

 را نوازش میکرد

و ستارگانش آزادانه

لبخند عشق بر لب داشتند

و رویش و پویش را ممد بود

اینک، بنگر

ابر جنگ ،

درین جغرافیای بی سرنوشت

همگام با غرور و جهالت

همراه با تگرگ تبعیض

و نیز طغیان تعصب

روح پاکیزه را شکنجه

و قلب زخمی اش را می آزارد .

بیا روشن ضمیر!

با رشد موزون تمدن و تفکر

در نبرد باتگرگ و طوفان

کهکشان ذهن انسان را

از مسیر تار جهالت ،

بسوی روشنی و بشارت

و خورشید رهایی را دوباره

به خوان طهارت دعوت

تا تمنای عاشقانه ی آرزو

در سرزمین قلب‌ها را باغبانی کنیم

آنگه،

برویش نشیند

و نورانی شود

کوهسار نجابت و

چشمه ساران حقیقت

در آیینه چشم انسان

و دیگر ابر دلگیر اسارت

 بر صورت ماه آزادگی سایه نیافکند.