زلزلۀ سیاسی در انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا در فرانسه
ارسالی حزب کارایران(توفان)
زلزله سیاسی در انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا در فرانسه ودلايل عروج جریانات راست و نئوفاشیست و نئوراسیست در اروپا
انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا پایان یافت. ٣۵٠ میلیون نفر از ۲۷ کشور اروپایی که حق رای در انتخابات پارلمانی داشتند فقط ۵٢ درصد از واجدین شرایط در این انتخابات شرکت کردند.
نتیجه آرا در کشور فرانسه پیروزی حزب دست راستی و راسیستی خانم “مارین لوپن”با ۳۴ درصد آرا برامانوئل مکرون با ۱۴ درصد آرا را نشان میدهد!
بااین نتیجه ، دولت مکرون مشروعیتش را کاملا از دست داده است! مکرون بجای کناره گیری خود و دولتش ، چاره را در انحلال مجلس دید!این عمل نمونهای از ریاکاری رهبران غربی را نشان میدهد!
بهنظرمیآید که “دموکراسی” ، “انتخابات آزاد”، “جامعه آزاد” که مرتب از دهان گشاد غربگرایان ایرانی قطارمیشود ، در حقیقت و چون نیک بنگری حرف کشکی بیش نیستند!!
دلايل عروج جریانات راست و نئوفاشیست و نئوراسیست در اتحادیه اروپا چیست؟
سیاست حاکم براین اتحادیه که بیانگر اتحاد قدرتهای برتر امپریالیستی اروپا، آلمان و فرانسه و ایتالیا و دول ضعیفتر سرمایهداری و امپریالیستی است، بر ریاضت اقتصادی نئولیبرالی ، خصوصیسازیها، کاهش دستمزدها، لغو پیمانهای جمعی و تضعیف فعالیتهای سندیکایی، تصویب قوانین ضد پناهندگی، افزایش بودجه نظامی و تشدید اختلافات طبقاتی و گسترش بیکاری و فقر…..استوار است. رشد روز افزون خارجیستیزی، راسیسم و فاشیسم نتیجه طبیعی سیاست افسارگسیخته سرمایه٬داری نئولیبرالی و هدف گرفتن معیشت اقتصادی کارگران و عموم زحمتکشان است. فاشیسم فرزند خلف سرمایهداری است و شبحی که هم اکنون در اروپا در گشت و گذار است حاصل بحران اقتصادی سرمایهداری امپریالیستی است که باید با نابودی دستآوردهای طبقه کارگر و جنگ و خونریزی حل گردد
امپریالیستهای اروپایی برای مشروعیت بخشیدن به سیاستهای نئولیبرالی و ارتجاعی خود باید تمام این قوانین را در قانون اساسی این اتحادیه بهتصویب برسانند و بدان قانونیت بخشند. ارگانهایی نظیر شورای اروپا، شورای وزیران اتحادیهاروپا، کمیسیون اتحادیهاروپا، دادگاه اتحادیهاروپا، ارگانهای اجرائیه و تصمیم گیرندهای هستند که نمایندگانش بدون دخالت مردم و بدون هرگونه انتخاباتی، از بالا و در سالنهای دربسته انتخاب میشوند. پارلمان اتحادیهاروپا که هر پنج سال یکبار برگزار میشود تنها نهادی است که نمایندگانش بهظاهر از جانب رای مستقیم مردم انتخاب میشوند.تعداد اعضای پارلمان اتحادیهاروپا ۷۲۰ نفر است که برحسب جمعیت ۲۷ کشور عضو تقسیم میشود.
پارلمان اتحادیهاروپا ارگان قانونگذار نیست ، اگر چه اختیارات این پارلمان بعد از قرادادهای ماستریشت در ۱۹۹۲ و لیسبون در ۲۰۰۷ قدری افزایش یافته است اما علیرغم این رفرم ، دو وظیفه بیشتر در اختیار این پارلمان نیست. یکی انتخاب رئیس کمیسون اروپا، دیگری تصویب برخی قوانین که کمیسون اروپا تنظیم میکند و باید با مشورت شورایوزیران انجام گیرد. بدین رو پارلمان اتحادیهاروپا اساسا ارگان قانون گذار نیست و تمام سیاستهای کلان اتحادیهاروپا توسط کمیسیون اروپا و شورایوزیران اتخاذ میگردد. پارلمان اتحادیه اروپا، پارلمان بییال و دم و اشکمی است که برای آرایش و مشروعیت بخشیدن به اتحادیهاروپا نقش بازی میکند.این یک پارلمان تقلبی است که با پارلمانهای ملی که حد اقل حفظ ظاهر را بجای میآورند و بر طبق قانون اساسی ملی هر چهار سال یکبار برگزار میگردد،تفاوت دارد. دستگاه عریض و طویل بروکراتیک، حقوقهای کلان نمایندگان پارلمان، و بریدگی از مردم به اندازهای است که اکثریت مردم در چنین انتخاباتی شرکت نمیکنند ، نسبت بدان بیگانهاند، آن را تحریم و یا اساسا بدان توجهای ندارند.
وظیفه احزاب مارکسیستیلنینیستی و نیروهای ترقی خواه فراخواندن مردم برای تحریم این انتخابات و خواست خروج کشورشان از اتحادیه اروپاست. برای تحقق این امر خواست همه پرسی مجدد برای بود و نبود در اتحادیهاروپا یک تاکتیک مشخص سیاسی برای کشاندن مردم به خیابانها و اعتراض عمومی علیه سیاست خانمان برانداز نئولیبرالی و سیاست جنگ افروزانه اتحادیه اروپاست. جدایی دولتها از اتحادیه اروپا و تشدید تضادهای درونی امپریالیستها بهنفع مردم است و شرایط را برای پیشبرد مبارزه طبقاتی و حفظ دستآوردهای طبقه کارگر مناسبتر خواهد کرد. پرولتاریا نمیتواند بدون شعار و تاکتیک صحیح “خروج فوری از اتحادیه اروپا” مردم را علیه سیاست ریاضتاقتصادی نئولیبرالی بسیج کند. اکنون شرایط برای انقلاب سوسیالیستی و تحقق “اتحادیه مشترک سرخ اروپا” فراهم نیست و تنها تاکتیک صحیحی که میتواند یک گام پرولتاریا را بههدف استراتژیکش نزدیک کندهمانا خواست جدایی فوری از این اتحادیه و منفرد کردن این دستگاه گران و عریض و طویل انحصارات چند ملیتی امپریالیستی است که شیرۀ جان کارگران و توده مردم را میمکد و آنها را بسوی جنگهای خونین و اروپای متحد فاشیستی و راسیستی رهنمون میسازد. بحران کنونی در ممالک اروپایی عضو اتحادیه اروپا، گسترش فقر و فاقه و بیخانمانی در این کشورها حاصل سیاست نئولیبرالی اتحادیه اروپاست که کشور را به پرتگاه سقوط و ورشکستگی مطلق سوق داده است. فراخوان برخی از احزاب “چپ”و “حزب کمونیست”مبنی بر شرکت مردم در انتخابات پارلمانی اروپا بجای شعار خروج از این اتحادیه نشان از ورشکستگی این جریانات سیاسی دارد که برای چند کرسی پارلمانی بهخیانت ملی و طبقاتی تن دادهاند. شعلهور شدن جنگ در اوکراین و تقویت فاشیسم و راسیسم در این کشورکه تحترهبری امپریالیست آمریکا صورت گرفته است، حاصل سیاست جنگافروزانه و دخالت اتحادیه امپریالیستی اروپا در امور داخلی اوکراین است.
خلاصه کنیم : تشکیل کشورهای متحده اروپا در رژیمهای سرمایهداری امپریالیستی مساویست با سازش در باره تقسیم بازارهای ممالک توسعه نیافته و عقب نگاه داشته شده و این جز زور نمیتواند اساس و اصل دیگری برای تقسیم وجود داشته باشد. این اتحاد و سازش موقت از طرفی برای غارت مشترک ثروت و دستآوردهای صد ساله اخیر طبقهکارگر کشورهای عضو این اتحادیه است. ریاضت اقتصادی در سرلوحه این سیاست غارتگرانه امپریالیستی قرار دارد.
نزدیک بهپنجاه درصد از واجدین شرایط رای در انتخابات پارلمانی اخیر اتحادیه اروپا شرکت نکرده و آن را تحریم کردهاند.این خود مبین این امر است که سردمداران نئولیبرال این اتحادیه علیرغم همه زوری که زدهاند تا مردم را برای مشروعیت دادن بهسیاست ریاضتاقتصادی به پای صندوقرای بکشانند، با شکست روبرو شدهاند.این خود مایه امیدواری است تا احزاب و سازمانهای مارکسیستیلنینیستی و نیروهای مترقی با تکیه به کارگران و زحمتکشان و همه آحاد ملت ، در یک همهپرسی عمومی خواست خروج فوری دولتهای خود از این اتحادیه ارتجاعی را محقق نمایند. از هم پاشیدگی این اتحادیه، منفرد شدن دولتهای امپریالیستی و تشدید تضادهای آنها بهنفع مبارزات طبقهکارگر و خلقهای اروپا و جهان است.
***
padarjan2024-07-02T07:28:26+00:00