آمارسازی در جمهوری اسلامی: ۴۰ درصد مردم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند؟!
بهرام رحمانی
یکی از شگردهای جمهوری اسلامی، جعل آمار و آمارسازیهای کاذب است. تازه با این جعل و آمارسازی، مقامات جمهوری اسلامی ادعا کردهاند که ۴۰ درصد واجدین شرایط رای دادن در این انتخابات شرکت کردهاند.
نمایش انتخابات زودهنگام جمعه ۸ تیر-۲۸ ژوئن، برای برگزیدن جانشین ابراهیم رئیسی، معروف به «جلاد» برگزار میشود، آیتالله رئیسی رئیس جمهور سابق و همراهانش ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ در سانحه هلیکوپتر «شربت شهادت» را داوطلبانه و یا اجباری سر کشیدند. طبق اصول ۱۳۱ و ۱۳۲ قانون اساسی، معاون اول رئیسجمهور(محمد مخبر) با حکم علی خامنهای بهعنوان سرپرست ریاستجمهوری و مدیر قوه مجریه منصوب و مامور شد تا با همراهی سران قوای مقننه و قضاییه انتخابات را نهایتا ظرف مدت ۵۰ روز برگزار کنند.
براساس اعلام ستاد انتخابات وزارت کشور ايران، مسعود پزشکیان نامزد اصلاحطلب و سعید جلیلی نامزد اصولگرا به بیشترین آرا در انتخابات زودهنگام چهاردهمین دوره ریاست جمهوری دست یافتند اما به دلیل پایین بودن میزان مشارکت، انتخابات به مرحله دوم کشیده شد.
محسن اسلامی، سخنگوی ستاد انتخابات در نشستی خبری درصد مشارکت را ۴۰ درصد اعلام کرد و گفت: آرا برای شورای نگهبان فرستاده میشود و هیچکدام از نامزدها نتوانستند اکثریت آرا را به دست بیاورند و نفر اول و دوم بهعنوان بالاترین آمار به شورای نگهبان معرفی میشوند و بر اساس قانون جمعه بعدی زمان برگزاری مرحله دوم تعیین میشود، یعنی ۱۵ تیر ماه صورت خواهد گرفت.
بر اساس گزارش محسن اسلامی، آمار نهایی به شرح زیر است:
تعداد کل شعب شمارش شده: ۵۸۶۴۰
تعداد شهرستانهای شمارش شده: ۴۸۲
تعرفههای شمارش شده: ۲۴۵۳۵۱۸۵
*مسعود پزشکیان: ۱۰۴۱۵۹۹۱
*سعید جلیلی: ۹۴۷۳۲۹۸
*محمد باقر قالیباف: ۳۳۸۳۳۴۰
*مصطفی پورمحمدی: ۲۰۶۳۹۷
شهروندان و فعالان رسانهای که از نزدیک حضور مردم در حوزههای رای را پیگیری کردهاند میگویند میزان مشارکت در برخی از حوزههای جنوب تهران بسیار کم بوده است، در اغلب شهرهای متوسط و کوچک نیز گزارشهای کاربران رسانههای اجتماعی حاکی از استقبال بسیار کم مردم در انتخابات بوده است.
مشارکت شهر تهران: ۲۳ درصد(حدود آمار مطرح شده)
بیشترین مشارکت: خراسان جنوبی(حدود ۶۱ درصد)
پایینترین مشارکت: کردستان(حدود ۲۳ درصد)
بنا بر اعلام وزارت کشور، بیش از ۶۱ میلیون نفر در داخل کشور واجد شرایط رای دادن بودهاند، تعداد ایرانیان واجد شرایط در خارج از کشور نیز بیش از ۵/۳ میلیون نفر برآورد شده است. مجموع صندوقهای رای در داخل کشور ۵۸ هزار و ۶۴۰ و در خارج ۳۴۴ صندوق اعلام شده بود.
در ادامه به نمونههایی از جعل آمار توسط جمهوری اسلامی اشاره میکنیم.
دولت سیزدهم به ریاست رئیسی جلاد، به منظور افزایش آمار صادرات، فروش نفت و میعانات نفتی را هم به تراز تجاری محصولات غیرنفتی اضافه میکنند تا از آمار صادرات، کارنامه مثبتی به نمایش بگذارند.
این در حالی است که اصولا و بر اساس مفاهیم اقتصادی، مفهوم تراز تجاری به تجارت گمرکی غیرنفتی اشاره دارد. اما این محاسبات در دولت سیزدهم برای پنهانکاری و تبلیغات حکومتی به کل نادیده گرفته میشوند؛ دولتی که پا را از آمارسازی فراتر میگذارد و این گونه مفاهیم اقتصادی را تغییر میدهد.
دیماه سال گذشته نیز مراکز دادهای حکومت با ابتکار اضافه کردن رقم صادرات نفت به تراز تجاری، تلاش کردند تراز تجاری کشور را مثبت جلوه دهند.
در تاریخ ششم دی ۱۴۰۲، رئیس گمرک ایران از تراز تجاری مثبت ۱۵/۵ میلیارد دلاری در ۹ ماهه ابتدایی سال خبر داد. در حالی که با کم کردن رقم ۲۶ میلیارد و ۴۶۰ میلیون دلاری صادرات نفت و رقم یک میلیارد و ۸۰ میلیون دلاری صادرات برق از آمار تجارت گمرکی ایران، مجموع صادرات کشور در ۹ ماه ابتدایی سال برابر با ۳۶ میلیارد و ۴۳۰ میلیون دلار بوده است. بدین ترتیب، تراز تجاری غیرنفتی ایران در ۹ ماهه ابتدایی سال برابر با منفی ۱۰ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار به دست میآید.
با چنین رقم منفی و کارنامهای ضعیف، تیم اقتصادی دولت به این نتیجه رسید که برای اولین بار آمار صادرات نفت را هم به تراز تجاری گمرک بیافزاید تا شاید بتواند یک رسوایی تاریخی در تراز تجاری را به دستاورد خود تبدیل کند.
این تبدیل رسوایی به دستاورد در حالی است که محاسبات نشان میدهند در ۹ ماه ابتدایی سال گذشته، هر ماه ۱/۱ میلیارد دلار ارز از کشور خارج شده است.
اما گذشته از آمارسازیهای اینچنینی، نمونه گزارشهای غیر واقعی از سوی گمرک جمهوری اسلامی هم کم نبودهاند. چندی پیش اتاق بازرگانی از آمارسازی گمرک در زمینه صادرات غیرنفتی پرده برداشت.
بعد از انتشار آمارسازیها از واردات و صادرات کشور، بسیاری از کارشناسان به آن واکنش نشان دادند. رئیس کمیسیون توسعه صادرات غیرنفتی «اتاق ایران» در واکنش به انتشار آمارهای اینچنینی، تراز تجاری سال گذشته را بزرگترین تراز منفی شکل گرفته میان صادرات و واردات در یک دهه گذشته دانسته و گفته بود: «در چنین شرایطی، گمرک به تازگی آمار صادرات نفتی را هم در کنار صادرات غیرنفتی آورده است که این یک سنت جدید بهشمار میآید. در چهار دههگذشته بهطور معمول ملاک عمل، صادرات غیرنفتی بوده است اما به هر حال با محاسبه آمار صادرات نفتی، تراز تجاری کشور مثبت میشود.»
بعد از آن، افراد تیم اقتصادی دولت مانند «محمدرضا فرزین»، رییس کل بانک مرکزی و «سید احسان خاندوزی»، وزیر اقتصاد و دارایی برای دفاع از عملکرد دولت سیزدهم، مدعی شدند تراز تجاری ایران در ۵۰ سال گذشته همواره منفی بوده است. این در حالی است که اگر در طول نیم قرن گذشته هم نفت در محاسبات تجارت گمرکی را میگنجاندند، تقریبا در تمام سالها تراز تجاری مثبت برای ایران ثبت میشد.
ذکر این نکته ضروری است که محمدرضا فرزین حتی برای اثبات عملکرد خوب دولت رئیسی، تراز تجاری مثبت و بدون نفت ایران در سالهای ۱۳۹۴، ۱۳۹۵ و ۱۳۹۷ را همزمان با اجرای «برجام» نادیده گرفته و یا کتمان کرده است.
سرانه مطالعه؛ آمار متفاوت مسئولان
محسن پرویز، که زمانی معاون فرهنگی وزیر ارشاد و در فاصله سالهای ۸۵ تا ۸۹ رئیس نمایشگاه کتاب تهران بود، میگوید آمار دو دقیقهای مربوط به یک پژوهش پیش از سال ۵۷ بوده است. او اردیبهشت سال ۹۰ در گفتوگویی با روزنامه جام جم گفته بود که بر اساس بررسیهایی که در دهه هفتاد خورشیدی انجام شده سرانه مطالعه ۱۰ دقیقه بوده که مطابق پژوهشهای جدید به ۱۸ دقیقه رسیده است.
اندکی پس از سخنان محسن پرویز، وزیر ارشاد محمد حسینی میزان سرانه مطالعه کتابهای غیردرسی را بین ۱۲ تا ۱۸ دقیقه اعلام کرد و گفت، اگر زمان خواندن دعا و روزنامه و مجله را هم به این رقم اضافه کنیم سرانه مطالعه در ایران به ۷۶ دقیقه میرسد. در این فاصله برخی مدیران فرهنگی دولت میزان مطالعه سرانه در ایران را بیش از دو ساعت نیز اعلام کردهاند.
منصور واعظی، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور در تازهترین اظهارات خود، ۴ بهمن ۹۱ مدعی شد از سال ۸۷ بررسی میزان مطالعه با روشهای کاملا جدیدی انجام میشود که مطابق آن سرانه مطالعه در ایران در حال حاضر به ۷۵ دقیقه و ۳۶ ثانیه رسیده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، واعظی، چهارم بهمن ماه ۱۳۹۱ در یک نشست خبری در سالن کنفرانس کتابخانه مرکزی پارک شهر گفت: یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی و دولتهای نهم و دهم در کشورمان، ارتقا، هدفمند شدن و سامانیافتن سطح مطالعه در میان اقشار مختلف بوده است.
به این ترتیب، مسئولان جمهوری اسلامی ادعا میکنند میزان مطالعه در این کشور طی کمتر از یک دهه جهش یافته و از بسیاری از کشورهای پیشرفته اروپایی بالاتر رفته است. شواهد بسیاری نادرستی این ادعا را نشان میدهد.
اگر اظهارات مسئولان جمهوری اسلامی در مورد چند برابر شدن میزان مطالعه را درست فرض کنیم، باید در همین فاصله زمانی تعداد کتابها و نشریههای منتشر شده در ایران نیز به نسبت مشخصی افزایش یافته باشد.
از سوی دیگر، اگر سرانه مطالعه در ایران از کشوری مانند آلمان بیشتر شده باشد، ضروری است که مثلا تیراژ کتابها و نشریهها در دو کشور دستکم برابر باشد. با در نظر گرفتن آمار و ارقام رسمی، در هیچ یک از دو مورد چنین نیست.
برخلاف ادعای واعظی، در دهه هشتاد خورشیدی که بخش بزرگ عمر دولتهای نهم و دهم در آن گذشته «سطح مطالعه در میان اقشار مختلف» نه تنها سامان نیافته، که بهشدت افت کرده است.
تعداد عنوان کتابهای منتشر شده از ابتدا تا پایان دههی هشتاد دوبرابر شده و در سال ۸۹ به ۶۴ هزار و ۶۰۰ رسیده است. مسئولان این افزایش را بدون در نظر گرفتن دیگر مولفهها سند افزایش کتابخوانی وانمود میکنند و ایران را از این منظر در جایگاه کشورهای برتر جهان، و فراتر از بسیاری کشورهای اروپایی قرار میدهند.
نگاهی به دیگر بخشهای آماری که موسسه خانه کتاب منتشر میکند نشان میدهد که ادعای مسئولان دقیقا برخلاف واقعیتهای موجود است؛ افزایش عنوان زمانی بهمعنای افزایش مطالعه میبود که تعداد کتابهای منتشر شده نیز دو برابر میشد.
تعداد کل کتابهای چاپ شده، بهویژه در نیمه دوم دهه هشتاد روندی نزولی داشته و در فاصله سالهای ۸۵ تا ۸۹ حدود ۳۲ میلیون نسخه کمتر شده است. علت این امر کاهش شدید تیراژ کتاب در سالهای گذشته است.
در سال ۸۰ تیراژ متوسط کتاب در ایران ۵۲۳۴ نسخه بود که در ۹ ماه نخست سال ۹۱ با حدود ۴۹ درصد کاهش به ۲۷۶۸ نسخه نزول کرده است.
فکتنامه، ۷ بهمن ۱۴۰۲، مینویسد: سرانه مطالعه در ایران از آمارهایی است که برای هر ایرانی جذابیت دارد، طبق آماری که آمارفکت به دست آورده است، ایرانیانی که علاقهمند به مطالعه کتاب هستند بیشترین علاقه را به مطالعه کتابهای ادعیه و قرآن با ۳/۳۳ درصد، سپس رمان و داستان با ۲/۱۶ درصد و روانشناسی و تربیت ۸/۸ درصد در تبههای اول تا سوم قرار دارد.
این گزارش به نقل از مرکز آمار ایران مینویسد؛ سرانه مطالعه کتاب توسط افراد ۱۵ ساله به بالا در ایران نشان میدهد سرانه مطالعه کتب غیردرسی(بهجز قرآن و کتب ادعیه) ۴ ساعت در ماه است و البته کل سرانه مطالعه کتب غیردرسی ایرانیان در ماه، ۶ ساعت و ۳۲ دقیقه است.
با توجه به آماری که آمار فکت از وبسایت آماری مرکز آمار ایران به دست آورده است؛ آمار سرانه مطالعه افراد ۱۵ سال به بالا در ایران در سال ۱۳۹۹ به ثبت رسیده است. بر اساس این آمار در سال ۱۳۹۹ بیشترین سرانه مطالعه ایرانیان در زمینه کتب غیر درسی و حدود ۳۹۲ دقیقه در ماه بوده است. بر اساس آمار موجود، کمترین سرانه مطالعه ایرانیان طی سال ۱۳۹۹ در خصوص مطالعه نشریه بوده بهطوری که این میزان، ۲۳ دقیقه در ماه بوده است.
طبق آخرین آماری که از سرانه مطالعه در جهان وجود دارد، کشور هند با سرانه مطالعه ۱۰ ساعت و ۴۲ دقیقه در هفته رتبه اول کشورهای دارای میانگین بالای مطالعه قرار دارد، در انتهای این لیست نیز کشور کره با ۳ ساعت و ۶ دقیقه میانگین مطالعه در هفته قرار گرفته است.
آمار سرانه مطالعه روزنامه چاپی و الکترونیکی افراد ۱۵ ساله و بیشتر باسواد در ماه شامل مطالعه هرگونه اخبار و مقاله خبری اعم از روزنامههای چاپی، اینترنتی و دیجیتال میشود که در مجموع همه این نوع مطالب هر ایرانی به صورت متوسط در هر ماه حدود ۱ ساعت و ۲۳ دقیقه از زمان خود را صرف مطالعه اینگونه مطالب در سال ۱۳۹۹ کرده است.
شانزده سال پیش در آبان سال ۱۳۸۷، کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای روز ۱۳ آذر را به یاد دو جانباختهی راه آزادی اندیشه و بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، روز مبارزه با سانسور نامید و از همهی افراد و تشکلهای فعال در عرصههای مختلف اجتماعی خواست که این روز را به رسمیت بشناسند و از آن حمایت کنند. اگرچه در همان زمان نیز قرار دادن یک روز برای جلب توجه جامعه نسبت به سانسور ضرورت و اهمیت بسیار داشت، گذشت زمان و بروز اتفاقهای گوناگون در حیات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی بر این اهمیت تاکید گذاشت و نشان داد که سانسور به عنوان یکی از صورتهای اساسی نقض آزادی بیان در زندگی انسانها چه نقش ویرانگری ایفا میکند. این نقش در ایران از یک و نیم قرن پیش به طور رسمی با اعتمادالسلطنه و ناصرالدین شاه آغاز شد و هرچه پیشتر آمد بر دامنه و سیطره خود افزود تا آنجاکه در چهار دههی اخیر یکی از ابزارهای تعیینکننده در دست حاکمیت برای سرکوب جنبشهای اجتماعی، برای مقابله با اعتلای فرهنگی، برای تحمیل تکصدایی، برای فریب و مهندسی افکار، … بوده است. راست آنکه سانسور مکمل همه شیوههای سرکوب است. حاکمیت با استفاده از این ابزار بود که اخبار و اطلاعات واقعی دههی سراسر سرکوب ۶۰ را از دسترس مردم دور کرد؛
با همین ابزار به قلب ماهیت اتفاقها و پدیدهها و شخصیتها دست زد و از آنها «هویت» جعلی ساخت، «چراغ»های دروغین برافروخت و به وارونه کردن ارزشهای انسانی پرداخت؛
با همین ابزار بر فساد گستردهی نهادها و دستاندرکارانش و بر فقر روزافزون مردم و تبعات غیرانسانی آن پرده کشید، کشتار ۱۷۶ سرنشین هواپیمای اوکراینی را، پس از سه روز دروغ و انکار، «حادثه» وانمود، بر هر معترض و مخالف و منتقد انگ «جاسوس» و «امنیتی» و «بیمار» زد؛
با همین ابزار تیراژ کتاب را در جامعهای هشتادوپنج میلیونی به ۲۰۰ نسخه رساند، تئاتر را از صحنه خارج کرد، سینمای رسمی را به ابتذال کشاند، سازها را پشت پرده نشاند، بسیاری از هنرمندان را تاراند یا منزوی ساخت، توصیف و گزارش واقعیتهای اجتماع را توطئه خبرنگار و گزارشگر و عکاس نمایاند و چیزی بهنام روزنامه مستقل باقی نگذاشت، اینترنت را برای مردم به گرانترین و آزاردهندهترین اینترنت جهان بدل کرد، امواج پارازیت را به جای تصاویر ماهواره پراکند تا چشم مردم را بر روی جهان ببندد؛
با بهکارگیری همین ابزار نیمی از مردم جامعه را، زنان را، از پرداختن به برخی هنرها، از زندگی بهمثابه انسان صاحباختیار بازداشت؛
با همین ابزار پیرامون اخبار دستگیرشدگان اعتراضات خیابانی و زندانیان سیاسی و عقیدتی دیوار کشید و بر خون جاری معترضان در خیابانهای سراسر کشور خاک پاشید و آن را «هزینه جراحی» رمزگذاری کرد.
و در تازهترین اقدام، نهاد متولی سانسور یعنی وزارت ارشاد سامانهی «نظارت پسینی» را طراحی کرد تا با قرار دادن شیوههای غیررسمی در کنار روشهای رسمی و قانونی به اعمال هرچه بیشتر سانسور بپردازد.
اگر همهی این واقعیتها اهمیت آزادی بیان و کارکرد سانسور را و تعیین یک روز برای پرداختن ویژه به آن را نشان نداده باشد، جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سالی که گذشت بهخوبی آن را عیان کرد. زیرا در این جنبش بود که «آزادی» با پای مردم معترض به خیابانهای شهر آمد، با صدایی رسا فریاد زده شد و به پرچم مردم بهجانآمده بدل گشت؛ در این جنبش بود که خواست «آزادی بیان» بر سرِ دست مردم بلوچستان و خواست «آزادی عقیده» بر سر دست مردم گالیکش بالا رفت. این فریادها پیامی نداشت جز مخالفت جدی و آشکار با سانسور و سرکوب آزادی بیان.
آنچه تا اینجا برشمرده شد مشتی از خروارِ نقش سانسور در ایجاد خفقان و ممانعت از دسترسی مردم به اطلاعات و ابراز وجود آنهاست که جملگی نشان میدهند سانسور را نباید محدود به کتاب و نشریه و فیلم و بهطور کلی موقوف به ادبیات و هنر پنداشت. این کار تقلیل دادن نقش سانسور در دورهای است که به آن «عصر اطلاعات» میگویند.
در پانزده سالی که از این نامگذاری میگذرد، بر شدت و ابعاد سانسور افزوده شده است و نیز بر مقاومت و مبارزه در برابر آن. واقعیتها نشان میدهند سانسور حکومتی بر همهی عرصههای زندگی روزمره اثر مخرب میگذارد اما در عین حال مقاومت نیز برمیانگیزد. کما اینکه بهموازات تحمیل سانسور از سوی نهادهای مختلف، در تمام این سالها بودهاند جریانها، تشکلها و افرادی که دست به مقاومت زدهاند، از جمله کانون نویسندگان ایران؛ کوششی جانفرسا به بهای عمر و جان خواستاران آزادی بیان. نام بکتاش آبتین یادآور این واقعیت است. مقاومت در برابر سانسور، عمل به حقِ آزادی بیان است و آنها که چنین میکنند حق آزادی خود را بهجا میآورند. این یعنی آزادانه زیستن در شرایط استبدادی. تعیین یک روز برای بزرگداشت مبارزه با سانسور بخشی از مقاومت در برابر اختناق است.
روزی است که باید این مقاومت و مبارزه را پیش چشم جامعه آورد، درباره آن به گفتوگو نشست، رهروانش را بزرگ داشت و بر شمار آنها افزود، جانباختگانش را یاد و هدفهایش را یادآوری کرد؛ از جامعه بدون سانسور و تلالو رنگهای گوناگون انسانی و پژواک آهنگ صداهای متفاوت در آن سخن گفت. ۱۳ آذر به همین منظور روز مبارزه با سانسور نامگذاری شده است.
کانون نویسندگان ایران ۱۳ آذر روز مبارزه با سانسور را که امسال مصادف با بیستوپنجمین سال دادخواهی قتل سیاسی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده است گرامی می دارد و اهل قلم، هنرمندان و همه مخالفان سانسور را به بزرگداشت این روز فرا میخواند.
آمارسازی با تحویل خانههای بدون آب و برق مسکن مهر به مردم
حدود دو سال پیش، مالکان مسکن مهر در تهران به رسانهها اعلام کردهاند که دولت خانههای آنان را بدون اینکه مراحل ساختشان تکمیل شده باشد، تحویل داده است. برخی از این خانهها با وجود اینکه بیش از شش ماه از تحویل آنها میگذرد، همچنان برق، آب و دیگر امکانات اولیه زندگی را ندارند.
وبسایت تجارتنیوز در گزارشی این موضوع را تایید کرد و نوشت: «آنطور که شواهد نشان میدهد، دولت ابراهیم رئیسی در راستانی افزایش آمار ساخت و تحویل واحدهای مسکونی به تحویل خانههای بدون امکانات اولیه متوسل شده است.»
بر مبنای این گزارش، مسکن مهر که از همان ابتدا از منظر مکانیابی، نحوه تامین مالی، کیفیت ساخت و زمان تحویل موردانتقاد مردم و کارشناسان بود، حالا با گزارشهای مربوط به تحویل بدون امکانات واحدها دوباره حاشیهساز شده است
مالکان مسکن مهر در شهرستان پردیس، به رسانهها گفتهاند که ماهها قبل واحدهایشان را تحویل گرفتهاند اما هنوز برق ندارند و سکونت در این خانهها ممکن نیست. تحویل خانههای بدون امکانات اولیه به مالکان مسکن مهر پس از سالها انتظار موضوعی است که حتی رسانههای وابسته به حاکمیت نیز نتوانستهاند آن را انکار کنند.
خبرگزاری تسنیم، پیشتر در گزارشی اعلام کرده بود که برخی واحدهای مسکن مهر پردیس پس از ۱۳ سال انتظار مالکان، ناقص و بدون امکاناتی نظیر آب، برق و گاز به مالکان تحویل داده شدهاند. این خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران با سلب مسئولیت از دولت، پیمانکاران را مقصر اصلی تحویل خانههای بدون امکانات معرفی کرد و مدعی شد که آنها واحدهای مسکونی را بدون در، پمپ، مخزن و آسانسور تحویل مردم میدهند.
بهرغم ادعاهای رسانههای حکومتی، شواهد نشان میدهد که تحویل شتابزده خانههای بدون امکانات با آمارسازیهای دولت ابراهیم رئیسی ارتباط مستقیم دارد. رئیس دولت سیزدهم جمهوری اسلامی پس از شروع به کار در تابستان ۱۴۰۰، طرحی را با عنوان «نهضت ملی مسکن» کلید زد و مدعی شد که سالانه یک میلیون مسکن برای نیازمندان میسازد اما وعده ابراهیم رئیسی نیز مانند وعدههای حسن روحانی در طرح ملی مسکن و وعدههای محمود احمدینژاد در پروژه مسکن مهر، نهتنها محقق نشد که چالشهای بازار مسکن را هم افزایش داد و حالا آنطور که گزارشها نشان میدهد، با وجود گذشت دو سال، تعداد خانههای در حال ساخت از نصف وعده دادهشده برای یک سال هم کمتر است.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بهتازگی اجازه داده که دولت منصوبش به منظور تامین بخشی از هزینههای پروژه نهضت ملی مسکن و برای اینکه به بتواند به وعدهاش عمل کند، دو میلیارد دلار از منابع صندوق توسعه ملی برداشت کند.
وضعیت مسکن در ایران به اندازهای وخیم است که حتی نهادهای حاکمیتی مثل مرکز پژوهشهای مجلس نیز وخامت آن را تایید کردهاند. این مرکز در یکی از آخرین گزارشهایش از وضعیت مسکن در شهرهای بزرگ نوشت سیاستهایی که طی سالها و دهههای گذشته در حوزه مسکن اجرا شدهاند، نهتنها به ترقی خانوادههای کمدرآمد از نردبان مسکن منجر نشدند که سقوط طیف گستردهای از مستاجران را از این نردبان در پی داشتند و به شیوع اشکال مختلف بیخانمانی دامن زدهاند.
پیشتر مرکز آمار ایران در گزارشی با عنوان «قدرت خرید و زمان انتظار خانهدار شدن» نوشته بود یک کارگر حداقلبگیر اگر بهمدت ۱۷۸ سال ماهیانه بخشی از درآمدش را پسانداز کند، خواهد توانست یک آپارتمان ۸۰ متری با میانگین قیمتهای موجود خریداری کند.
آمارسازی راهیان نور؛ آیا سالانه ۳ تا ۷ میلیون نفر از مناطق جنگی بازدید میکنند؟
دستکاری و جعل آمار، از شیوههای رایج جمهوری اسلامی است؛ آمارسازی در خصوص «زائران راهیان نور» یکی از این موارد است. بنا بر دادههای ستاد مرکزی راهیان نور که در فاصله سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ در سالنامه آماری مرکز آمار ایران منتشر شده، بیش از ۲۵/۵ میلیون نفر طی پنج سال، در کاروانهای بازدید از مناطق جنگی ایران و عراق شرکت کردهاند. این اعداد و ارقام در مقیاس آماری نه تنها غیرمنطقی و به شدت اغراقآمیز هستند، بلکه بر اساس الگوهای یکسان عددسازی شدهاند.
طبق آمارهای مورد ادعا، بیشترین آمار بازدیدکننده مربوط به سال ۱۳۹۷ با رکورد بازدید بیش از ۷ میلیون نفر و کمترین آمار مربوط به سال ۱۳۹۹ در کشاکش همهگیری کرونا است که طبق آمار ادعایی، در طول سال بیش از ۲ میلیون و ۶۱۶ هزار نفر در کاروانهای راهیان نور حضور داشتهاند.
در همین راستا ادعا میشود که در سال ۱۴۰۰ نیز با وجود محدودیتهای همهگیری کرونا، باز هم بیش از ۳ میلیون نفر در این مراسم شرکت کردهاند که بیشترین تعداد آنها از استانهای تهران، خراسان رضوی، فارس، اصفهان، مازندران و خوزستان بودهاند.
دلایل جعلی بودن آمار
۱– مقیاس با تعداد کل سفرها: اگر آمارهای مورد ادعای راهیان نور را با آمار کل سفرهای داخلی مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که آمار مذکور به شدت اغراقآمیز و غیرمنطقی هستند.
بر اساس آخرین آمارگیری گردشگران ملی مرکز آمار ایران، تعداد کل سفرهای داخلی در سال ۱۴۰۰ در مجموع حدود ۲۴/۶ میلیون و تعداد سفرهای با اقامت شبانه تنها ۱۰/۳ میلیون سفر بوده است که از این میان حدود ۱/۶ میلیون سفر، با انگیزه گردش و تفریح، ۴۴۰ هزار سفر، با انگیزه زیارت و حدود ۶/۷ میلیون سفر با انگیزه دیدار دوستان و بستگان انجام شده است.
بهعبارتی آمار مورد ادعای سفرهای راهیان نور، معادل ۱/۵ برابر کل سفرهای تفریحی و زیارتی با اقامت شبانه در سال ۱۴۰۰ است.
بیشتر سفرهای راهیان نور معمولا با اتوبوس انجام میشود که گزارش سالانه تصادفها و تلفات آنها در گزارشهای رسانهای جلب توجه میکند.
با این حال براساس آمارگیریهای مرکز آمار ایران، کل سفرهای انجام شده در کشور با اتوبوس در سال ۱۴۰۰ حدود ۸۹۷ هزار سفر است که حدود ۷۳۵ هزار مورد آنها سفر با اقامت شبانه بوده است. به عبارتی آمار مورد ادعای راهیان نور چهار برابر کل سفرهای انجام شده با اتوبوس به سراسر کشور است.
۲- الگوی عددسازی
مقایسه آمارهای راهیان نور در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰ نشان میدهد، اعداد و ارقام ارائه شده بر اساس اعمال یک ضریب ثابت به یک عدد متغیر میان مردان و زنان و همچنین استانهای کشور تقسیم شده است.
بهطور مشخص نسبت زنان به مردان در این آمار در همه سالها بدون استثنا ۱۰۰ زن به ازای ۱۱۲ مرد است.
سهم استان آذربایجان شرقی به نسبت کل سفرهای راهیان نور در همه سالها ۴/۰۶ درصد، سهم استان سمنان ۱/۴۲ درصد، سهم استان همدان ۲/۱۹ درصد و سهم تهران همیشه ۱۷/۲۱ درصد است. در صورتی که محاسبات را تا ۴ یا ۵ رقم اعشار هم ادامه دهیم، اعداد کماکان ثابت باقی میمانند.
این الگوی تکرار شونده بدان معنی است که ستاد مرکزی راهیان نور هر سال عددی ثابت را بهعنوان آمار کل در نظر میگیرد و سپس آن را به نسبت ثابت میان استانهای کشور تقسیم و به اسم آمار واقعی منتشر میکند.
این آمارسازی مبنای تخصیص منابع مالی از بودجه عمومی دولت و منابعی است که از ثروت ملی در اختیار نهادهای حکومتی قرار دارد.
پایگاه دادههای باز ایران ۲ سال پیش در مقالهای جداگانه به وضعیت بودجه سالانه مراسم راهیان نور طی سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ پرداخته است.
بقیه دارد
یکشنبه دهم تیر ۱۴۰۲- سیام یونی ۲۰۲۴