Skip to content
اوج وقاحت خونآشامی بنام ملا مصطفی پورمحمدی
اوج وقاحت خونآشامی بنام ملا مصطفی پورمحمدی
این جانی حرفهای داغ ننگ به پیشانی را تاریخ ایران فراموش نخواهد کرد
«جرم بیجزا، موجب تقویت و تداوم آن میشود»
ا. م. شیری
به دنبال درگذشت ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران و هیأت همراه وی، از جمله، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجۀ کشور و آیتالله آلهاشم، امام جمعۀ تبریز در سانحۀ سقوط مرموز بالگرد، این امر طبیعی بود که حاکمیت ایران تصمیم گرفت برای تعیین رئیس جمهور جدید، در هشتم تیر ماه انتخابات ریاست جمهوری برگزار نماید.
به روال همۀ دورهها، تعدادی در حدود هشتاد نفر برای نامزدی ریاست جمهوری در وزارت کشور ثبتنام کردند.
در پایان مهلت ثبتنام، شورای به اصطلاح نگهبان قانون اساسی طبق معمول همیشه بعد از بررسی صلاحیت ثبتنامکنندگان، صلاحیت شش نفر از آنها را برای احراز پست ریاست جمهوری تأئید کرد: محمدباقر قالیباف، مصطفی پور محمدی، مسعود پزشکیان، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی و امیر حسین قاضیزادۀهاشمی.
با شروع دورۀ رقابتهای انتخاباتی، هر یک از نامزدها سعی کردند با یادآوری «خدمات» گذشتۀ خود، ایدهها، افکار، نقطهنظرات و برنامۀ خود را در صورت نشستن بر صندلی ریاست جمهوری بیان کنند.
تا اینجا ظاهراً هیچ امر غیرعادی به نظر نمیرسد. اما پس از این دو نکتۀ کاملاً غیرطبیعی بشدت چشمگیر بود:
اول- تأئید صلاحیت ملا مصطفی پورمحمدی با پروندۀ فوق سنگین ارتکاب قتل و کشتار اسیران از سوی شورای به اصطلاح نگهبان قانون اساسی؛
دوم- تمرکز حملات توپخانۀ سنگین تبلیغاتی فقط روی یک نفر از شش نامزد انتخاباتی! بگونهای که مصطفی پورمحمدی بعنوان یکی از عوامل اصلی اسیرکشیهای سالهای ١٣۶٠-١٣۶٧و یکی از خالقان گلزار خاوران و دیگر گورستانهای جمعی، بکلی در سایه ماند، از نظرها پنهان شد تا جائی که حتی جریانهای مدعی ترقی و عدالتخواهی و بطور کلی، قطبنما گمکردگان نیز از کنار آن به سادگی گذشتند.
به هر حال، صرفنظر از صحت و سقم اظهارات و بیانات پنج نامزد انتخاباتی، مصطفی پورمحمدی تنها نامزدی بود که گذشتۀ جنایتبار خود را، قتل و کشتار هزاران نفر از فرزندان کشور را با افتخار یادآوری کرد و آن را امری دانست که گویا خدا و امام مورد نظر وی به او محول کرده بود.
برای راقم این سطور هنوز معلوم نیست که خداوند تبارک و تعالی کی و چگونه با او و امام مورد نظرش تماس گرفت، بر چه اساسی بر «کفر» هزاران اسیر دربند صحه گذاشت و فرمان خود مبنی بر «فقاتلو ائمة الکفر» را به آنها ابلاغ کرد! معلوم نیست خدای عزوجل، قادر و توانا، آگاه به همۀ امور و به همۀ اعمال و تفکر همه کس، چرا وظیفۀ خود را به آنها محول کرد؟! چرا خودش مستقیماً وارد عمل نشد؟ آیا دستاش کوتاه بود؟! اصلا، چرا این همه «کفار» را آفرید و سپس قتل آنها را به عهدۀ پورمحمدیها واگذار کرد؟
مصطفی پورمحمدی با ادعای افتخار به گذشتۀ جنایتبار خود، در واقع، اوج وقاحت خود را نشان داد و بار دیگر با چنگال خونچکان خود بر چهره هزاران خانوادۀ داغدار ایرانی چنگ زد، نمک بر زخم همیشه سوزان آنها پاشید.
طبیعتا، به آنچه پورمحمدی افتخار میکند، منبعث از ماهیت و خصلت ذاتی این خونآشام است و مایۀ تعجب و حیرت هم نیست! در عین حال، تأئید صلاحیت او برای احراز پست ریاست جمهوری کشور از سوی شورای به اصطلاح نگهبان قانون اساسی کشور، بمفهوم تأئید یک جنایتکار حرفهای و حمایت از او برای ادامۀ جنایت است. اینجاست که اصل «جرم بیجزا، موجب تقویت جنایتکار و تداوم جنایت میشود»، معنا و مفهوم واقعی بخود میگیرد.
با این اوصاف، آیا نمیتوان گفت: شورای نگهبان به اصطلاح قانون اساسی، نه نگهبان قانون اساسی کشور، بلکه، نگهبان و محافظ جانیان حرفهای و طرفدار تداوم جرم و جنایتکاری در کشور است؟! آیا شورای نگهبان به اصطلاح قانون اساسی، مثلا، آقای جنتی بعنوان یکی از اعضای آن توان تشخیص مصالح و منافع کشور را دارد؟! اگر آری، با کدام درک سیاسی و سابقۀ مبارزاتی؟!
علیایهالحال، صرفنظر از نتیجۀ انتخابات ٨ تیر ماه، بنظر میرسد به حکم عقل و خرد، به حکم حق و عدالت، نباید اجازه داد جنایات هولناک پورمحمدیها از تاریخ ایران و حافظۀ تاریخی تودههای ستمدیده پاک شود. به حرمت اسیران قربانی جنایات نمایندگان خودخواندۀ خدا، هیچ جانی نباید به فراموشی سپرده شود! تصاویر نکبتبار و پرندۀ جانیان همیشه باید در مقابل چشم باشد!
۴ تیر- سرطان ١۴٠٣
padarjan2024-06-26T05:35:04+00:00
Page load link