ارسلی گروه کمونیستهای انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران
توضیح ضروری: با اتمام دادگاه دونالد ترامپ در نیویورک که طی آن هیئت منصفه در محاکمه مربوط به پرداخت حقالسکوت به استورمی دانیلز بازیگر فیلمهای پورن، رئیسجمهور سابق آمریکا دونالد ترامپ فاشیست را در هر ۳۴ مورد گناهکار شناخته است، گروه ما تصمیم گرفت برای درک عمیقتر ارتباط این دادگاه با تشدید تضادهای بین دو جناح اصلی در قدرت سیاسی این تحلیل رفیق آواکیان که۸ ماه قبل ( در ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۳) نوشتهشده است را برای درک علل آن (رشد فزاینده تضادهای میان آن دو حزب رقیب حکومتی) منتشر کند.
محاکمههای دونالد ترامپ فاشیست، و ماهیت جنایی کل این سیستم
یا: با موضعگیری ترامپ، یا خودنمایی دموکراتها بهعنوان مدافعان عدالت، شما به بازیچه گرفته نشوید – ما به یک انقلاب و یک سیستم اساساً متفاوت و بهمراتب بهتر نیاز داریم.
توسط باب آواکیان
۲۵ سپتامبر ۲۰۲۳
درحالیکه من این را مینویسم، دونالد ترامپ با چندین کیفرخواست جنایی و محاکمههای قریبالوقوع، مربوط به تلاش او برای انجام کودتا و باقی ماندن در قدرت پس از شکست در انتخابات ۲۰۲۰، و سایر اتهامات جنایی جدی روبرو است.
فراتر از حامیان سرسخت ترامپ، برخی از مردم – که فقط بهصورت جزئی و ظاهری به مسائل نگاه میکنند – به این ادعا که خود ترامپ با صدای بلند اعلام کرده است که او قربانی تعقیب ناعادلانه یا آزار و اذیت است، افتادهاند. این شامل برخی از افراد تحت ستم شدید این سیستم میشود که با این ظاهر سطحی پذیرفتهاند که ازآنجاییکه ترامپ توسط افرادی که دولت را اداره میکنند تعقیب میشود، پس در موقعیت که ترامپ قرار دارد چیزی برای تصدیق او وجود دارد، حتی چیزی برای تحسین و احترام در مورد اینکه چگونه ترامپ با سرکشی این اتهامات جنایی و کسانی که آنها را مطرح میکنند، محکوم میکند.
در این راستا، مهم است که در نظر بگیریم که موضعگیری ترامپ – ازجمله تلاش او برای ضربه زدن به ژست «سگ دیوانه» در لیوان خود در “دستگیریاش” برای محاکمهاش در آتلانتا- به نظر میرسد نهتنها باهدف توسل علنی “پایگاه” پرخاشگرانه نژادپرستانه به او باشد، بلکه برای دیگرانی که باید بهتر بدانند، ازجمله مردان سیاهپوست و لاتین تبار (ترامپ ظاهراً محاسبه میکند که حداقل برخی از آنها تحت تأثیر حالت ماچو-سرسخت- او قرار خواهند گرفت).
اینیک بعد اضافی به این موضوع میافزاید که چرا باید روشن شود که ترامپ درواقع چه چیزی را نمایندگی میکند و واقعاً در مورد این اتهامات علیه او چه میگذرد.
در یک سطح مشخص، این واقعیت وجود دارد که همانطور که قبلاً اشاره کردم – و همانطور که در اینجا بیشتر خواهم گفت – دونالد ترامپ “سرسخت” نیست، او کیسهای پفکرده از مدفوع فاشیست است.
اما باید عمیقتر رفت و به اصول اولیه و اصل موضوع رسید.
اولازهمه، ترامپ نماینده طبقه حاکمه این نظام جانستان و روحخراش سرمایهداری- امپریالیسم ایالاتمتحده است و از حمایت بخش قدرتمندی از آن طبقه حاکم برخوردار است.
دوم، و بهویژه، او یک فاشیست است – نماینده بخش فاشیست آن طبقه حاکم. و بیایید روشن کنیم که این به چه معناست. در مقاله اخیر در revcom.us، این نکته تأکید شده است که ترامپ و دیگرانی که همهچیز را به سمت حکومت فاشیستی آشکار در این کشور سوق میدهند،
یک پایگاه اجتماعی سازمانیافته و مسلح متشکل از میلیونها نفر را ایجاد کردهاند که معتقدند در “مأموریتی از جانب خدا” هستند. برای تحمیل دستور کار برتری آشکار سفیدپوستان، تبعیت مردسالارانه زنان و پاکسازی LGBTQ از زندگی عمومی، ترور ضد مهاجر و دیوانگی ضد علمی. برای تحقق این امر، آنها نیاز دارند و میخواهند که عملکرد عادی حاکمیت سیاسی این نظام را “منفجر کنند”.
اکنون، برخی از مردم آنقدر در افکار خود منحرفشدهاند که واقعاً تشخیص میدهند که ترامپ چه چیزی را نمایندگی میکند – یا حداقل اینکه او یک نژادپرست آشکار و علنی است – اما همان مردم بعد این موضع را اتخاذ میکنند که بهتر است با یک نژادپرست شناختهشده مانند ترامپ نسبت به افرادی که وانمود میکنند نژادپرست نیستند اما درواقع مانند رهبران حزب دمکرات هستند، همراه شد. این بیان یک دید رقتآمیز و چشماندازهای کاهشیافته است- ناتوانی در دیدن فراتر از محدودههای این سیستم سرمایهداری-امپریالیسم، و حتی ناتوانی در تصور چیزهایی فراتر از موقعیتی که در آن انتخاب بین نژادپرستهای آشکار و “مخفیشده” است. بهطور مشخصتر، این نوع تفکر نمیتواند درک کند که وقتی یک سیاستمدار برجسته یکی از دو حزب طبقه حاکم (در این مورد، جمهوری خواهان) نژادپرستی آشکار را در بوق و کُرنا میکند، این فقط به “نظر شخصی” یا به “جانبداری شخصی” آنها مربوط نمیشود، اینیک بیانیه آشکار از قصدی است که نژادپرستی، و هر آنچه با آن مرتبط است با حمایت قاطعانه قدرت کامل دولت (پلیس، نیروهای مسلح، دادگاهها، زندانها و غیره) به سیاست رسمی دولت تبدیل شود، و همچنین “شبهنظامیان” نژادپرست و سایر افراد فاشیست مسلح (معادل امروزی کوکلوکس کلان و مابهای اوباش لینچ دوران جداسازی آشکار، “قانونی” و “وضعیت درجه دوم” برای سیاهپوستان قائل شدن). ازجمله، به همین دلیل است که این فاشیستها مصمم هستند حتی اشاره محدودی به تاریخ واقعی این کشور را از آموزش عمومی حذف کنند، ازجمله ماهیت و اثرات وحشتناک بردهداری، پیامدهای آن و ادامه ستم نژادپرستانه تا امروز.
واقعیت این است که ترامپ صرفاً یک نژادپرست «علنی» نیست. همانطور که در یک سری مقالات در سال ۲۰۲۰ بیان کردم، او یک نژادپرست نسلکش است، که مایل است نهتنها به زندانی کردن ادامه دهد، بلکه درواقع تعداد زیادی از سیاهپوستان و دیگر رنگینپوستان که بهوضوح کمتر از انسان در نظر گرفته میشوند، را بکشد.
همچنین باید گفت که این تصور که «بهتر» است که با نژادپرستان «باز» همراه شویم، حداقل در برخی موارد، نهتنها انعکاسی از جهل فاحش است، بلکه باید بهعنوان جاهطلبی ناپاک نامیده شود: تلاش برای رسیدن به موقعیتی برای فرار از عواقب این نژادپرستی آشکار و وارد شدن به “خوبی”های این سیستم، که نهتنها بر سر ستمکشان سیاهپوستان و دیگران در این کشور بلکه بر استثمار شرورانه و به معنای واقعی کلمه فوق-استثمار از میلیاردها نفر در اینجا و در سراسر جهان، ازجمله بیش از ۱۵۰میلیون کودک در جهان سوم (آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه و آسیا).
واقعاً با محاکمههای دونالد ترامپ و درگیریهای “در بالا” چه میگذرد
به بیان اساسی، بخش فاشیست طبقه حاکم، به نمایندگی از ترامپ و حزب جمهوریخواه، مصمم به پاره کردن “هنجارهای سنتی” است که از طریق آنها این کشور از مدت کوتاهی پس از پایان جنگ داخلی در سال ۱۸۶۵ اداره میشود، ازجمله “انتقال مسالمتآمیز قدرت” – که در حقیقت “انتقال مسالمتآمیز قدرت” بین بخشهای مختلف طبقه حاکم، از طریق انتخابات است (با روی کار آمدن برندگان در انتخابات و پذیرفتن نتایج توسط بازندگان). پاره کردن این “هنجارها” – در حین حرکت برای تصاحب و استفاده برای برنامه فاشیستی آنها، نهادهای دولتی کلیدی، ازجمله هیئتمدیره مدارس محلی، هیئتهای انتخاباتی، دولتهای ایالتی، سازمانهای “اطلاعاتی” و نیروهای مسلح، و همچنین دادگاهها در هر سطح، تا دادگاه عالی – همه اینها برای فاشیستها در برقراری حکومت بلامنازع توسط آنها و حذف حتی ظاهر اجازه دادن به برخی “حقوق مدنی و قانونی” که از طریق مبارزه مصمم علیه ستم نژادپرستانه، جنسیتی و سایر بیعدالتیها بهدستآمده است، بسیار مهم است.
(مقالهای در revcom.us که قبلاً به آن اشاره کردم، نمونههایی از تهاجم فاشیستها برای پاره کردن «هنجارهای» این سیستم ظالمانه، ازجمله حرکت به سمت استیضاح جو بایدن – تا حدی بهعنوان «بازپرداخت» برای دموکراتها دو بار ترامپ را درزمانی که رئیسجمهور بود، استیضاح کردند، و به معنای بیشتر، بهعنوان بخشی از حمله جمهوریخواهان برای به دست گرفتن و تحکیم شکلی از حکومت فاشیستی در کل کشور.)
از سوی دیگر (یعنی با بخش مخالف طبقه حاکم که عموماً توسط حزب دموکرات نمایندگی میشود) عزم این است که حفظ «هنجارهای سنتی» و شیوه اداره کشور که برای نسلها انجامشده است- و انجام برخی اقدامات جزئی برای «شمولیت» و «تنوع»، درحالیکه توهم «آزادی و عدالت برای همه» را ادامه میدهد – بهترین راه برای حفظ ثبات حاکمیت سرمایهداری در داخل کشور و تعقیب «ملی» است (یعنی منافع امپریالیستی طبقه حاکم ایالاتمتحده در عرصه بینالمللی. این بخش از طبقه حاکم کاملاً متقاعد شده است که پاره کردن این “هنجارها” و معکوس کردن آشکار امتیازات جزئی به مبارزه علیه بیعدالتی، ثبات حاکمیت سرمایه داری-امپریالیستی آمریکا را “در داخل” بهطورجدی تهدید میکند و موقعیت آن را در سطح بینالمللی تضعیف میکند. زمانی که این کشور با چالشی جدی برای سلطه خود در جهان مواجه است، نهتنها از سوی روسیه، که اکنون در جنگ اوکراین متمرکزشده است، بلکه حتی بیشتر از آن از سوی قدرت رو به رشد چین (که همچنان تظاهر به «سوسیالیست» بودن دارد. حکومت یک حزب بهاصطلاح «کمونیست» است، اما مدتهاست که به یک کشور سرمایه داری-امپریالیستی واقعی تبدیلشده است).
برای حزب دموکرات، و بخشی از طبقه حاکم ایالاتمتحده که اساساً آن را نمایندگی میکند، حفظ و تبلیغ با صدای بلند، مفهوم ایالاتمتحده بهعنوان “کشور درخشان روی تپه”، دموکراسی و (همانطور که هرگز از تکرار خسته نمیشوند) “رهبر جهان آزاد” یک آزمایش بزرگ، ضروری و حیاتی است. بهاینترتیب به همین دلیل است که، برای مثال، جو بایدن اعلام کرده است که ایالاتمتحده برای بیش از ۲۰۰ سال نور درخشان آزادی و الهام بخشی به جهان بوده است.
پاسخ به این در عبارت زیر باقدرت بیانشده است:
هر جا که میتوانید جستجو کنید، در تمام سلطنتها و استبدادهای دنیای قدیم پرسه بزنید، در آمریکای جنوبی سفر کنید، هر سوءاستفادهای را جستجو کنید، و وقتی آخرین مورد را پیدا کردید، حقایق خود را در کنار اعمال روزمره این ملت قرار دهید. و شما با من خواهید گفت که آمریکا به خاطر وحشیگری طغیانگر و ریاکاری بیشرمانه بدون رقیب جهان فرمانروایی میکند.
این را فردریک داگلاس، برده سابق و مصمم الغای بردهداری در سال ۱۸۵۲ گفت، اما این اظهارات داگلاس به جرأت حقیقت را در مورد این کشور تا به امروز، با ادامه جنایات گسترده ارتکاب یافته تحت این سیستم، در این کشور و در این کشور و در سراسر جهان بیان میکند.
دموکراتها و جمهوری خواهان: بازگشت به گذشته، تخریب آینده
شخصی اخیراً مشاهدۀ مهم و روشنگرانهای را انجام داده است: دموکراتها و همچنین جمهوری خواهان، هرکدام به شیوه خود، در تلاش هستند تا وضعیتی را که درگذشته وجود داشت، احیا کنند، درحالیکه هر دو تهدیدی جدی مرگبار برای آینده بشریت هستند.
جمهوری خواهان فاشیست میخواهند و مصمم هستند – با هر خشونتی که لازم بدانند – بازگشتی به وضعیتی که مدتها قبل و حتی مدتی پس از جنگ جهانی دوم در این کشور وجود داشت، که در آن نابرابری نهادینهشده بود و آشکارا اجرا میشد، ایجاد کنند. ازجمله تبعیض و ستم نژادی، جنسی و جنسیتی.
بهنوبه خود، دموکراتها خواهان بازگشت به وضعیتی هستند که امپریالیسم ایالاتمتحده قدرت مسلط آشکار و اساساً بدون چالش در جهان بود. (این وضعیتی است که در پایان و برای مدت کوتاهی پس از جنگ جهانی دوم که در سال ۱۹۴۵ به پایان رسید وجود داشت و سپس برای مدتی پس از فروپاشی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که دیگر وجود نداشت. اوایل دهه ۱۹۹۰.) و همراه با روشی که سیاستهای دموکراتها، و همچنین جمهوریخواهان، و عملکرد مداوم کل این سیستم، محیطزیست را با سرعت فزایندهای در حال نابودی است، این امپریالیستهای حزب دموکرات مایلاند آینده را به خطر بیندازند. و وجود انسانیت در عزم آنها برای مقابله با چالش سلطه جهانی ایالاتمتحده، بهویژه چین سرمایه داری-امپریالیستی در حال ظهور. برای مثال، آشکار است که دو نامزد اخیر ریاست جمهوری حزب دموکرات، هیلاری کلینتون و جو بایدن، جنگ افروزان آشکار و تهاجمی هستند. در میان جنایات دیگر، هم بایدن و هم کلینتون از تهاجم ایالاتمتحده به عراق در سال ۲۰۰۳ حمایت کردند، جنایت جنگی بینالمللی، بر اساس دروغهای خام – تهاجمی که منجر به کشته شدن صدها هزار نفر و ویرانی و جابجایی گسترده در عراق شد و گردابی را به راه انداخت. مرگ و ویرانی در آن نقطه از جهان. و اکنون، بایدن بهعنوان رئیسجمهور، مداخله ایالاتمتحده در جنگ نیابتی با امپریالیسم روسیه در اوکراین را بهشدت دنبال میکند و مدام در حال تشدید آن است، درحالیکه فعالانه برای جنگ با چین آماده میشود.
دو استیضاح ترامپ که توسط دموکراتها درزمانی که مجلس نمایندگان را کنترل میکردند، نشاندهنده اختلافات اساسی و نگرانیهای جدی آنها درباره نقش و سیاستهای ترامپ بهعنوان رئیسجمهور است.
جدیدترین استیضاح ترامپ پسازآن صورت گرفت و ترامپ را مسئول حمله گسترده حامیانش به کنگره درحالیکه کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ تشکیل داد تا رسماً بایدن را بهعنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ تأیید کند. این حمله به کنگره بخشی از کودتای ترامپ بود که هدف آن براندازی نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ و باقی ماندن در قدرت برخلاف این نتایج بود. مخالفت دموکراتها با این موضوع و استیضاح ترامپ در این مورد، آشکارا شامل نگرانی شدید دموکراتها برای حفظ «هنجارهای سنتی» این سیستم – بهویژه «انتقال مسالمتآمیز قدرت» بین بخشهای مختلف طبقه حاکم است. همراه با توهم “دموکراسی، همراه با آزادی و عدالت برای همه”: پوشش استتار بر دیکتاتوری واقعی (انحصار قدرت سیاسی و نیروی مسلح “مشروع” و خشونت) اعمالشده توسط طبقه حاکم سرمایه دار-امپریالیست.
استیضاح قبلی (اولین) ترامپ، که در پایان سال ۲۰۱۹ آغاز شد، بر این اتهام متمرکز بود که بهمنظور تضعیف جو بایدن – که احتمالاً قرار بود (و معلوم شد) مخالف حزب دموکرات ترامپ در سال ۲۰۲۰ باشد. انتخابات – ترامپ در حال خرابکاری در کمکهای نظامی به اوکراین بود که در آن زمان درگیر جنگ محدودتری با جداییطلبان طرفدار روسیه در اوکراین بود (که با تهاجم روسیه در سال ۲۰۲۲، بهطور فزایندهای به یک جنگ بزرگ تبدیل شد که در آن ایالاتمتحده به رهبری آمریکا دولت بایدن، عمیقتر درگیر است). در کنار این سؤال خاص که ترامپ بهعنوان رئیسجمهور در رابطه با اوکراین چه میکرد، بهویژه در میان بخشی از طبقه حاکم که حزب دموکرات نمایندگی میکرد، این نگرانی وجود داشت که ترامپ ناتو و دیگر «ائتلافهای» نظامی و سیاسی را تضعیف میکند. تحت رهبری ایالاتمتحده یکی از محورهای اصلی بایدن – بهطورکلی و در جنگ اوکراین متمرکزشده است – “ترمیم”، تقویت و گسترش چنین اتحادهایی است.