میدان‌های جنگ دو هزار و بیست و چهار

خاورمیانه بمثابه انبار باروت آوراسیا

‌دمیتری مینین (DMITRY MININ)

ا. م. شیری

پیش‌بینی توسعۀ اوضاع در منطقۀ خاورمیانه

در حالی که تهدید نظام‌مند ثبات جهانی به طرز دم‌افزونی از داخل ایالات متحده نشأت می‌گیرد، خاورمیانه داغ‌ترین نقطۀ روی کرۀ زمین برای جنگ در مقیاس بزرگ است. انفجار کامل این منطقه، با درگیر شدن همزمان بسیاری از قدرت‌ها، اعم از محلی و فرامنطقه‌ای، در درگیری‌ها در سال ۲۰۲۴ بسیار محتمل است. بحران عمومی دولت در آمریکا، که در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری در آنجا به وضوح دیده می‌شود، مستقیماً بر وضعیت خاورمیانه تأثیر می‌گذارد. آمریکا، از یک سو، قادر نیست «آشفتگی‌هایی» را که پس از «بهار عربی» در منطقه ایجاد کرده، مدیریت کند و اسرائیل، نزدیک‌ترین متحد و  «آشوب‌ساز» اصلی خود را تحت کنترل درآورد. از سوی دیگر، سیاستگزاران آمریکایی وسوسه می‌شوند بر آتش شعله‌ور در خاورمیانه بیش از پیش «بدمند» تا بر آشفتگی‌های داخلی سرپوش بگذارند و ملت را در برابر «خطر جدید» از سوی ایران و تندرو‌های اسلامی متحد کنند.

سه حلقۀ محکم در منطقه به طور همزمان سفت می‌شود.

۱ــ یکی در اطراف مردم نگون بخت فلسطین در نوار غزه که با تودۀ ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفری در حال حاضر در نوار باریکی به وسعت چند ده کیلومتر مربع در اطراف شهر رفح در مرز مصر فشرده شده است. در آنجا، در تونل‌های متصل به صحرای سینای مصر، رهبری نظامی حماس و نیروهای تهاجمی اصلی آن متمرکز شده ‌است (رهبری سیاسی مدت‌هاست که کشور را ترک کرده است). هیچ‌کس نمی‌داند که با فلسطینی‌ها چه باید کرد. ۶۰ درصد غزه، به ویژه در بخش شمالی آن تخریب گردیده، فضای زیرزمینی آن با آب دریا پر شده است. بر اساس برآوردهای سازمان ملل، این سرزمین دیگر برای زندگی مناسب نیست.

با این حال، به دلیل جان باختن حدود ۳۰ هزار نفر از جمعیت غزه که تقریبا نیمی از آن‌ها کودک هستند، فلسطینی‌‌ها سخت دردمندند و ساکنان غزه نمی‌خواهند به جایی بروند و اکثراً به حمایت از حماس ادامه می‌دهند. علاوه بر این، نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که این سازمان در حال حاضر در کرانۀ باختری از سازمان میانه‌رو الفتح حاکم در آنجا محبوب‌تر است.

همۀ نسخه‌های اخراج «داوطلبانۀ» جمعیت غزه به مصر، آفریقا و حتی به آمریکای لاتین که نمایندگان راستگرای کنیست و برخی وزیران می‌پیچند، کاملاً پوچ و غیرقابل اجرا به نظر می‌رسد. زیرا، هیچ کس در جهان حاضر نیست امضای خود را پای آن بگذارد.

عملیات «اجتناب‌ناپذیر» در رفح که توسط دولت اسرائیل و فرماندهی ارتش اسرائیل برای «پیروزی نهایی» اعلام شد، با ده‌ها هزار قربانی دیگر و حتی سردرگمی بیشتر در کل وضعیت توأم شده است. بدیهی است که این امر نمی‌تواند به مدت طولانی ادامه یابد و تا پایان سال جاری باید مشکل اسکان و تأمین نیاز فلسطینی‌ها به نحوی از انحا حل شود. در غیر این صورت، کشورهای عربی به اصطلاح میانه‌رو، دیگر قادر نخواهند بود خواسته‌های مردم خود را برای «مجازات اسرائیل به خاطر جنایاتش» نادیده بگیرند. اسرائیل هشدار داده است که جنگ غزه در طول سال ۲۰۲۴ ادامه خواهد داشت و برای بدترین سناریوهای ممکن آماده است. د. هاگری، سخنگوی ارتش اسرائیل گفت که برخی از ۳۰۰ هزار سرباز ذخیرۀ شرکت‌کنندگان در جنگ، بمنظور آمادگی برای عملیات‌های آتی استراحت خواهند کرد. او در ادامه اظهار داشت: «ما به انجام مأموریت‌ها و عملیات‌های رزمی اضافی در طول سال جاری مجبور خواهیم بود».

۲ــ حلقۀ دوم در اطراف خود اسرائیل و کابینۀ راست افراطی آن، در وهلۀ اول، نخست وزیر نتانیاهو سفت خواهد شد که تمامی خواسته‌های جامعۀ جهانی را با تکبر زایدالوصفی نادیده می‌گیرد. هر چه درگیری و رنج فلسطینی‌ها طولانی‌تر شود، اجماع ضد اسرائیلی در منطقه عمیق‌تر خواهد شد. همۀ فرآیندهای آشتی بین اسرائیل و کشورهای عربی همسایه از ریل خارج شده است. و، برعکس، نزدیکی بسیاری از قدرت‌های محلی که قبلاً بر اساس ضرورت حمایت از «برادران ایمانی» با یکدیگر مخالف بودند، در برابر چشمان ما روی می‌دهد. برقراری تماس‌های مستقیم و تبادل دیدارها بین عربستان سعودی و ایران گواه روشن تسریع روند آشتی بین اهل تسنن و شیعیان است.

در این زمینه، اقدامات مصر که رسماً اعلام کرده در صورت حملۀ گسترده ارتش اسرائیل به رفح، قاهره پیمان صلح کمپ دیوید با اسرائیل را به حالت تعلیق درخواهد آورد، بویژه قابل توجه است. هم اکنون کارشناسان توجه خود را به روی توانایی نظامی مصر متمرکز کرده‌اند که در سال‌های اخیر به دلیل تسلیحات پیشرفتۀ غربی و روسی در حد قابل توجهی تقویت شده است. با در نظر گرفتن کارآیی نسبتاً ضعیف ارتش اسرائیل در غزه و پراکندگی آن بین حماس و حزب‌الله در مرز لبنان، ماشین نظامی مصر ممکن است به عنوان نیرویی بسیار قدرتمندتر از آنچه که مثلاً در جنگ نه چندان موفق سال ۱۹۷۳برای اسرائیل ظاهر شود. در عین حال، برآوردها در مورد مشکلات مادی قاهره و موقعیت دشوار ژئوپلیتیکی آن ممکن است محقق نشود. اکنون در شرایطی که وضعیت در حال توسعه است، اگر قاهره موضع سخت‌تری در قبال اسرائیل اتخاذ نماید، ممکن است روی کمک مالی «سلطان نفت» خلیج فارس حساب کند.

عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر، در جریان استقبال اخیر از رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، از نظر ژئوپلیتیکی، بسیار عالی از خود محافظت کرد. طرفین با عادی‌سازی روابط پس از یک دهه وقفه، بر روی نوعی «ائتلاف بر سر موضوعات کلیدی»، از جمله، بر سر همکاری استراتژیک در زمینه‌های دفاعی و امنیتی به توافق رسیدند. به گفتۀ کارشناسان، طرفین اختلافات خود را در مورد لیبی حل کرده‌اند. ترکیه، دومین سرمایه‌گذار پس از چین در اتیوپی، از جمله، در سد هرد، به مصر نیز قول داد که برای آن پشت جبهۀ آرام فراهم کند. از همه مهمتر، ظاهراً اردوغان می‌تواند متعهد شود که در صورت اقدام دمشق همراه با قاهره علیه اسرائیل، مخالفان سوری تحت تابعیت خود را از فعالیت باز دارد. برغم تمام قدرت ارتش اسرائیل، چشم‌انداز گشودن جبهه در تمام محیط اطراف آن بطور همزمان، باضافۀ انتفاضۀ قریب‌الوقوع در کرانۀ باختری بسیار تیره‌ است. همچنین در مورد تسریع تحویل تجهیزات نظامی از ترکیه به مصر، از جمله، هواپیماهای بدون سرنشین توافقاتی حاصل شد. این، یک خبر بد برای اوکراین است.

تصمیم دیوان بین‌المللی کیفری سازمان ملل متحد در مورد شکایت جمهوری آفریقای جنوبی مبنی بر ماهیت نسل‌کشی اقدامات اسرائیل در غزه، از جمله، اقدامات مکرر در ارتباط با تهدید رفح نیز ناگزیر آسیب‌های طولانی مدتی به آن وارد خواهد کرد. در عین حال، همین دادگاه به شکایت اندونزی «در مورد اشغال» ۷۵ سالۀ سرزمین‌های فلسطین توسط اسرائیل رسیدگی می‌کند. شکی نیست که حکم صادره در مورد این شکایت برای اسرائیل منفی خواهد بود. انباشت چنین اقدامات به ناچار همبستگی و همدلی تاریخی جامعۀ جهانی با اسرائیل را تضعیف و ادامۀ حیات آن را نیز پیچیده‌تر خواهد کرد.

ایران آماده است در مرزهایش در شرایط برابر با آمریکا مقابله کند

۳ــ حلقه سوم محدودۀ وسیع‌تری را در اطراف ایران و نزدیک‌ترین متحدانش در لبنان، سوریه، عراق و یمن در بر می‌گیرد که به گفتۀ اسرائیل و آمریکا، بر خلاف خطر مفروض مصر، خطرات بشدت حاد و فوری‌ برای آن‌ها در منطقه به همراه دارد. برخی از آن‌ها مانند حوثی‌های یمن آشکارا وارد درگیری شده و به کشتی‌ها در تنگۀ باب‌المندب موشک شلیک می‌کنند. حزب‌الله حملات خود را به مرز لبنان و اسرائیل به تدریج افزایش می‌دهد و نیروهایش در مرزهای لبنان و اسرائیل آماده هستند. اسرائیل از اینکه قصد دارد بلافاصله پس از غزه محور عملیات نظامی خود را به سمت شمال تغییر دهد، پنهان نمی‌کند. زیرا، معتقد است بدون از میان برداشتن «خطر ایران»، امنیت کشور تأمین نخواهد شد. بر اساس برخی گزارش‌ها، نیروهای مستقر ارتش اسرائیل در مرز لبنان و سوریه از تعداد نیروهایی که علیه غزه متمرکز شده‌اند، تا حد قابل ملاحظه‌ایی بیشتر است. برای اسرائیل بسیار مهم است که در عملیات نظامی احتمالی علیه ایران و «نیروهای نیابتی» آن در منطقه، ارتش آمریکا را به طور کامل مشارکت دهد. شکست قاطع آن‌ها تنها توسط ارتش اسرائیل بسیار دشوار یا حتی غیر ممکن است. واشینگتن با نگرانی‌های اسرائیلی‌ها موافق است و آمادگی خود را برای انجام حملات متعدد از راه دور علیه متحدان ایران، اما نه علیه خود ایران، نشان می‌دهد. پنتاگون علیرغم تمام «وسواس‌ها» در مورد برنامۀ هسته‌ای ایران و سایر مشکلات ایجاد شده توسط تهران برای سیاست آمریکا، درک می‌کند که یک جنگ تمام عیار با ایران مستلزم تمرکز نامتناسب نیروهای ارتش آمریکا خواهد بود. این واقعیت را اقدامات آمریکایی-انگلیسی علیه حوثی‌های یمن که حتی برغم صدها حمله به مواضع آن‌ها در کوهستان‌ها، به فکر توقف فعالیت خود علیه کشتیرانی در دریای سرخ نیستند، نشان داده است. هیچ کس آماده نیست علیه آن‌ها که تجربۀ پیروزی بر ارتش فوق مجهز سعودی را دارند، به عملیات زمینی دست بزند.

رژۀ حوثی‌های نه چندان «پابرهنۀ» یمن در حدیده در نزدیکی دریای سرخ

با این وجود، نمی‌توان چشم‌انداز درگیری بزرگ آمریکا و ایران را در منطقه کاملاً رد کرد. زیرا، جنگ بزرگی که می‌تواند به دستور اسرائیل در خاورمیانه آغاز شود، منطق خاص خود را دارد. بر خلاف اوکراین و بسیاری دیگر، واشینگتن مشکل می‌تواند اسرائیل را به امید سرنوشت رها کند. برای این «پول کلان» نخواهد پرداخت. به نظر می‌رسد حداقل نتانیاهو این را می‌داند. آیا او اشتباه نخواهد کرد؟

مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2024/02/21/

۲ اسفند- حوت ۱۴۰۲