سکینه روشنگر
سوم حوت
باز هم ماه حوت آمد با تاریخ خونینش در میهن. یادجانباختگان راه آزادی را گرامی میداریم.
تک تک ساعت مرا بیدار کرد
در طلوع صبح یک روز دگر
سوم حوت است امروز
آسمان شهر ما تاریک و خاموش
باز باران با عطای آب چون سیلی خروشان
از در و دیوار این شهر
یورش بیرحم بردار و نداری
مردم بی خانمان دارد
در دلم بارغمی از خاطرات دور
سایه افکنده،
خاطراتی تلخ و شیرین
از زمانی دور، دور
آن زمان که
جاده ها گلگون ز خون پاک فرزندان
میهن بود
قهرمانان بیرق آزادگی بردوش
با خروش شیون پر شور آزادی
با غریو و نعرۀ رزمندگی:
“روسها از ملک ما بیرون شوید!
ورنه غرق رودبار خون شوید!”
وادی کابل زمین را
با نبردی نابرابر
جاودانه در دل تاریخ میهن
نقش می بستند
یاد باد آن روز
یاد باد!
خاطرات پرشکوه رزم جویان
نوجوانان،
دختران،
شیر بچه گان را
تا هنوز هم
جاده ها،
سنگ فرش ها
در یاد می دارند
باز هم سوم حوت است
رهنوردان، رزمجویان
بر سر هر راه و جاده
در دل امواج
و یا در قلب هاشان
خاطر آن پاکبازان وطن را
پاس می دارند و
می گویند:
بخواب ای قهرمان “ناهید”*
ای دخت دلیر سرزمین ما
که رزمت مشعل
راه تمام قهرمانان است
و راهت راه آزادی انسان است
آری!
خاطرات قهرمانان
یاد بود رهنوردان
بر سر هر جاده ای فریاد می گردد
در دل تاریخ میهن جاودانه
یاد می گردد
یاد باد آن روزهای پرشکوه
کز نبرد دختران و بانوان رزم آرا
وز چکاچاک مسلسل های مردان
خوار گردید دشمن غدار میهن
و زبون گشت روس استعمارگر
ننگ تاریخ بشر گردید،
عفریت تجاوزگر
یاد بادا، خاطر “ناهید” ما
آن نمود رزم ما،
امید ما