گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران

سناریوهای ۲۰۲۴ (یک طرح)، و چالش‌ها

توسط باب آواکیان، رهبر انقلاب، نویسنده کمونیسم نوین

۸ ژانویه ۲۰۲۴

با نگاهی به آینده، در طول سال جاری- و به‌ویژه ازآنجایی‌که همه‌چیز احتمالاً تا حد زیادی در رابطه با انتخابات ۲۰۲۴ متمرکز است- سناریوهای زیر (نه‌تنها ممکن، اما به‌طور واقعی ممکن هستند) سناریوهایی هستند که نیاز دارند نه به معنایی انتزاعی، بلکه به‌ویژه ازنظر ضرورت و چالش‌هایی که ما با آشکار شدن مسائل، از منظر قطبی‌سازی موردنیاز (ضروری) برای انقلاب، با آن مواجه خواهیم بود.

* دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز می‌شوند و جمهوری‌خواهان از پذیرش نتایج با هر آنچه دلالت بر صحت آن دارد، امتناع می‌کنند.

* جمهوری‌خواهان به‌طور«مشروع» یا حداقل به‌گونه‌ای که حکم «قانونی» دارد، پیروز می‌شوند. این احتمالاً بدترین سناریو است. در یک بعد مهم، نیاز به غلبه بر خودانگیختگی را در میان تعداد قابل‌توجهی از مردم مخالف جمهوریخواهان-فاشیست- می‌گوید که «هیچ کاری نمی‌شود کرد» («چه‌کاری می‌توانید انجام دهید؟»). درعین‌حال، همراه با نارضایتی توده‌ای، به‌احتمال بسیار زیاد اپوزیسیون “خود به خودی” توده‌ای وجود خواهد داشت، و پدیده‌ای که در نوشته از آن صحبت می‌شود-  انقلاب، ایجاد پایه‌ای برای رفتن برای همه چیز، با شانس واقعی برای پیروزی: جهت گیری استراتژیک و رویکرد عملی (و به‌طور خلاصه در اینجا در زیر ذکر شده است) نیروهای سازمان‌دهی شده مختلف در میدان مبارزه، به دنبال سوق دادن کارها به جهات مختلف خواهند بود.

*انتخاباتی وجود ندارد – با همه هیاهوها، هرج‌ومرج و غیره که با این سناریو همراه باشد.

یک‌بار دیگر، در رابطه با همه این سناریوها (و سایر سناریوهای ممکن دیگر)، چالش دوقطبی سازی-برای انقلاب-خواهد بود (در این رابطه، دور انداختن توهمات مهم است و به خاطر داشته باشید که، به‌ویژه اگر جمهوری‌خواهان فاشیست برنده انتخابات شوند، افرادی هستند که انتظار دارید با فاشیست‌ها مخالفت کنند و به‌جای اینکه واقعاً به سمت اردوگاه خود جمع شوند- ازجمله برخی از افراد ستمدیده اساسی – و این از زاویه‌ای دیگر بر اهمیت حیاتی دوقطبی سازی، برای انقلاب، از طریق مبارزه ایدئولوژیک شدید، و همچنین اقدام مشخص، در تمام طول مسیر، و به‌ویژه در آن شرایط خاص تأکید می‌کند.)

این امر به موارد زیر (از نقطه ۲) در انقلاب – ایجاد مبنایی برای کل کار، با شانس واقعی برای پیروزی، تمرکز و تأکید می‌کند: جهت‌گیری استراتژیک و رویکرد عملی:

در شرایط بحرانی همه‌جانبه، زمانی که کل جهت‌گیری جامعه زیر سؤال می‌رود، گرایش‌ها و نیروهای سازمان‌یافته متفاوتی وجود خواهند داشت که می‌خواهند کارها را در جهت‌های مختلف سوق دهند. جمهوری‌خواهان فاشیست وجود خواهند داشت که هدفشان تصاحب (یا تحکیم) قدرت است تا شکلی آشکارتر از حکومت ظالمانه و جنایتکار را، بدون پوشش معمول «دموکراسی، با آزادی و عدالت برای همه» به وجود آورند. کسانی مانند رهبران حزب دمکرات وجود خواهند داشت که برای حفظ (یا احیای) این سیستم هیولایی سرکوبگر در شکل “سنتی”تر آن هستند. توده‌هایی از مردم در طرفداری از نوعی تغییر اساسی در جهت مثبت وجود خواهند داشت، اما با ایده‌های متفاوت در مورد معنای آن. و احتمالاً نیروهای سازمان‌یافته‌ای وجود خواهند داشت که ادعا می‌کنند نوعی تغییر «مترقی» را هدف قرار می‌دهند- حتی برخی که خود را «انقلابیون» یا «سوسیالیست» می‌خوانند- درحالی‌که درواقع برنامه‌های آن‌ها فقط باعث تقویت و محبوس نگه‌داشتن مردم در شرایط موجود این نظام می‌شود.

مردمی که به تعداد فزاینده‌ای به انقلاب جلب شده‌اند، باید به درک روشنی از نیاز و در موقعیتی سوق داده شوند تا در بحبوحه چنین بحران حاد، مبارزه‌ای قدرتمندانه برای تعیین مسیر کل امور برای پیشبرد همه‌چیز به‌سوی تنها راه‌حل مثبت واقعی: یک انقلاب واقعی و واقعاً رهایی‌بخش، انجام دهند.

هر کاری که ازاینجا به بعد انجام می‌شود، باید در جهت ایجاد مبنایی برای این کار باشد.

این امر همچنین بر اهمیت حیاتی موارد زیر تأکید می‌کند:

همه‌چیز درگرو این است که مردمی انقلابی، از مظلوم‌ترین مظلومان و همه بخش‌های جامعه، ابتدا هزاران و سپس میلیون‌ها نفر، به‌عنوان یک نیروی انقلابی قدرتمند، از ابتدا سازمان‌دهی شده و با چشم‌انداز سراسری سازمان‌دهی شوند، بر همه جامعه تأثیر می‌گذارد و شرایط را تغییر می‌دهد که چگونه توده‌های مردم چیزها را می‌بینند و هر نهادی چگونه باید پاسخ دهد. اکنون همه‌چیز باید بر پیشبرد و سازمان‌دهی این نیروی انقلابی متمرکز شود.

باید درک کرد که، حتی اگر در آغاز یک بحران که با یکی از سناریوهای فوق (و/یا احتمالاً سناریوهای دیگر) می‌تواند بروز یابد، هنوز میلیون‌ها نفر انقلابی وجود نداشته باشند، چالش و مسئولیتی را که در آن شرایط ما باید به عهده بگیریم به معنای به وجود آوردن چنین مردم انقلابی ، از طریق “چرخش مارپیچی شدید” بحران: مسئولیت دقیقاً قطبی کردن- برای انقلاب – در چنین شرایط حاد است. و جمله زیر از لنین (بخشی از مشاهدات کامل‌تر لنین که در زیر ذکر شده است) نه‌تنها به‌طورکلی در مورد وضعیتی که اکنون در آن قرار داریم صدق می‌کند، بلکه به‌ویژه زمانی که همه‌چیز به سرانجام می‌رسد اعمال می‌شود: «مردم در عرض یک هفته بیشتر از یک سال زندگی معمولی و خواب‌آلود [خواب‌آلود] یاد می‌گیرند.»

این امر از امکان جلب توده‌ها، بله حتی میلیون‌ها نفر به انقلاب به شیوه‌ای بسیار «تلسکوپی»، در شرایطی که تضادها به‌سرعت تشدید می‌شوند، صحبت می‌کند، زمانی که کل جهت‌گیری جامعه بلافاصله و شدیداً مورد مناقشه قرار می‌گیرد– حتی زمانی که در شرایط فوری، رقابت تعیین‌کننده میان نیروهایی است که هیچ‌کدام انقلابی نیستند- و حتی زمانی که کمی قبل از آن، جلب توده‌های مردم به انقلاب یک امکان دور، یا حتی غیرممکن به نظر می‌رسید.

بااین‌حال، این – که باید کاملاً درک شود و دائماً در نظر گرفته شود- به‌هیچ‌وجه از نیاز شدید و اهمیت فوری به‌پیش بردن هر چه سریع‌تر برای جلب مردم انقلابی میلیونی نمی‌کاهد، به‌منظور قرار گرفتن در بهترین موقعیت ممکن برای تأثیرگذاری بر روند رویدادها با ادامه تشدید اوضاع و احتمالاً جهشی پس از جهش دیگر. به عبارت صریح‌تر، این‌یک «دعوت» به عقلانیت نیست: «خب، اگر ما یک مردم انقلابی را، ابتدا هزاران و سپس میلیونی، به جلو نیاوریم، که منجر به وضعیتی شود که کل جهت جامعه “به‌سوی نقطه تعیین‌کننده” (نقطه عطف به وجود آمدن وضعیت انقلابی-م) می‌رود، حداقل در آن زمانی که چنین شرایطی به وجود آمد می‌توانیم این کار را انجام دهیم. نه! و دوباره نه! نیاز فوری به فراشکافتهایی”(گسست‌هایی) وجود دارد که می‌تواند جلب چنین مردم انقلابی را به دنبال داشته باشد و منجر به وضعیتی شود که “همه‌چیز روبه‌راه است”- یا شانس در توانایی یافتن در “تعیین کل جهت امور” به‌سوی یک‌راه حل مثبت و انقلابی، به‌شدت کاهش خواهد یافت.

نکته این است که همه‌چیز، ازاینجا به بعد، باید در جهت دستیابی واقعی به این هدف باشد (به جلو آوردن چنین مردم انقلابی، ابتدا در هزاران و سپس میلیون‌ها نفر، در یک دوره بسیار «تلسکوپی»، قبلاً و منجر به وضعیتی شود که “همه‌چیز روبه‌راه است”). اگر علیرغم تمام تلاش‌هایمان، در رسیدن به این هدف حیاتی موفق نشدیم، آن‌وقت- و تنها در آن صورت- باید تأکید بر انجام این کار معطوف شود، زیرا همه‌چیز «روبه‌راه است»، همه با جهت‌گیری قرار گرفتن در موقعیتی که در کل، با یک شانس واقعی برای پیروز شدن باید دنبال شود.

*****

مطالب زیر از لنین در درس‌های انقلاب (تابستان ۱۹۱۷) تأثیر مهمی بر این موضوع و به‌طور کلی‌تر با توجه به درک- و چالش‌ها و احتمالات ناشی از- «زمان نادر» دارد:

هر انقلابی به معنای چرخش شدید(پیچش تند-م) در زندگی تعداد زیادی از مردم است. تا زمانی که زمان چنین چرخشی فرا نرسد، هیچ انقلاب واقعی نمی‌تواند رخ دهد. و همان‌طور که هر چرخشی در زندگی یک فرد چیزهای زیادی به او می‌آموزد و تجربیات غنی و استرس عاطفی زیادی(فشار عصبی) را به ارمغان می‌آورد، انقلاب نیز در یک‌زمان کوتاه به‌کل مردم درس‌های بسیار غنی و ارزشمندی می‌دهد.

در طول یک انقلاب، میلیون‌ها و ده‌ها میلیون نفر در یک هفته بیشتر از یک سال زندگی معمولی و خواب‌وبیداری [خواب‌آلود] یاد می‌گیرند. زیرا در زمان یک چرخش تند (تندپیچ-م) در زندگی کل مردم به‌ویژه مشخص می‌شود که طبقات مختلف مردم چه اهدافی را دنبال می‌کنند، چه قدرتی دارند و از چه روش‌هایی استفاده می‌کنند.

به همان اندازه که این اظهارات لنین مهم و به‌طورقطع مرتبط هستند، نباید آن‌ها را به‌صورت مکانیکی درک کرد. برای مثال، انقلاب در چین مسیر متفاوتی را نسبت به روسیه دنبال کرد. درعین‌حال، با توجه به آن انقلاب در چین، آنچه لنین در اینجا می‌نویسد قابل‌اجرا است، ازجمله این نکته اساسی که “هر انقلاب به معنای چرخش شدید در زندگی تعداد زیادی از مردم است.” نکته قابل‌توجه این است که تهاجم و اشغال چین توسط امپریالیسم ژاپن قطعاً “یک چرخش تند در زندگی تعداد زیادی از مردم” بود. بازهم نکته این است که این را به‌صورت پویا و نه مکانیکی درک کنیم.

این امر در مورد آخرین بخش این بیانیه لنین نیز صدق می‌کند: به‌عنوان یک نکته از درک کلی، و موضوعی که ارتباط خاص و شدید با وضعیت کنونی ما دارد، این بخش از این بیانیه لنین نباید به این معنا تفسیر شود که «اهدافی را که طبقات مختلف مردم دنبال می‌کنند»، و غیره، به‌طور خودجوش مشخص می‌شود، بلکه مبانی بسیار بیشتری نسبت به «زمان‌های عادی» برای روشن شدن این موضوع از طریق تحلیل علمی- و آژیتاسیون (مناظره-م) و همچنین تبلیغات (آژیتاسیون و پروپگاندا agitation as well as propaganda) مبتنی بر این تحلیل علمی – وجود دارد که به‌ویژه در چنین مواقعی (درواقع، چنین مواقعی) باید نافذ و قانع‌کننده و به‌طور فزاینده‌ای برای توده‌های وسیع مردم قابل‌دسترسی باشد.

اما با این اخطارها، این بیانیه لنین بسیار مهم و بسیار مرتبط باقی می‌ماند.

ترجمه توسط:

گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران

۶ بهمن ۱۴۰۲

*این مطلب برای اولین بار در لینک زیر شبکه اجتماعی تلگرام منتشر شد:

کانال کمونیسم نوین

https://t.me/New_Communism/2972