ارسالی برهان عظیمی

در خاورمیانه چه اتفاقی دارد می‌افتد و چرا؟

جهان تحت حاکمیت نظام سرمایه داری-امپریالیستی به کدام سو می‌رود؟

این جنگ دو قطب پوسیده و منسوخ تاریخی علیه منافع اساسی بشریت تحت ستم جهان است!

چه بایدونباید کرد؟

راه‌حل واقعی انقلابی در مقابل فلسطینی‌ها و یهودیان اسرائیل چیست؟

با خواندن “خبرهای فوری” منتشر شده توسط خبرگزاری‌ها مرتبط با سفر بلینکن به کشورهای خاورمیانه حقیقت این است که سفر بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا به عربستان، مصر و تشکیلات خودگردان فلسطین(به رهبری محمود عباس) و اسرائیل و بقیه هم‌پیمانان پدرخوانده نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیستی (به رهبری دولت آمریکا) یک کارزار گسترده دیپلماتیک برای حمله مستقیم پدرخوانده(آمریکا) علیه گردنکشی حوثی‌ها (که از حمایت تسلیحاتی جمهوری اسلامی برخوردارند و  سپاه تروریست ضد مردمی هم‌اکنون یک ناو جنگی در دریای سرخ دارد.) و به‌طور غیرمستقیم علیه جمهوری اسلامی بود!

مهم نیست بلینکن در کنفرانس‌های مطبوعاتی بعد از نشست‌هایش با سران آن کشورها برای فلسطینی‌ها اشک تمساح می‌ریزد و از به وجود آمدن دو کشور فلسطین و اسرائیل صحبت می‌کند(این ظاهر و ژست مذاکرات پشت پرده است!)، نتیجه عملی نشست‌هایش با آن سران در عمل و در صحنه میدان جنگ دریای سرخ با حمله نیروی هوایی آمریکا به بیش از ۶۰ هدف در ۱۶ موضع حوثی‌ها در یمن روشن شد!

جو بایدن سخنگوی نظام امپریالیسم آمریکا در بیانیه علنی خود اعلام کرد: “اقدام دفاعی امروز به دنبال یک کارزار گسترده دیپلماتیک و حملات فزاینده و تنش‌آفرین حوثی‌ها علیه کشتی‌های تجاری انجام می‌شود.» او افزود که آمریکا و متحدان آن «حملات به پرسنل خود را تحمل نخواهند کرد یا اجازه نخواهند داد بازیگران ستیزه‌جو آزادی ناوبری در یکی از مهم‌ترین مسیرهای تجارت دریایی جهان را به خطر اندازند.» رئیس‌جمهور آمریکا گفت: «در صدور دستور تدابیر بیشتر برای حفاظت از افراد خود و جریان آزاد تجارت بین‌المللی طبق نیاز مکث نخواهم کرد.»

مرتبط با نکته بالا خبری که از طرف همه رسانه‌های رسمی (ازجمله رویترز، دویچه وله و بی‌بی‌سی) موازی با قدرت‌های امپریالیستی بزرگ منتشر شد نیز یک بخش دیگر از حقیقت در مورد آنچه اتفاق افتاد هست!

طبق تیتر و خبر آن رسانه‌ها، وزیر دفاع آمریکا لوید آستین ” در ۷۲ ساعت منتهی به عملیات دو بار با رئیس‌جمهور صحبت کرد.”

این ۷۲ ساعت منتهی به عملیات(جدول زمانی) در همان برهه و سیر زمانی اتفاق می‌افتد که بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا کارزار دیپلماتیک آمریکا مخفیانه‌اش برای جلب حمایت از حمله مستقیم نظامی آمریکا (با مشارکت بریتانیا) به حوثی‌ها و به‌طور غیرمستقیم به جمهوری اسلامی( یک نظام تروریست ملی و جنگ‌سالار بین‌المللی که رهبری نیروهای مقاومت منطقه را دارد) را با سران فاسد دست‌نشانده آمریکا در خاورمیانه و آفریقا(مصر) انجام می‌داد.

 بیخود نیست که  تاکنون کلیه آن سران مرتجع منطقه در مورد حملات نظامی مشترک آمریکا-بریتانیا به حوثی‌ها سکوت کرده‌اند! به نظر می‌رسد قرارشان بر این بود که همه‌شان خفه‌خون بگیرند و لال شوند!

این ادامه جنگ دو قطب پوسیده و منسوخ تاریخی با اهداف ارتجاعی است! از درون تشدید تضادها این دو نیرو گسترده‌تر شدن روزافزون دامنه این جنگ در منطقه نتیجه‌ای مگر فقر و بی‌خانه‌مانی برای بشریت ستم‌کش جهان ندارد.

حمله محدود دولت‌های جنگ‌سالار آمریکا و بریتانیا به حوثی‌ها ضرورتی این دو نظام در مقابلشان هست. اما هر چه که این دولت‌ها و رسانه‌های رسمی موازی به آن‌ها تلاش خدعه آمیز بکنند که این حملات را فقط مرتبط با  تحدید جدی کشتی‌رانی آزاد در دریای سرخ از طرف حوثی‌ها جلوه دهند، نباید فراموش کرد که اولاً منشأ اصلی ورود ناوهای جنگی و هواپیمابر آمریکا به دریای مدیترانه پشتیبانی از اسرائیل در جنگ با حماس و ادامه نسل‌کشی فلسطینیان در نوار غزه بود و دوما حوثی‌ها قبلاً اعلام کردند که حملاتشان تحت‌فشار قرار دادن اسرائیل برای پایان دادن به جنگ و خونریزی فلسطینی‌ها و حمایت از حماس است. و ثالثاً  گسترش جنگ به سراسر خاورمیانه به‌عنوان بخشی از یک فرایند کانکریت و استراتژی جدید برای شکستن نظم کهنه‌ای که به‌طور نسبی کارایی‌اش را در زمینه‌های متعدد برای افزایش سرمایه مالی و افزایش سود(سوپر استثمار کار مزدی پرولتاریا در سراسر جهان) از دست داده است و برقراری نظم نوین نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیستی به رهبری دولت آمریکا بر مبنای ضرورت‌های کنونی پیشارویش هست.

بنابراین نباید عدسی چشم‌هایمان را طبق جنگی که دولت آمریکا و بریتانیا علیه حوثی‌ها به‌پیش می‌برند و در این فرایند تلاش فریب آمیزی برای به حاشیه بردن اخبار جنگ اسرائیل و نسل‌کشی فلسطینیان می‌کنند، منحرف شوند! نیاز است که این حقیقت با طرح یک سؤال اساسی روشن شود که: چرا حمله امپریالیسم آمریکا و انگلستان به حوثی‌ها بخشی از کلیت دینامیک جنگ آن‌ها( با اتکا به سگ هارشان اسرائیل) در نوار غزه است؟   

 همان‌گونه که ما قبلاً اشاره کردیم: این جنگ دو قطب منسوخ تاریخی بین امپریالیسم آمریکا(و متحدان امپریالیست‌های اتحادیه اروپا)-اسرائیل از یک‌سو و جمهوری اسلامی-حماس (و همچنین حزب‌الله و بقیه نیروهای مقاومت تحت رهبری جمهوری اسلامی) از سوی دیگر هست. حوثی‌ها به‌عنوان یک نیروی بنیادگرای مذهبی وارد این معادله و دینامیک فرایند این جنگ شده‌اند.

قطب ارتجاعی امپریالیسم و منسوخ‌ تاریخی به رهبری دولت آمریکا در جنگ با قطب ارتجاعی بنیادگرایی اسلامی درحالی‌که نه‌تنها برای فلسطینیان اشک تمساح می‌ریزد اجازه ادامه غصب زمین‌ها ‌و نسل‌کشی فلسطینیان ستم‌کش توسط اسرائیل را بخشی از استراتژی‌اش در خاورمیانه نمود و به‌پیش می‌برد، بلکه همچنین با توهم پراکنی مفرط در مورد “تشکیل دو دولت اسرائیل و فلسطین” نیز دادوفریاد می‌کند و لیبرال دمکرات‌ها و “روزنامه‌نگاران و برخی استادان تاریخ دانشگاه‌های معتبر آمریکا” مطالبی در رسانه‌ها و مصاحبه‌های تلویزیونی می‌کنند که چیزی جز یک خواننده کُر شرور برای امپریالیسم نیست!

در این مورد دو نکته را نباید فراموش کرد:

یکم-

مفهوم واقعی راه‌حل دو دولت  امپریالیسم آمریکا برای فلسطین چیست؟

امپریالیسم آمریکا می‌گوید که خواهان «راه‌حل دو دولت»(یا دو کشور) برای فلسطین است.  این “راه‌حل” فرمولی است که رژیم صهیونیستی و نقش استراتژیک آن را به‌عنوان یک نگهبان مسلح هسته‌ای و سگ هار و مهاجم برای منافع امپریالیستی در خاورمیانه با یک فلسطین ضعیف، تکه‌تکه شده شامل دو بخش متخاصم و در تضاد ۱– حکومت دست‌نشانده و گوش‌به‌فرمان امپریالیست‌های غرب خودگردان فلسطین در کرانه باختری رود اردن به رهبری محمود عباس ( که اتحادیه اروپا در فوریۀ ۲۰۰۱ سالانه مبلغ ۶۰میلیون یورو کمک اقتصادی به این حکومت تا ۲۰۰۶ پرداخت کرد که با قدرت رسیدن حماس در نوار غزه این کمک‌ها متوقف شد) و ۲– نوار کوچک غزه تحت حاکمیت حماس که پرجمعیت‌ترین(متراکم‌ترین) و از فقیرترین مکان‌های جمعیت در جهان و خاورمیانه هست و همه آن را به‌عنوان “بزرگ‌ترین زندان روباز جهان” توصیف می‌شود، صرفاً در ظاهر و اسما به نام “دولت فلسطین” وجود خواهد داشت، فلسطینی که سلطه اسرائیل صهیونیسم باید بر آن تا زمانی که نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیستی بر جهان حاکمیت دارد حفظ شود.

به‌عبارت‌دیگر به گفته ایدئولوگ‌های لیبرال و استراتژیستهایی که به دولت امپریالیست‌های آمریکا در مورد سیاست خارجی‌اش “نظرات کارشناسانه” می‌دهند، «امتناع» حماس از رفتن به این راه‌حل در سال ۲۰۰۵ و تعقیب سراب تبدیل‌شدن به یک «دبی جدید»(واقع کشور امارات متحده عربی به‌عنوان کشوری ثروتمند در خاورمیانه  که از منابع غنی نفت و گاز طبیعی برخوردار و حکومتش دست‌نشانده آمریکا است و فلسطین هرگز چنان منابعی در اختیار نداشته و فقیرترین کشور خاورمیانه است و نمی‌تواند مانند دبی شود)  به‌نوعی علت تمام فجایع بعدی، ازجمله یورش و نسل‌کشی کنونی است. ایدئولوگ‌های لیبرال امپریالیست آمریکا حماس و درواقع همه فلسطینی‌هایی را که سلطه صهیونیست فاشیسم را رد می‌کنند، مقصر می‌داند. شکی نیست مسئولیت این نسل‌کشی به‌وضوح بر عهده اسرائیل است، که باید در این مورد کاملاً پاسخگو باشد – همراه با حامیان امپریالیست خود، بالاتر از همه طبقه حاکم آمریکا به‌عنوان دشمن شماره یک ستمدیدگان جهان، دشمن آزادی و استقلال واقعی، خون‌آشام‌ترین، ستمگرترین، سرکوبگرترین و جنگ سالارترین در تاریخ امپریالیسم جهانی. راه‌حل دو دولت درواقع مجموعه‌ای از تمسخر و راه‌حل در دام حقوق بشر امپریالیستی برای فریب افکار عمومی مردم جهان است. ده‌ها سال است که امپریالیست‌ها از زمان توافق‌نامه صلح اسلو، سپس نقشه راه و… در این مورد صحبت می‌کنند، اما در واقعیت، آنچه پیش می‌رود شهرک‌سازی با غصب زمین‌ها، نسل‌کشی و مهاجرت اجباری فلسطینیان است. اگر فشار افکار عمومی مردم جهان نبود، اسرائیلی‌ها و امپریالیست‌ها و متحدان مرتجع عرب تاکنون مردم غزه را به دریا می‌انداختند و کار  کرانه باختری(حکومت خودگردان) و مردم آن را هم یکسره کرده و نابود می‌نمودند.

برای درک عمیق‌تر نکات مطرح‌شده بالا یک‌بار دیگر تأکید می‌شود که:

درواقع ایدئولوگ‌ها، بلندگوهای تبلیغاتی و مدافعات حاکمیت امپریالیسم بر جهان استدلال ستمگرانه‌ای می‌کنند که اگر حماس «توافق صلح اسلو» را که آمریکا و امپریالیست‌های غربی به دنبال تحمیل بر فلسطینی‌ها بودند، رد نمی‌کرد، با این پیشنهاد «دو دولتی» که در آن یک کشور جعلی فلسطینی در محاصره و تحت سلطه اسرائیل قرار می‌گرفت و تحت سلطه یک رژیم صهیونیستی بود و تحت حاکمیت دولت خودگردان فلسطین این دست‌نشانده قدرت‌های امپریالیستی-پس فلسطین می‌توانست «دوبی ثروتمند خود را بسازد… [که] جهان برای کمک و سرمایه‌گذاری در پشت آن صف‌کشیده باشد». (دبی مرکز تجاری ثروتمند امارات متحده عربی است.)

بی‌شک آنچه در چنین استراتژی “تشکیل دو دلت” دیده نمی‌شود، نمی‌تواند و نباید وجود داشته باشد رهایی واقعی بشریت ستم‌کش با ایجاد یک دولت فلسطین انقلابی مستقل از نظام ستمگر، استثمارگر، غارتگر و تخریبگر محیط‌زیست سرمایه‌داری- امپریالیستی است!

این کشمکش مانند سایر درگیری‌ها در چارچوب نظام سرمایه‌داری امپریالیستی، نه‌تنها فروکش نمی‌کند بلکه روزبه‌روز حادتر و خونین‌تر می‌شود و به دو انقلاب کمونیستی و رهایی بشریت یا جنگ جهانی وحشتناک‌تر از گذشته و اکنون می‌انجامد

انسانیت تحت حاکمیت نظام سرمایه داری-امپریالیسم جهانی به رهبری امپریالیسم آمریکا به آسمان شباهت دارد که  در آن ستاره‌ای نمی‌درخشد. توهمات مذهبی و ملی‌گرایانه در اذهان حاکم است. این روبنای سازگار با نظام سرمایه‌داری است. در این چارچوب، دولت مستقل فلسطین که منافع اساسی ستم‌کشان فلسطین را در دستور کار راهبردی خویش داشته باشد هرگز وجود نخواهد داشت و امکان به جود آمدنش تحت استراتژی‌های جعلی و دهان‌پرکن نظام سرمایه داری-امپریالیستی حاکم بر جهان میسر نیست. نمایندگان مردم اسرائیل و فلسطین در این کارزار چه کسانی هستند؟ اصولگرایان فاشیست مذهبی آخرالزمانی که اولی در قطب امپریالیسم جهانی است و دومی در قطب بنیادگرایی اسلامی تحت رهبری  جمهوری اسلامی است، در افکار این دو قطب متشکل از جنایتکاران حرفه‌ای هیچ منطق انسانی جز جنایت و وحشیگری، غارت جهان و جنگ و خونریزی وجود ندارد.

دوم-
در تحلیل قبلی ما نکات زیر  به‌طور صحیح آمده است:

به دیده ما قطب بنیادگرایان منسوخ ارتجاعی حماس و سازمان جهاد اسلامی فلسطین منافع مردم ستم‌کش فلسطین را نمایندگی نمی‌کنند و در نزاع و جنگشان با قطب منسوخ امپریالیسم جهانی به رهبری دولت آمریکا دولت ) و اسرائیل به نیابت از این نظام که بازوی نظامی‌اش در منطقه است ( اهداف ارتجاعی شومی از جنس و به نیابت جمهوری اسلامی ضد بشری را برای فلسطین به‌طور خاص، کلیه ستم‌کشان خاورمیانه و بشریت ستم‌کش جهان به‌طورکلی نمایندگی می‌کنند، بااین‌حال علت اساسی بیخانمانی، غصب زمین‌ها، رنج و مسکنت تحمیل گشته بر فلسطینیان از جنگ جهانی دوم تاکنون قطب ارتجاعی منسوخ تاریخی امپریالیسم جهانی به رهبری دولت آمریکا و بازوی نظامی‌شان اسرائیل در خاورمیانه است! و هر فرد و گروه که از هر یک از این دو  قطب ارتجاعی منسوخ حمایت کند و آن‌ها را حامی منافع اساسی ستم‌کشان فلسطین معرفی کند بر آتش این جنگ خانمان‌سوز نفت می‌پاشد! به قول رفیق آواکیان این دو قطب ارتجاعی یکدیگر را تقویت می‌کنند حتی زمانی که با یکدیگر جنگ می‌کنند. اگر طرف یکی از این “منسوخ”ها را بگیرید نتیجه‌اش تقویت هردوی آن‌ها خواهد بود. (۱) 

تنها راه‌حل عادلانه و قابل‌اجرا برای پایان دادن به همه بی‌عدالتی تاریخی و رنج بی‌وقفه‌ای که بر مردم فلسطین تحمیل ‌شده است، تشکیل دولت  فلسطین سکولار  انقلابی و  یک دولت سکولار انقلابی یهودی مستقل از نظام سرمایه‌داری امپریالیستی جهانی است که بتواند به ۷۵ سال تضاد، تخاصم، جنگ و ویرانی غیرضروری پایان بدهد.

این‌طور نیست که تنها انتخاب پیش روی بشریت بین بنیادگرایی اسلامی واپس‌گرا و یا دیگر بنیادگرایی مذهب (یهودیت و مسیحیت) ازیک‌طرف، و یا استثمار «مدرن» و حکومت ظالمانه امپریالیسم از سوی دیگر باشد. 

راه دیگری هم وجود دارد: انقلابی همه‌جانبه واقعی که توسط راهکار کمونیسم نوین توسط باب آواکیان تکامل یافته هدایت می‌شود. انقلابی برای رهایی بشریت از هرگونه ظلم… که در آن توسعه اقتصادی در خدمت نیازهای همه‌جانبه مردم است… که در آن رهایی زنان سنگ محک است… جایی که زندگی فکری و فرهنگی و مخالفت‌ها شکوفا می‌شود… جامعه سوسیالیستی رهایی‌بخش که از کره زمین محافظت می‌کند، نه غارت می‌کند.

بشریت به این انقلاب نیاز فوری دارد و امکان وقوع آن  است. و این انتخابی است که مردم در سراسر کره زمین باید انجام دهند.

تا آنجا که به کمونیست‌های ایران به‌عنوان یک وظیفه حیاتی با جهت‌گیری انترناسیونالیستی مربوط است نیاز ما:

سرنگونی انقلابی نظام سرمایه‌داری حاکم بر ایران و درهم شکستن ماشین دولتی جمهوری اسلامی جنایتکارِ زن‌ستیز و مرکزگرا که هم مطلوب، هم ضروری و هم ممکن است! 

تنها راه رهایی واقعی زنان، مردان، دانشجویان، هنرمندان مردم، زندانیان سیاسی و زحمتکشان اقلیت‌های ملی مختلف ستم‌کش برای احقاق حقوق تعیین سرنوشت خویش و کمک به بشریت ستمبر فلسطین و  سراسر جهان از طریق  انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر از آن است!

گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران

 ۲۲ دی ۱۴۰۲

پانویس:

(۱)- برای خواندن کل این تحلیل به لینک زیر مراجعه کنید:

https://t.me/New_Communism/2859