به کدامین گناه

ا. م. شیری

روز گذشته (۱۳ دی)، در چهارمین سالگرد ترور جنایتکارانه سردار شهید، قاسم سلیمانی و همرزمش ابومهدی المهندس در اثر یک عملیات مالیخولیایی تروریستی علیه زائران گلزار شهدای کرمان، متأسفانه، شمار زیادی از هموطنان ما اعم از کودک، زن، مرد، پیر، جوان در خون غلطیدند…

به همین سادگی: خبر، کوتاه! ابعاد فاجعه، هولناک! چه کس می‌تواند بگوید دیروز این همه انسان به کدامین گناه کشته شدند!

قبل از هر صحبتی، این اقدام شنیع تروریستی را تقبیح و محکوم نموده و در کمال تألم و تأثر غیرقابل وصف، شهادت جانگداز انسان‌های بی‌هیچ گناه را به تمامی هموطنان میهن‌پرست، صلح‌دوست، عدالت‌خواه تسلیت عرض نموده و ضمن ابراز همدردی صمیمانه با خانواده‌های داغدار شهدا، برایشان صبر و تحمل آرزو می‌کنم و به ایران سرت سلامت می‌گویم.

ترور، ترور، باز هم ترور و همچنین جنگ، همۀ این اعمال جنون‌آمیز چیزی نیستند جز زائیده و محصول مستقیم و بلاواسطۀ سرمایۀ جهانی که متولیان آن بی‌هیچ ملاحظه و محابا برای حفظ اموال مسروقه و غصبی از توده‌های کار و زحمت و همچنین، تداوم سلطۀ خود بر بشریت، به انحاء مختلف دست به کشتار انسان‌های بی‌هیچ گناه می‌زنند.

استعمار و امپریالیسم از بدو تاریخ پیدایش خود، به جرأت می‌توان گفت که دست‌شان به خون میلیاردها انسان آغشته است. به سخن دیگر، جان‌مایۀ استعمار و امپریالیسم از گوشت و استخوان و خون انسان تشکیل یافته است.

بنابراین، برای خاموش کردن آتش جنگ بمثابه بالاترین شکل تروریسم دولتی که استعمارگران و امپریالیست‌ها در طول تاریخ برافروخته و دائماً روشن نگه می‌دارند، هیچ راه مؤثری جز گذار از نظام ضد انسانی سرمایه‌داری به نظر نمی‌رسد.

با وجود تداوم سلطۀ سرمایه‌داری، فکر دستیابی به صلح و امنیت، آرامش و آسایش چیزی نیست جز توهم و ساده‌‌لوحی محض.

امروزه که نظام سرمایه‌داری در ورطۀ بحران ساختاری گرفتار آمده، تمام بشریت را همراه خود به لبۀ پرتگاه نابودی می‌کشاند. بنابراین، تنها راه نجات خود را در جنگ‌افروزی، ترور و تشکیل گروهای تروریستی- نیابتی می‌بیند. بر همین پایه است، که در هر کجا و در هر گوشۀ کرۀ زمین به هر شکل به هر بهانه‌ایی که آتش جنگ و ترور گُر می‌گیرد، دست متولیان سرمایۀ جهانی در پشت آن با وضوح کامل دیده می‌شود.

با یک نگاه گذرا به تاریخ سر به سر جنگ، ترور و کشتار استعمار و سرمایه‌داری، بویژه مرحلۀ امپریالیستی آن، با قاطعیت تمام می‌توان گفت، که اکنون هر گونه دفاع از سرمایه‌داری به هر دلیل و بهانه و توجیهی، در واقع تلاشی است در جهت تداوم بقای آن، کوششی است در سمت حمایت از جنگ‌ها و ترورها و تروریسم دولتی که دولت‌های امپریالیستی به سطح سیاست رسمی ارتقاء داده‌اند تا بشریت را مرعوب ‌سازند.

هرگز از خاطرم نمی‌رود هنگام تحصیل در کلاس هشتم یا نهم در نیمۀ دوم دهۀ ۱۳۴۰ شمسی کتاب درسی داشتیم بنام تعلیمات مدنی. در این کتاب یکجا واژه ترور آورده شده بود. معلم این واژه را «تِرِوِر- terever» به ما تدریس کرد. اما حالا، متولیان سرمایه‌داری جهانی و ایادی بوقچی آن‌ها ترور و تروریسم را به نقل دهان کودکان تبدیل کرده‌اند.

در نهایت، پاسخ این سؤال که چرا دیروز، بار دیگر، گروه عظیمی از مردم عادی ایران قربانی ترور شدند، بنظرم روشن است. زیرا، جهان بسرعت در حال تغییر و تحول است و می‌رود تا خود را از چنگال اهریمنی نظام بی‌نظام جهان تک‌قطبی رها سازد. ایران در چهارراه تمدن جدید، نظام چند مرکزی و بازرگانی قرار گرفته است. حملۀ به زائران در کرمان، مدتی پیش از آن در بلوچستان و غیره اقداماتی هستند در جهت اخلال در روند حوادث رو به جلو جهان و کمک به اجرای پروژهای احمقانۀ امپریالیسم جهانی و صهیونیزم به اصطلاح بین‌الملل.

همچنین، بی‌جهت نیست که آتش جنگ و ترور در تمامی مناطق سوق‌الجیشی و ژئوپلیتیک دیگر جهان شعله‌ور است. در اوکراین نظامیان به گوشت دم توپ پیمان تروریستی ناتو تبدیل شده‌اند. در فلسطین، بویژه در باریکۀ غزه زنان و کودکان زیر بمباران‌های دیوانه‌وار صهیونیست‌ها گروه-گروه کشتار می‌شوند و… این‌ها اساسا مناطقی هستند که اجرای پروژه‌های استعماری- امپریالیستی در آن‌ها ‌غیر ممکن شده است.

گذشته از این‌ها، گمان نمی‌رود کشتار زائران مزار شهدا در کرمان، زنان و کودکان فلسطین، قربانی کردن نظامیان اوکراین یا جنگ و ترور در هر جای دیگر بتواند بر عزم و ارادۀ راسخ جبهۀ جهانی و منطقه‌ای مقاومت خلل وارد سازد و چرخ تحولات تاریخ را به عقب برگرداند.

پیروزی جبهۀ مقاومت حتمی است. دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.

۱۴ دی-جدی ۱۴۰۲