عزت آهنگر
نعش آزادی
وطن ز حیله ی دشمن اسیر بلوا شد
و ملتی به جهان خوار چشم دنیا شد
چه” نینوا ” که درین سرزمین پدید آمد
به ابتکار جهان باغ وحش افشا شد
به نام نامی “عدل بشر” چه شد آنجا!
رهایی در وطن ما بسان رویا شد
چه وحشیانه فروختند سرزمین کهن
به بین “حقوق بشر” خدعه ی فریبا شد
کسی صدای عدالت بلند نکرد به دهر
و در مسیر رهایی چه حیله بر پا شد ؟
تمام میهن و ملت به جهل و کین غلتید
“دموکراسی و پیمان صلح” معنا شد ؟
کنون که اژدر و خرس و نهنگ رفیق همند
بشر به هوش! که دنیا اسیر دیوها شد
صدای پای مهاجر به هرکجا پیچید!!
دل شکسته ی نسلی دوباره شیدا شد
ز آسمان خدا نعش عشق و آزادی!!
فروچکید و “جهانی شدن” چه رسوا شد!