انجینیرشیر”آهنگر”

امپریالیسم از دیدگاه مجید

قسمت پنجم

پیوسته به گذشته

درک درست از امپریالیسم جهانی وعملکرد آن درجامعۀ ما چنین است که، امپریالیسم طی سه دهه با هجوم و فرو ریختن سیل بمب و صدور اسلحه به کشور ما، به دستیاری مرتجع ترین اقشار و لایه های اجتماعی، مردم و کشور ما را در قعر یک سونامی ویرانگر وحشتناک و گسترده فرو برد که در نتیجه تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و همه وهمه را زیر و رو نموده و به خاک یکسان کرد. این تکان و ویرانگری به حدی عمیق بود و هست که از کنترول کامل و دلخواه ایجادگران و عاملان خارجی و داخلی اش نیز برآمد. چنان که روس ها نتوانستند از تضادها و به هم ریزی مزدوران خلقی – پرچمی شان جلوبگیرند. هکذا امریکائی ها و متحدین شان هم نتوانستند و نمی توانند به طور کامل دست پروردگان اخوانی – طالبی شان را به دلخواه خود سمت وسو بدهند. به همین دلیل است که ما مُرَتب شاهد تغییر مهره ها وگروه های مزدور درقدرت بودیم وهستیم. این درهم و برهمی که ازشدت تصادم وخشونت امپریالیست ها بامردم، درجامعۀ ما به وجود آمده معنی آن را نمی دهد که روشنفکر و یا کلاً نیروهای ملی – انقلابی ضربت خورده، زخمی، خسته، فرسوده و نا متشکل می توانند ادعای الترناتیف قدرت بودن، آن هم در سایۀ امپریالیسم،  بکنند.

به نظر من یکی از دلایل به گمراهی رفتن افراد و دسته هائی از روشنفکران همین است که فوراً از خود و یا از دیگران الترناتیف قدرت می خواهند.

این ها نمی دانند و یا نمی خواهند بدانند که شرط اول ملی و دموکرات بودن ضدیت با استعمار و ضدیت با تجاوز به حق حاکمیت کشور و مردم شان است. و ضدیت بااستعمار و تجاوز، یعنی ضدیت با امپریالیسم.  فقط کسی می تواند هم اکنون در افغانستان اشغال شده دم از قدرت و شرکت در قدرت بزند که با امپریالیست ها برای غارت کشورش سرجوال بگیرد و درتحقق اهداف سیاسی، نظامی، اقتصادی و… شان مُهره ای اجرائی بی اراده باشد. و چنین کسانی نه نیروی ملی استند و نه دموکرات. پندارهائی که گویا برآنند تا از همسوئی با امپریالیست ها، که با اهداف خاصی دراین جا آمده اند، می توانند زمینه ساز اهداف دیگری بشوند، پندارهای خامی است که شهید مجید آن را “بازی با دُم اژدها” و شهید رهبر آن را  “حرکات بوالعجبانه” می داند که پامال کردن شرافت، آبرو و غرور ملی ما را در پی دارد.

هیچ کس قادر نیست که گویا با نفوذ در دستگاه ادارۀ مستعمراتی افغانستان جلو همسوئی و همکاری امپریالیسم را، در صورت تامین منافعش، مثلاً با طالب بگیرد. آن چنان که هیچ کس قادر نشد جلو رشد تفنگ سالار و تریاک سالار همسو با امپریالیسم را بگیرد. این وسواس که گویا عده ای با همکاری و کمک به امپریالیست های اشغالگر کشورما می کوشند از غلتیدن کشور به دام حاکمیت اخوانی یا طالبی جلو بگیرند و به دموکراسی کمک کنند، وسواس شیطانی است و شیاطین امپریالیسم برای بلعیدن بیشتر روشنفکران خوش خیال و ناپیگیر آن را شایع می سازند و دامن می زنند. امریکائی ها که زمانی اخوان و بعد طالب و حال هم ترکیبی از همه را درکشور ما حاکم ساختند، خیلی خوب ماهیت ضد دموکراتیک وضد بشری شان را می شناختند ومی شناسند. و وقتی هم یکی را به دست دیگری و دیگری را با بمباردمان طیارات 52 B و راکت های دور بُرد کنار زدند، هرگز هدف شان تحقق دموکراسی، تامین حقوق زنان و تامین صلح و آرامش در افغانستان نبود. منافع شان آن روز چنان و روز دیگر چنین طلب می کرد. حال هم اگر منافع شان ایجاب کند دوباره طالب و گلبدین را می آورند ومشورۀ کس ویا  حضور احمد و محمود  درفلان پُست و مقام پوشالی هیچ کاری را عوض کرده نمی تواند.

این جا است که شناخت شهید مجید از امپریالیسم صحت خود را بار دیگر اثبات می کند که  “امپریالیسم به هر شکل و رنگ  و زیر هر شعاری دشمن آشتی ناپذیر خلق ها است”.

ما اینک برای چندمین بار شاهدیم که مردم دراین شناخت از اکثر نیروهای سیاسی و روشنفکر پیشی گرفتند. آن چنان که در تقابل با سوسیال امپریالیسم، این مردم بودند که پیشتر از پیشآهنگان شان به میدان شتافتند و بر وسواس های شیطانی برخی از روشنفکران خط بطلان کشیدند. اینک علیرغم تمام فریب و اغواهای دموکراتیک و وعده  وعیدهای بازسازی، تبارزعملی تضاد آشتی ناپذیر مردم با امپریالیسم، زودتر از پیشآهنگان سیاسی طبقات انقلابی آشکارشد. هم اکنون در گوشه و کنارمملکت، مردم به اغراض شوم استعماری امپریالیست  های اشغالگر کشور شان پی بردند و به غرور و تکبراستعماری اشغالگران وعملکرد ضد انسانی و کشتار های بی رحمانۀ شان اعتراض می کنند. در کابل، جلال آباد، پکتیا، هرات، قندهار، پروان، بلخ  و… جاهای مختلف برعلیه کشتار غیرنظامیان افغان و وحشی گری نظامیان  متجاوز  تظاهرات گستردۀ مردمی برپا شد.

طبق یک گزارش تلفنی به تلویزیون آریانا، نیروهای خارجی در شیندند، خودسرانه به خانه های مردم داخل شده و تمام ارزش های فرهنگی – اجتماعی مردم را زیر پا کردند. مردم به دفاع از خود دست در دست هم داده بر سربازان خارجی شوریدند، عده ای ازآن ها را خلع سلاح کردند و حتی لباس های نظامی شان را نیز بیرون کرده وعده ای از مردم به تن کردند. بعد قوای هوائی آیساف منطقه را بمباردمان کرد؛ و گفته می شود که بیش از صد نفر کشته و ده ها زخمی از مردم محل، اعم از زن و طفل  بجا گذاشته است. عمق این فاجعه به حدی است که کرزی برای روپوشی آن به شیندند رفت و با ریختن اشک تمساح از مردم معذرت خواست. و برای اغوای مردم به ِازای این همه قربانی وعده داد که ولسوالی شیندند را به ولایت ارتقاء دهد!! 

خلاصه روزی نیست که از جاهای مختلف خبر قتل و کشتار مردم بی گناه به گوش نرسد. این است ماهیت اصلی امپریالیسم وعوامل بومی دست نشاندۀ آن.

ادامه دارد