ش. آهنگر

“محفل هرات” وارد جنگ مسلحانه می شود

قسمت هشتم

  B    ـ جبهۀ انجینران               

    الف ـ ساختمان جبهه :

 هستۀ اولیۀ پرسونل این جبهه درهرات، تعداد معدودی ازرفقای تنظیم شده به وسیلۀ كار پیگیر وفعال رفقای مسئول تشكیل شهرهرات می باشند، كه شمار شان به ده نفر می رسید؛ وتعدادی هم هواخواه، ایشان را همراهی می كردند، ودرآن زمان هنوزنام مشخصی نداشتند. تشكیل این هسته مصادف است با میزان (۱۳۵۸ ش). طی مدت زمانی، كمیت موجود كیفیت هائی را آفرید ونیروهای صدیقی را به دورش جمع كرد وبعد ازاین كه یك سلسله روابط ملی ای را نصیب شد ومتكای نسبتاً پایداری پیدا كرد؛ بنا به طرح رفقای حوزه، خواست زیر نام “شورای جانبازان افغانستان”( شجا) برآمد كند. گفتنی است كه گزارش اساس گذاری آن به مركزسازمان ارائه گردید كه ضمن تائید، مجوزادامۀ نشرارگان نشراتی آن را نیز به نام “حوت خونین” صادركردند، كه دریك  قطعنامۀ سازمان درج است. “شجا” درساحۀ سیاسی ـ نظامی با چندین عمل طراحی شده درهرات، توانست ضربات مرگباری برمتجاوزین و نوكران شان وارد آورد، كه ازنظرعملی به تثبیتش منجرگردید. همزمان با آن، درجبهۀ فرهنگی، ارگان نشراتی آن سینۀ دشمن را آماج حملات خود قرا رداد. نشریۀ “حوت خونین” درهرات منتشرشد كه توجیه كنندۀ مواضع استوار “شجا” درهمه زمینه ها به شمار می رود (مسئولیت تهیه، نشر و پخش دورۀ اول “حوت خونین” را عمدتاً رفقا نعیم ازهر، آصف جان مدیر و سکینه روشنگر با عدۀ از رفقای زن درهرات به عهده داشتند- ویراستار). “حوت خونین” كه ده شماره ازآن انتشاریافت، همانند تیری زهرآگین بود برقلب استعمارسرخ وخارچشمی برای نیروهای رجعت گرای تاریخ. اما مردم آزاده ازمواضع آن استقبال كردند واحزاب انحصاری كه افول خود را درطلوع آن مشاهده می كردند با آن غیرمنصفانه برخورد كردند.

“شورای جانبازان” بعد ازدستگیری یكی ازاعضای مسئول وفعال نظامی آن، كه بعد از بازگشت ازسفرایران درمسیرراه به دست دولت افتاد، درساحۀ نظامی دچار سرگشته گی شد وبدون رهبری پذیرفته شدۀ نظامی ماند. بعد ازمدتی شخص موصوف (سیدآغا)  روی بعضی سازش كاری های سری (كه ما ازآن بیخبربودیم) رها شد و واپس برمقامش تكیه زد.

دراین زمان و دراین منطقه، یكی از قوماندان های تنظیم “حركت انقلاب” و قوماندان تنظیم “جمعیت اسلامی”، كه ازمدت ها قبل اختلافات شخصی لومپن مآبانه داشتند، با تكیه زدن برموضع قدرت تفنگ شان و تشدید تصادم منافع حزبی شان توسط اخوانی ها، باهم برخوردهائی به سطح جنگ رویاروی می كردند. این هردو گروه، بر رفقای ما فشار می آوردند که باید به نفع یکی موضع گیری کنند، ولی رفقای ما علی رغم تهدید وفشار، به چنین کاری تن نمی دادند.

رهائی “سیدآغا” اززندان و سازشكاری او وتعهدش به وفاداری باجناح “حركت …”، به توصیۀ دولت، این پروسه را تسریع  نمود و رفقای جانباز ما را درمسیری كشید كه هرگز تصورش نمی رفت.

“شورای جانبازان” درفاصلۀ زمانی ای كه سرگیچگی ناشی ازتراكم كار وفشار عوامل نامساعد آن را احاطه كرده بود، به علت عدم پختگی سیاسی ونظامی، ومهمتر ازهمه نداشتن تشكیلی مستحكم، وعلاوه برآن، درگیری با گروپ “جمعیت اسلامی”، روبه پاشیدگی رفت وكارنشراتی آن متوقف شد.

اواسط سال (۱۳۵۹ ش) گروپ سی نفری از رفقای ما که ازخارج از كشور(درنتیجۀ کار رفقا درایران) آماده شده و در”جبهۀ نیمروز” تدارك تسلیحاتی می بینند، با سی نفر متحدین خود، بعد ازیك راه پیمائی پیادۀ طولانی(از نیمروز تا هرات و از بین کوه ها و دره ها) كه درجبهات سرراه نیز تاثیرات شگرف گذاشتند، و برخوردی شدید با دولت، كه درراه شان كمین گرفته وباتانك وتوپ وچندین فروند هلیكوپتر وطیارات مگ برسرشان ریخت، باتحمل تلفاتی سنگین (۲۱ نفرشهید) مسافه ای مرز نیمروز و پاکستان تا هرات را پیاده طی می كنند و به گروپ رفقا درشرق هرات می پیوندند.

از چپ به راست نفر سوم انجینر کریم قوماندان جبهۀ انجینران با چندتن از مسئولین جبهه

 در درون یک صوف کوه در ولایت فراه، حین راهپیمایی مسلحانه از نیمروز به هرات

به زودی با آمدن گروپ تازه دم رفقا، جبهه، به عنوان یك جبهۀ مستقل، زیر پوشش “جمعیت علما”، که با اثرگذاری رفقای ما در دفترش، مورد حمایت دفتر حوزۀ غرب “حرکت …” قرارگرفت؛ درجهت جلب وجذب روشنفكر به صفوف جنگ آزادیبخش و راه گشای عمل انقلابی مردم، جانی دوباره یافت ونام “جبهۀ انجینران” گرفت. این جبهۀ نوپا طی چندین عمل ازقبل تنظیم شده، ضربات چشمگیری ـ كه درآن زمان و درآن محل نظیرش كمتر سراغ می شد ـ بر روس ها و كوبائی ها و نوكران شان وارد ساخت ونام “جبهۀ انجینران” سرزبان ها افتاد.

رفقای گروپ انجینران با ماشیندار دهشکۀ که از دشمن به غنیمت گرفته اند.

ساخت تشكیلاتی جبهه دراین لحظه چنین بود :

    1 ـ شورای رهبری جبهه

   2 ـ قوماندانی نظامی جبهه

   3 ـ  كمیتۀ فرهنگی

 4ـ  كمیتۀ مالی

   5  ـ شعبۀ صحی

     1 ـ شورای رهبری مركب از پنچ رفیق ـ مسئول سیاسی جبهه، مسئول نظامی، قوماندان عمومی، معاون اول قوماندان عمومی ومسئول فرهنگی ـ بوده است.

 

   عکس سمت راست زنده یاد محمد آخندزاده و سمت چپ زنده یاد ماما غلام محمد که به ترتیب مسئولیت سیاسی- تشکیلاتی جبهۀ انجینران را به عهده داشتند

 

2 ـ قوماندانی نظامی جبهه شامل اجزای زیر بود :

     مسئول نظامی، قوماندان عمومی، معاونین قوماندان عمومی، كه یكی از آن ها مسئول آموزش تئوری های نظامی بوده، وفرماندهان گروپ های نظامی.

   3 ـ كمیتۀ فرهنگی ازمسئول فرهنگی وكادرهائی چند تركیب گردیده بود. این کمیته ضمن تهیۀ اوراق و اعلامیه ها، مسئوول تهیه وتدریس مواد آموزشی به اعضای جبهه و تشکیل حلقات سواد آموزی به مردم قریه های تحت پوشش کاری جبهه بود.

   4 ـ كمیتۀ مالی شامل آمرمالی وخزانه دار.

   5 ـ شعبۀ صحی دارای سه داكتر و چهارمعاون داكتر بوده است. شعبۀ صحی در رسیدگی امور صحی به مردم شب و روز نمی شناخت و پرسونل طبی اش همیشه مصروف مداوای مردم بودند.

ادامه دارد