ش. آهنگر

“محفل هرات” وارد جنگ مسلحانه می شود

قسمت یازدهم

قسمت سالم جبهه مؤفق می شود جلسات همگانی اضطراری را فراخواند كه درآن ها عمدتاً روی حل مسئلۀ جنگ با “جمعیت …” واحیای مجدد جنگ روسی جروبحث هائی به راه انداخته، وچون اكثریت با سالمین بود، توانستند فیصله های لازم وضروری را به عمل آورند، كه درآن ها ابتدا درجهت محدود ساختن جنگ گام های سیاسی و نظامی برداشته شده و به تحقق پیوست وبعد ها قسمت سالم توانست فیصله هائی درقسمت قطع كامل جنگ درجلسات همگانی به عمل آورد. قسمت ناسالم جبهه، كه به اقلیت بود، مجبوراً و ظاهراً به فیصله ها تن می داد، ولی ازنظر عملی ماهرانه فیصله ها را می شكست.

درقطعنامه ای كه جبهه با اتكاء به بخش سالم خود توانست به تصویب برساند و بیرون دهد نكات آتی به چشم می خورد:

    1ـ قطع كامل جنگ علیه “جمعیت …” و قرار گرفتن درموضع دفاعی.

    2 ـ تبلیغات وسیع درجهت براندازی جنگ جاری درون مقاومت و نشراعلامیه ها درداخل وخارج كشور.

   3 ـ همزمان با آن تبلیغات وسیع ضد روسی درسرتاسر ساحۀ كار جبهه و بیرون ازآن به وسیلۀ رفقا.

    4 ـ تدارك و زمینه چینی تشدید جنگ ضد تجاوز روس.

  • ـ طرح ایجاد هماهنگی با سایر جبهات و آغاز جنگ ضدروسی همزمان درسرتاسر هرات.

مادۀ اول مدت ها اجرا شد و زمینۀ عملی خود را سپری نمود، كه قسمت ناسالم عامدانه آن را شكست، و از نظرعملی به تجرید قسمت ناسالم و تحكیم قسمت سالم جبهه منجر شد. جبهه تقریباً به دو بخش مكانی تقسیم شد، كه بعدها با قرارگرفتن بخش ناسالم درموضع سالم و تكیه روی اصل اول، ترمیم قسمی یافت.

مادۀ دوم زمینۀ عملی وسیعتری به خود گرفت. اعضای بخش سالم جبهه درساحۀ كارخود وسیعاً و به طور متداوم آن را عملی كردند. فرستادن پیام های صلح خواهانه به سرگروپ های “جمعیت اسلامی”، شركت دریك جنگ ضد روسی مشترك بایكی ازگروپ های “جمعیت …”، تهیه و نشراعلامیه به همین سیاق درداخل هرات و خارج ازكشور به تمام كمیته ها.

درمورد سوم كه همواره سمت اصلی حركت تبلیغاتی ما بوده، درین زمان وسعت بیشتری گرفت وهمپای مورد دوم ژرفای زیادتری داشت.

مورد چهارم كه بیشترمربوط به تهیۀ امكانات می شد، دایماً به وسیلۀ جناح ناسالم مخدوش شده وكارشكنی هائی درآن جهت به راه انداخته می شد. لذا جبهه نتوانست امكاناتی را خود تهیه كند و پشتگاه نیرومند تأمین اسلحه هم نداشت تابدان تكیه زند.

 مورد پنجم شامل دو بخش است :

 یكی طرح هماهنگی به وسیلۀ خود جبهه و تلاش درجهت اجرای آن، كه هیچ یك از احزاب وگروپ های دیگر بدان وقعی نگذاشتند، وحتی آن را طوری دیگر جلوه دادند.

 دیگری تاسیس “شورای صلح” است كه طرح و برنامۀ آن توسط رهبری حوزۀ غرب در ایران تهیه و گروه مسلحی به همین منظور به همیاری رفقا به هرات اعزام شد. این طرح به وسیلۀ یكی از رفقا ی رزمندۀ ما که از طرف رهبری حوزۀ غرب موظف شده بود(تفصیل این طرح درصفحات بعد نگاشته می شود) درجبهۀ سمت غرب هرات، عملی شد وگام هائی درجهت صلح برداشته شد؛ كه متاسفانه به وسیلۀ توطئه های دولت، كه درجناح دولتی شدۀ “حركت انقلاب” متجلی می گشت، و مكتبی های اخوان اخلال می شد.

درقسمتی از طرح وتطبیق کلیۀ مواد فوق رفقای مقیم خارج كشور(ایران) هم سهم بسزائی ادا نمودند:

گفتنیست که به مجرد اطلاع رهبری حوزۀ غرب از وقایع اسفباراتفاق افتاده در جبهه، رهبری حوزۀ غرب، بلادرنگ عمل خائنانۀ منحرفین را تسلیم طلبی خوانده و شب و روز در نجات رفقای سالم از آن ورطه می کوشد و دراین راستا برنامه وعملکرد وسیعی را دردست اجرا می گیرد. از جمله در”شورای هماهنگی احزاب اسلامی” درایران، به وسیلۀ نمایندگان ما در “جمعیت علما”، مسئلۀ جنگ “حركت انقلاب” و “جمعیت اسلامی” وسیعاً مورد مداقه قرارگرفت ودرنتیجه “جمعیت اسلامی” از “شورای هماهنگی” طرد شد وبا استدلال محکم رفقای ما، اكثریت قاطع سازمان های شركت كننده در”شورای هماهنگی” برحقانیت ما صحه گذاشتند وطرح صلح رفقای ما را پذیرا شدند. همزمان طرح اعزام گروپ مسلح نجات نیز روی دست رهبری حوزۀ غرب قرارگرفته و عملی می شود.

به علاوه، تلاش های مجدانه ومشقتبار رفقای سالم جبهه، که اینک از پشتوانۀ محکم تشکیلاتی حوزۀ غرب برخورداراند، درجهت خنثی كردن تبلیغات قسمت ناسالم جبهه و جبهات دولتی شدۀ حركت انقلاب – نیز شامل است.

شیوۀ سالم كاردرمبارزه بادام گستری ها و كارشكنی ها توفیق نسبی می یابد و باچیره شدن برآن درجهت بطلانش می كشد وسرسختانه درمقابل آن قرار می گیرد.

این بار روس ها وسگ های پاسبان شان ازادامۀ به دام انداختن روشنفكران انقلابی ومتعهد به توده ها، به وسیلۀ مشتی جاسوس، مایوس می شوند، به قلدری و لومپنیزم دل می بندند. آن ها با استمداد از جناح دولتی شدۀ حركت انقلاب (قوماندانی شرق سرك) به تهدید جبهۀ رفقا می پردازند. نخست روابط جناح دولتی شده را به سطح می كشند و ازقالب اسرار بیرون ریخته وایشان را به صفت دولتی ها تشهیر می كنند. این مسئله را با دعوت های نمایشی از آن ها درداخل شهرهرات وبه نمایش گذاشتن شان درساحۀ شهر به معرض عامه، شروع نموده و با پلان های اكمالی (آوردن كالاهای امدادی به روستاهای تحت نفوذ شان، سربازگیری از مناطق آن ها، رفت وآمد های اعضای خاد ومشاورین روسی به ساحۀ زیر كنترول ایشان) ادامه می دهند.  بدین گونه تضاد “جبهۀ انجینران” را باسایر جبهات حركت انقلاب، كه به شكلی از اشكال از جملۀ متحدین آن به شمار می رفتند، رشد داه وبه انتاگونیسم می كشد. دیگرآن ها متحدین نبودند، بلكه پتك به دستانی بودند كه با اشارۀ بادار، حاضر بودند تا برتارك دوستان مردم فروكوبند. مناسبات جبهۀ ما با آن ها رو به سردی می گراید و با برخوردهای دشمنانۀ شان به تیرگی می رود.

جناح ناسالم جبهه هم كه درداخل متكائی ندارد، به جناح دولتی شدۀ “حركت انقلاب” می لمد. گرچه این لمیدن به شكل دیگری جلوه می كند ولی درعمل پایه دارد. همان طور كه دولتی شده ها سنگی پیش پای جبهۀ ما می گذارند، غیرسالم ها هم همان كار را می كنند، اما به نحوی دیگر. دولتی شده ها با اختیارات حزبیی خود ازجنگ ضد دولتی مانع می شدند واخطاریه صادر می كردند وناسالم ها باپیش كشیدن عدم توان جبهه وغیره راه آن را می خواستند سد كنند.

ادامه دارد