Skip to content
یکشنبه خونین در الجزایر
یکشنبه خونین در الجزایر
سربازان فرانسوی در روزهای پیروزی بزرگ در مه ١٩۴۵ در شمال آفریقا چه کردند؟
دمیتری نفیودوف (DMITRY NEFYODOV)
ا. م. شیری: هر چه به عمق تاریخ میروم، به این باور مطمئنتر میشوم: تا زمانی که رژیمهای کنونی غرب دست از مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر دست برندارند و به خاطر جنایتهای اسلاف خود در دورۀ استعمار و جنگهای تحمیلی به به بشریت جهان، از جنگهای صلیبی تا دو جنگ جهانی، جنگ سرد و جنگهای دورۀ حاضر، عذرخواهی نکنند و غرامت نپردازند، رژیمهای غربی بلحاظ اخلاق انسانی هیچگونه حق صحبت از دموکراسی (حاکمیت مردم) و حقوق بشر ندارند و در حال، بنظرم هر گونه باور به ادعاها مقامات، طراحان و تبلیغات رسانههای آنها اگر از سر سادهلوحی و یا بلاهت نباشد، قطعا دلایل خاص بینیاز از توضیح دارد.
روزی که ژنرال فرانسوی ژان د لاتره د تاسینی سند تسلیم بیقید و شرط آلمان نازی را در ٨ مه ١٩۴۵ در کارلشورست امضا کرد، هم قبیلههای مسلح وی قتل عام خونینی را در الجزایر به اصطلاح «فرانسوی» که قانوناً بخش جداییناپذیر از جمهوری پنجم (نه قلمرو ماوراء بحار، مانند سایر مستعمرات فرانسه، بلکه بخش معمول آن) تا سال ١٩۶٢ بود، به راه انداختند.
با الهام از پیروزی بر آلمان نازی، اعراب و بربرها که حدود ٨۵ درصد از جمعیت الجزایر را تشکیل میدادند، خواستار حداقل خودمختاری برای این کشور پهناور شمال آفریقا شدند که به عنوان موضوع سنتی آرمانهای استعماری پاریس به شمار میرفت. مبارزه الجزایریها برای استقلال در طول جنگ جهانی دوم متوقف نشد و طی آن فقط اقلیت قاطع سربازان فرانسوی، به رهبری شارل دوگل، زیر پرچم ائتلاف ضد هیتلر به مبارزه برخاستند. حداقل ٢٠ هزار عرب و بربر الجزایری توسط گروههای تنبیهی وفادار به رژیم ویشی کشته شد. پس از اینکه آمریکاییها در نوامبر ١٩۴٢ در الجزایر فرود آمدند، ویشییستهای بومی با گلیستهای «فرانسۀ آزاد» متحد شدند تا ارتش آزادیبخش فرانسه را که بسیاری از اعراب و بربرهای بومی (بیش از ٢٠٪) را در برمیگرفت، تشکیل دهند.
قلمرو الجزایر امروزی، سرشاز از نفت و سایر منابع طبیعی، نزدیکترین و قدیمیترین مستعمرۀ فرانسه از اواسط دهۀ ١٨٣٠ باقی مانده بود. از آن دوره، فرانسویها پستهای فرماندهی در تمام مناطق الجزایر را اشغال کردند و دستمزد کارکنان آنها در این مستعمره، حداقل دو برابر الجزایریها بود. یکی از بزرگترین سرپلهای «فرانسۀ آزاد» در دورۀ جنگ («فرانسه آزاد»- سال ١٩۴٢)، توسط ژنرال دوگل تشکیل و رهبری میشد. بر اساس منابع فرانسوی و الجزایری، قبل از جنگ و اشغال این کشور استعمارگر توسط نازیها در سال ١٩۴٠، مهاجران اجباری الجزایری با کار استعماری خود کمتر از یک چهارم تولید ناخالص داخلی فرانسه را تأمین میکردند (رقم مربوطه در دهۀ ١٩۵٠ – اوایل دهۀ ١٩۶٠ به ٢٠ درصد میرسید).
مشارکت الجزایریها به عنوان بخشی از سربازان دوگل در عملیاتهای نظامی هم در داخل و هم در اروپا که در ایتالیا، جنوب فرانسه و جنوب آلمان میجنگیدند، به رشد خودآگاهی ملی-سیاسی و ضد استعماری آنها کمک کرد. در ماه مه ١٩۴٣، حزب خلق الجزایر که در سال ١٩٣٧ با مشارکت کمونیستهای محلی مخفیانه تشکیل گردید، علیرغم سرکوب توسط نیرویهای استعماری، خود را علنی کرد و بلافاصله، «مانیفست ملت الجزایر» را منتشر کرد. خواستههای اصلی در این سند عبارت بودند از: لغو وضعیت استعماری الجزایر؛ برابری اجتماعی-اقتصادی و سیاسی الجزایریها؛ توسعه و تصویب قانون اساسی مستقل از فرانسه؛ آزادی زندانیان سیاسی؛ کاهش و در سالهای آینده خروج کامل نیروهای استعماری از کشور.
در پاسخ، ژنرال ژرژ کاترو، فرماندار گلیست کشور، در ژوئن ١٩۴٣، اظهار داشت که او شخصاً «و فرانسه هرگز اجازۀ استقلال به الجزایر نخواهند داد. زیرا، وحدت آنها ازلی است». این عقیده مورد حمایت شارل دوگل واقع شد و او مانند دیگر رهبران احزاب سیاسی فرانسه تا اوایل دهۀ ١٩۶٠ اعلام کرد: «الجزایر یعنی فرانسه»!
برغم این، در ٨ می ١٩۴۵، در ارتباط با تسلیم آلمان، قیام ضد استعماری در الجزایر آغاز گردید و تقریباً نیمی از خاک این کشور را به سرعت فراگرفت. درست همان روز، دستوری مبنی بر شلیک مستقیم به قصد کشت از پاریس صادر و در ٩ مه تصویب گردید. در عرض ٢ روز، حداقل ٢۵٠ نفر، از جمله، تقریبا ١٠٠ فرانسوی کشته یا مفقود شدند.
بر اساس اطلاعات موجود، حزب خلق الجزایر با درخواست حمایت از قیام ضد استعماری به اتحاد جماهیر شوروی روی آورد. اما رویارویی با دوگل و حامیان او آشکارا جزو برنامههای مسکو در آن زمان نبود. این امر به ویژه در مورد متصرفات آفریقایی فرانسه صادق بود و مقامات آن تا ١٢ هزار پرسنل نظامی و انواع تجهیزات جنگی، از جمله، غنایم آلمانی و ایتالیایی را برای سرکوب شورشیان اعزام کردند. بسیاری از مناطق الجزایر، به ویژه مناطق شرقی، با بمباران گسترده و «پاکسازی» جمعیت غیرفرانسوی مواجه شد. از این «تجربه» در سال ٢٠١١، در مقیاس بسیار گستردهایی توسط مداخلهجویان فرانسوی در لیبی، کشور همسایۀ الجزایر در روند سرنگونی رژیم معمر قذافی استفاده شد…
آخرین واحدهای شورشی در ١۶-١٩ مه ١٩۴۵ تسلیم شدند. اما، سرنوشت بیشتر جنگجویان آنها هنوز مشخص نیست. در پایان ماه مه، چند گروه شورشی پس از ترک مقاومت، توانستند به سمت لیبی سابق ایتالیا حرکت کنند…
به گفتۀ رسانههای فرانسوی و محلی، اجساد آنقدر زیاد بود که اغلب آنها را به چاهها، به دریا، به درههای کوهستانی و فاضلاب میانداختند. دادگاههای نظامی فرانسه در ماههای مه و ژوئیه ١٩۴۵ برای ١٣٠٧ الجزایری احکام ظالمانه صادر کردند: ٩٩ نفر به اعدام، ۶۴ نفر به زندان ابد با اعمال شاقه، ٣٢٩ نفر به زندان با کار سخت، ٣٠٠ نفر به حبس طولانی محکوم شدند.
بر اساس آمار رسمی پاریس، تعداد تلفات این قیام، ٨٨ کشته و ١۵٠ زخمی از میان اروپاییها و از میان الجزایریها به ترتیب ١٢٠٠ و ١۵٠٠ نفر بوده است. اما ژاک ورژ، وکیل و مورخ مشهور فرانسوی، تعداد کشتهشدگان الجزایری را حداقل ١٠-١١ هزار نفر تخمین زد. به گزارش کنسولگری آمریکا در الجزایر، تا ١٧ هزار نفر از جمعیت این کشور کشته شدند. دادههای رسمی الجزایر مستقل کنونی تعداد اعراب و بربرهای محلی را که در ماه مه تا ژوئن ١٩۴۵ کشته و ناپدید شدند، تقریباً ۴۵ هزار نفر نشان میدهد.
الجزایر در جریان جنگ گستردۀ ضد استعماری مردم این کشور در سالهای ١٩۵۴-١٩۶٢، در سال ١٩۶٢ استقلال خود را اعلام کرد (١). اتحاد جماهیر شوروی، همۀ کشورهای سوسیالیست اروپای شرقی از نیمۀ دوم دهۀ ١٩۵٠، مصر دورۀ جمال عبدالناصر و تونس پس از استقلال، از اواخر دهۀ ١٩۵٠، کمکهای نظامی-فنی به شورشیان ارائه دادند. شواهدی حاکی از کمک لیبی پادشاهی آن زمان به شورشیان از اواسط دهۀ ١٩۵٠ وجود دارد. زیرا، مقامات وقت لیبی نیز به دنبال خلاصی از نزدیکی گستردۀ این کشور به مستعمرات فرانسه بودند (٢).
همانطور که میدانیم، فرانسه به دلیل شرایط خاص، در عین امضای سند تسلیم آلمان نازی به عنوان بخشی از بلوک ضد هیتلر، به سنتهای استعماری باستانی خود وفاداری نشان داد و برای حفظ و افزایش سلطۀ خود در آفریقا و همچنین در هندوچین مصمم بود. جنگ استعماری پاریس علیه ویتنام که در سپتامبر ١٩۴۵ اعلام استقلال کرد، در پاییز همان سال غاز شد. قابل تأمل این است که فرماندهی نیروهای فرانسوی در ویتنام در سالهای ١٩۴٩-١٩۵١را همان ژان د لاتره د تاسینی که در آغاز این یادداشت از او بنام امضاءکنندۀ فرنسوی سند تسلیم آلمان یاد کردیم، بر عهده داشت. با این حال، جنگ فرانسه در سال ١٩۶٢ در الجزایر، مانند جنگ ویتنام در سال ١٩۵۴ با شکست مداخلهجویان فرانسوی به پایان رسید و امروز ما شاهد فرار عجولانۀ آنها از ساحل، از جایی هستیم، که فرانسویها در طول دههها در دورۀ پسااستعماری احساس آسودگی بیشتر میکردند…
پینوشت:
(١)- فرانسه موفق شد منطقۀ فراسرزمینی «خود»- گردان در صحرای مرکزی الجزایر با مساحت ١٨٠٠ هزار کیلومتر مربع را تا سال ١٩۶۶ حفظ کند. در اینجا اورانیوم استخراج شد (هنوز هم استخراج میشود) و میدان آزمایش موشک هستهای فرانسه محسوب میشد.
(٢)- الجزایر «فرانسه» (تا سال ١٩۶٢)، علاوه بر مرز با لیبی تا اواسط سال ١٩۶٠، با «آفریقای استوایی فرانسه» از جنوب غربی، با «آفریقای غربی فرانسه» و تونس «فرانسه» تا سال ١٩۵۶ در شمال غربی هممرز بود.
٢١ اردیبهشت- ثور ١۴٠٣
padarjan2024-05-13T07:47:46+00:00
Page load link