ارسالی ا. ق. عدالت

یاد داشت هائی از سر زمین شکستانده شده 

“افغانستان سر زمین ومردمی که  تنها قلب درد مند ومملو از محبت وعاطفۀ انسانی در مورد آن به درد آمده واشک می ریزد”

از : اندره . و                                                                                                

یک روستا در شمال افغانستان  در جنگ ها نابود و به خاک یکسان شده. 

عنوان بالا، تیتر مقاله وگزارش مبسوطی است  از سفر “اندره ویلتچک” ، که تا تاریخ پنجم مارچ۲۰۱۷ به افغانستان بوده. این گزارش توسط خودش تحریر یافته است.

اندره، فیلسوف، تحلیل گر سیاسی، ژورنالیست محقق، رومان نویس، فلم ساز مستند وعضو ارشد انستیتوت اوکلند (Oakland Institute)، مرکز فکری مترقی – پژوهش ها پیرامون کشورهای جنوب است،  که توسط استعمار و امپریالیسم، جهان سومی ساخته شده اند.

اندره، امریکایی متولد چک ( چکوسلواکیای قبلی) است، وی به بیش از ۱۴۰ کشور جهان، عمدتاً آسیا، شرق میانه، حوزۀ هند وچین، امریکای لاتین، افریقا سفر نموده و گزارشات صحنه های جنگ وخشونت از افریقا، امریکای لاتین…و اخیراً، به افغانستان تهیه نموده است. او از ولایات مختلف کشور ما، منجمله ولایت کابل، و از کمپ های مهاجرین در داخل افغانستان بازدید به عمل آورده است.

اندره کتاب های متعدد تالیف نموده، وآخرین تالیفات او، از جمله : “دروغ های امپراتوری”،  “مبارزه در برابر امپریالیسم غرب”، و رمان انقلابی وی که بر مبنای حقایق، تحت عنوان  “سپیده دم” نوشته شده، می باشد.

اندره بیان می دارد، که چطور تجاوز غرب تحت رهبری امریکا این کشور(افغانستان) را شکستانده و کشوری با تمدن درخشان  تاریخی را به خاک یکسان نموده است.                                                                          

او می گوید نیروهای ایتالوی قلعه باستانی هرات را در تصرف شان دارد

در جا ئی اندری می گوید:  “… هنگام کار من در آنجا، ارگ تاریخی هرات عملاً در تصرف نیروهای ویژۀ ایتالیائی قرارداشت. به من گفته شد که بعضی از افسران عالی رتبۀ ناتو از محل بازدید به عمل می آورند، وبدون شرم وحیا کوماندوی کاملاً مسلح ایتالوی در آنجا گشت وگذار نموده، گوشه وکنار محوطه را گویا “مصئون” می نمودند. طوری معلوم می شد که افغان ها کنترول سر زمین شان را از دست داده باشند.

گزارشی که او درین سفرش از افغانستان نوشته، نهایت غم انگیز ودرد آور است، وبا برخی فوتوها مستند شده است، مشکل است که خواننده ای تاب وتحمل آن را داشته باشد، که با خواندن آن اشک نریزد.