آرش آذیش

این سروده را شاعر گرانمایه، حوالۀ طالب و غاصب و دولتی و جنگ سالاران منفور و متعفن نموده است.

گُشنه مرگِ کورِ قدرت

 سرآسیمَگی مان گناهِ شما

تباهیِ مان اشتباهِ شما

سیاهیِ پیوسته ی روزگار

رقم خورده از دستگاه شما

به تقویم تان نامی از روز نیست

سیه تر ز شب ها، پگاه شما

ز چشمان شیطان نگه می کنید

 پلید است یک سر نگاه شما

به آیین تان نیست جز جهل و جور

تباهِ تباه رسم و راهِ شما

نواله خورِ آخُرِ دشمنان

به اصطبل دشمن پناهِ شما

شررگُسترِ پهنه ی خاک ما

پژولیده گی ها گواهِ شما