Skip to content
گهنامۀ شعر
عزت آهنگر
گهنامۀ شعر
دردهایم همه در دل شده گلواژه ای شعر
حس مرموز و عجیبی ست به گهنامۀ شعر
زن آزاده و این زندگی محنت بار
همه باهم شده اندیشه و ذهن بیدار
تا رهایی قدم و قامت احساس بلند
میرود در ره آزادگی این رخش سمند
سنبل موی پریشان چو درفش کاوه
میدرخشد به جهان جرات هر نوباوه
زن شرقی شده انگیزۀ دین درعالم
خشم و فرهنگ جهالت، شده با هم مدغم
زن و آزادگی همزاد و هم آواز هم اند
مادر و مهر نوازشگر و آغاز هم اند
سایه گر بر سر گل ابر تمنا زده است
بلبل عشق مسیری دل دریا زده است
مرغ آزاده نخسپد به قفس زار و نحیف
کوه در لانه نگنجد به طبع ناز و لطیف
padarjan2024-06-05T09:07:24+00:00
Page load link